✅👈 چرا دعا کنیم، مگر خداوند متعال نیازها و خواستههای ما را نمی داند⁉️
🔷 هنگامى كه من در مقام طلب نيستم، داده هاى خدا مرا زمين مى زند.
🔷 وقتى اين هندوانه فروشها بار ماشينها را خالى مى كنند، لحظه اى توقف كن، مى بينى تا دستش را دراز نكند چيزى برايش نمى فرستند؛ چون در هنگام غفلت، داده ها طرف را پرتاب مى كند و هندوانه ها مى شكند و او را آلوده مى سازد.
🔷 اگر خدا پس از خواستن مى دهد، يكى به خاطر همين ايجاد آمادگى است و ديگرى به خاطر پيوند خوردن با او است. منى كه نعمت را از او ديدم راحت مى توانم براى او خرج كنم و در راه او بريزم.
📚 بشنو از نی، ص 56
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 كسى كه خواسته اش و نيازش را احساس كرده و با احساس و با تمام وجودش دعا مى كند، نم ىتواند امكانات خود را راكد گذاشته باشد.
🔶 من كه احساس مى كنم بايد به خانه بيايم و كليد هم دارم، پشت در نمى نشينم كه دعا كنم. بايد از تمام امكانات خودم استفاده كنم و آن دم كه كليد شكست و هيچ راهى برايم نبود و يا زمان و فرصتى نداشتم، در اين هنگام عجز، به دعا رو بياورم و حتى در عجزم و در يأسم نااميد نشوم.
🔶 آنها كه از امكانات خود بهره نمى گيرند و با دست و پاى خود راه نمى روند، هنوز نياز خود را باور نكرده اند و احساسى ندارند. و اين است كه در روايات هست: آنها كه از امكانات خود بهرهبردارى نكردهاند دعايشان مستجاب نيست؛ چون اينها در واقع خواسته اى ندارند تا برآورده شود.
📚 بشنو از نی ، ص 24
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈دعا سه گونه است
🔷 الف: وسيله اى هنگام شكستن وسيله ها و كليدى پس از به كار گرفتن و از كار افتادن كليدهاى دیگر
🔷 ب: وسيله اى همراه وسيله ها. آنها كه عقم و عجز و نازايى وسيله ها را ديده اند، ديگر حتى همراه تمام وسيله ها نمى گويند كه رسيديم و بدون وسيله نمى گويند كه مانديم. و اين است كه با تمام وسيله ها و امكانات التهاب و اضطرابشان هست و اين است كه دعا وسيله اى حتى در هنگام وجود وسيله هاست و اميدى حتى همراه اميدها.
🔷 ج: در يك مرحله ديگر دعا وسيله نيست، مقدمه نيست كه تو را به چيزى برساند، بل خودش هدف است، خودش عمل است، خودش مقصد است. آنها كه مى خواهند در يك جمله، از فقر و ضعف و عجز خويش و از توجه و لطف و قرب و بخشش او حرفى بزنند، با يك جمله اين همه را نشان بدهند، اينها دعا مى كنند تا نشان بدهند كه فقيرند و نشان بدهند كه غنى و سميع و قريب و مجيبى هم هست.
📚 نظام اخلاقی اسلام، ص 48
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ باید در شب های قدر هم اندازه بگیرید، هم ارزیابی کنید و هم برنامه ریزی.
✴️ پس جوال عمرتان را، جوال دل تان را، وهم تان را، خیال تان را، کارهای تان را بریزید، ببینید چه چیزی در آن جمع کرده اید؟ بعد از این، آن چه مهم تر است و علامت همه اینهاست همّ و غم های شماست.
✴️ غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. این حال خوش گول تان نزند. این که کمی سُک های تان را بگیرید، بعد هم کمی اشکی بریزید و خیال کنید که با ملائکه مقرّبین هم غذا شده اید! نه بابا! این حالتها گول تان نزند، که همین ها جزء فریب ها و فتنه های شیطان است.
✴️ آنچه مهم است، این نکته است که ببینید آیا در شما سعه صدر و ظرفیّت و همّت آمده است؟ غضب تان برای چیست؟ برای این است که چرخ ماشین تان را پنچر کرده اند یا به خاطر این است که از حق دل بریده اند؟
✴️ از چه کسی غضب دارید؟ به چه کسی محبّت دارید؟ بر سر سفره وجودتان چه کسانی مهمانند؟ آیا محبّت شما به خاطر خودتان و زن و بچّه تان است یا به خاطر محبّت و رحمت واسعه حق؟ که، «وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ».
✴️ پس جمع بندی از خودتان علامت بلوغ شماست و گرنه حالات خوش گول تان نزند. باید همه این چیزها را در جمع بندی تان دور بریزید، که وسیله های فریب و خدعه شیطان است.
📚 فوز سالک، ص 223
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔹نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم🔹
📚 تمامی کتابها با 20 درصد تخفیف
و ارسال رایگان به سراسر کشور عرضه می شود.
🗓 11 تا 20 اردیبهشت، به صورت 24 ساعته
🔻 لینک کتابهای انتشارات لیله القدر (ناشر اختصاصی آثار استاد علی صفایی حائری «ره»)
https://book.icfi.ir/book?publisher=%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1&isPublisherExact=true
🔷 راستى، «چرا معلم شده اى؟» انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟
🔷 آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغلها، براى كسب درآمد گزيده اى؟
🔷 آيا در طلبِ يك كار به اصطلاح بى دردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بوده اى؟
🔷 اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانى ات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى.
🔷 تو با «انسانهايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى آموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مى دهند.
🔷 بخش عظيمى از شخصيتشان را «حرفها» و «رفتار» تو مى سازد. اگر فاسد باشى، نسلهايى را فاسد كرده اى و اگر صالح باشى، نسلها را اصلاح كرده اى.
📚 تربیت کودک، 10
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 خصوصیات یک معلم خوب
۱ ـ تواضع علمى و اخلاقى: هر چه ميزان علم و ايمان يك فرد بيشتر باشد، ميزان فروتنى او بيشتر بايد باشد. كبر، صفت شيطان است و اولين معصيتى كه در هستى صورت گرفت ... و معلمى كه مى خواهد انسانها را آموزش دهد خود نبايد تكبر داشته باشد.
۲ ـ شهامت: از اينكه از امرى انتقاد كند نمى ترسد و از اينكه از او انتقاد كنند هم نمى ترسد.
۳ ـ معلم مؤمن، متزلزل، بى حال و كسل نيست.
۴ ـ معلم مؤمن، داراى صبر و حوصله است، از كار و تلاش زود خسته نمى شود. از زير بار انجام وظايف، شانه خالى نمى كند.
۵ ـ معلم مؤمن، اعمال غرض نمى كند، حب و بغض شخصى او را از ميسر حق منحرف نمى سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالى كردن و انتقام گرفتن نيست. صرفاً به بيدار كردن دانش آموز مى انديشد، آن هم با توجه به توانايى و ظرفيت جسمى و روحى وى.
۶ ـ در جنبه علمى و معلومات عمومى مورد نياز دانش آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نيست، بلكه مى كوشد از گذشته نيز با خبر باشد و از حقايق تاريخى سر در آورد. از سوى ديگر او مى كوشد تا از آخرين اطلاعات در زمينه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدين سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نيست.
۷ ـ مسائل را سرسرى نمى بيند، به عبارت ديگر از كنارش نمى گذرد، بلكه مى كوشد آن را عميق ببيند.
۸ ـ آزاد فكر و آزاد انديش است. از قيود پيش ساخته، پيش داورى ها، اوهام و خرافات بركنار است.
۹ ـ شخصيت زده و شخصيت پرست نيست، در برابر كسى خود باختگى ندارد. عنوانهاى پرطمطراق او را از خود بى خود نمى كند، گول عناوين ظاهرى را نمى خورد، زيرا شخصيتها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره شان از بين نمى رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود.
۱۰ ـ ملاك تحقيق، حقيقت است نه شخصيت. حق را به شخص نبايد سنجيد، بلكه شخص را به حق بايد سنجيد.
۱۱ ـ به خاطر خودخواهى ها و نظارت شخصى، حق را پايمال نمى كند.
📚 تربیت کودک، ص 21
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعه اى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و ... نداريم.
💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟
💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته اند، وزن كرده ايم. مى گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى
💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده ايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همينها را بكشد و وزن كند؟!
💟 ميزانى كه به ما عنايت كرده اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود!
💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟
💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و ... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است!
📚اخبات، ص 108
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ مایی که عادت نکرده ایم همه لحظه هامان را همراه تأمّل و توجّهی باشیم، لااقل در این شب های قدر دقّت و تأمّلی داشته باشیم
♦️ که آن چه در این زندگی و عمری که گذشته به دست آورده ایم و آن چه در آن سلوک کرده ایم چه چیزی بوده است؟
♦️ و این سلوک چقدر رنج و عذاب گرفتاری برای ما داشته است ؟
♦️ اگر خودمان را در این سلوک و در این دنیا خرج خدا نکنیم، خرج چه کسی کنیم⁉️
♦️ خرج زن و بچّه، خرج خاک، خرج سگ، خرج شغال و...؟! تا کنون خودمان را خرج چه کسی کرده ایم؟!
📗 فوز سالک، ص 65
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶امشب شب قدر است و قدر يك حد روحى است. زمان ندارد، كه تقدير حق در زمان و مكان نيست.
🔶 شب قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله اى از معرفت ماست. و درك شب قدر هم، به همين معناست.
🔶 شب قدر براى اين است كه ما فرصتى براى جمع بندى از خود و كارهاى خود داشته باشيم.
🔶 محاسبه و حسابرسى داشته باشيم، كه آيا از خاك و چوب كمتريم؟! بگذار «يا لَيْتَنى كُنْتُ تُراباً» را همين امروز بگوييم، نه روزى كه ديگر حاصلى نداريم.
🔶 يك دانه گندم را وقتى به دل خاك مى دهند، هفتاد برابر برمى گرداند. پس حاصل من كو؟ شكوفه هاى من كو؟ جز كينه هاى متراكم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقعها چيزى در دل من سبز نشده است.
📘 اخبات، ص 95
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ يك شب تقدير از هزار ماه بى تقدير بهتر است، چرا؟
💟 چون آنها كه طرح ندارند و نقشه ندارند، مهره ى نقشه دارها هستند؛ چون ساختمانى كه نقشه ندارد و عمله هايش از صبح تا شب كار مى كنند و بى حساب خراب مى كنند و بى حساب مى سازند، عاقبت توالتش در ميان آشپزخانه سبز مى شود
💟 و درِ حياطش در وسط سقفش مى نشيند و دوباره كارى و خراب كارى خواهد داشت و اگر اين هر دو را نداشته باشد كند كارى خواهد داشت
💟 چون حيرت در عمل مانع حركت سريع تو است. تو نمى دانى بايد كجا را بسازى و كجا را خراب كنى. و همين حيرت اگر كارت را خراب نكند، كند و آرام مى كند.
💟 اين است كه عمل طرح مى خواهد. در طرح است كه عمل ارزش مى يابد؛ چون ارزش عمل وابسته به خود عمل نيست، وابسته به محرك و به هدف و به بينشى است كه از رابطه هاى يك عمل دارى.
📕تطهیر با جاری قرآن، ج ۳ ص 134
🆔👉 @cheshmeyejarie
17 حقیقتِ «قدر» در شبِ قدر.mp3
1.36M
🔷👈 حقیقت شب قدر
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «وَ اذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنّى فَانِّى قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَ لْيُؤْمِنُواْ بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ». خدا منتظر صدا زدن ما است. حتى قبل از اينكه ما او را صدا بزنيم و بخوانيم، او ما را صدا زده و دعوت كرده است: «انَّكَ تَدْعُونِى فَاوَلِّى عَنْكَ».
🔷 خيال مى كنيم در سلوكمان، ما اوّل شروع كرده ايم و مى گوييم: خدايا! نكند جواب ندهى! نكند دست ما را نگيرى و من غرق شوم ... نه، اين حرفها نيست. اوست كه دعوت كرده و به عناوين مختلف، ما را صدا زده. او با زبان همه انبيايش دعوت كرده است. با زبان تمامى آياتش صدا زده است. با زبان تمامى حوادث، گوش ما را فشرده است.
🔷 او داعى است، اما ما گوش نمى دهيم. ما لبيك نمى گوييم، در حالى كه بايد مستجيب باشيم، كه فرموده: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى»؛ پس به من جواب دهيد.
🔷 خدا شاهد است، عادت كرده ايم كه از خدا طلبكار باشيم و خيال مى كنيم به جايى مى رسيم، در حالى كه او منتظر و مُطالب ماست.
🔷 روايتى است كه هر وقت به يادش مى افتم، دلم را مى لرزاند. خداوند اشتياق و انتظار خود را نسبت به بندگانش، اين چنين متذكر مى شود: «لَوْ يَعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنّى كَيْفَ انْتِظارى لَهُمْ وَ رِفْقى بِهِمْ وَ شَوْقِى الى تَرْكِ مَعاصِيهِمْ لَماتُوا شَوْقاً بِى وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتِى».
🔷 اگر اينهايى كه به من پشت كرده اند، مى دانستند كه چگونه در انتظار برگشت آنها و مشتاق ترك گناهانشان هستم، از اشتياق من مى مردند. اين حجم از محبت عظيم حق را چه دلى مى تواند تحمل كند⁉️
🔷 خداوند رحمانِ رحيمى كه منتظر من فقير است؛ فقيرى كه هيچ كس او را در اين عالم قبول نكرده است: «أَنَا الطَّريدُ الَّذِى آوَيْتَهُ»؛ من مطرودى بودم كه حتى پدر و مادرم دَر را به رويم باز نكردند، حتى خودم به خودم جواب ندادم، ولى تو جواب دادى. تو به من مأوا و پناه دادى كه: «أَنَا الْفَقِيرُ الَّذى أَغْنَيْتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذى قَوَّيْتَهُ».
🔷 انسان وقتى بر خودش مرورى مى كند، در مى يابد كه خداوند طور ديگرى با او رفتار كرده است. بى خود نيست كه دل اولياء خدا اين چنين مى لرزد. آن همه عشق و اين همه بى وفايى! آن همه انتظار و اين همه جفا!
📚 اخبات، ص ۸۸
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 عادت کرده ایم از خدا طلبکار باشیم.
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ «السَّلَامُ عَلَيكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يا خَيْرَ شَهْرٍ فِى الْأَيَّامِ و السَّاعَاتِ». بهترين مصحوب و همراه، مصحوبى است كه خيرى رسانده و شرّى نداشته
♦️ چون هر مصاحبى ممكن است در مصاحبت با او، انسان هم بهره مند بشود و هم صدمه بخورد، ولى رمضان ماهى و همراهى است كه فقط حُسنِ جوار دارد. او براى ما آزارى نداشته است، ولى حالا ما داريم از او جدا مى شويم.
♦️ يك دوستى را كه آدم از او فاصله مى گيرد، يا يك كوزه اى را كه مدتى از آن آب خورده است از دست مى دهد، دل شكسته مى شود.
♦️ حالا ما داريم از شهر بزرگ خدا، عيد اولياى خدا، بهترين مصحوب و بهترين مصاحب جدا مى شويم، چگونه دل شكسته نباشيم!!
♦️ به قول يكى از دوستان، رمضان سالِ ديگر هم كه بيايد رمضانِ سال ديگر است، جاى خودش را دارد، جاى امسال كه نيست. دوباره ما آن قدر تا سال ديگر كسرى مى آوريم كه بخواهيم با آن جبرانش كنيم.
♦️ اگر انسان ولو لحظه اى از اين ماه را چشيده باشد كه در دعاهاى روزهاى ماه رمضان مى خوانيم: «شَهْرُ الْأِنَابه»، «شَهْرُ التَّوْبَة»، «شَهْرُ الْمَغْفِرَة»، «شَهْرُ الْبَرَكَة». آن وقت مى بيند كه از چنين ماه بى آزارى با اين همه نور و خير و بركت، دارد فاصله مى گيرد و هنوز كوزه اش را هم آب نكرده و دستش را هم نشسته است.
📗 بهار رویش، ص 144
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷👈 او منتظر ماست.
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ «اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ أمحاکَ لِلذُّنُوِب»؛ سلام بر تو که چقدر راحت گناهان را پاک می کردی.
✅ گاهی یک رنگی، قیری، چیزی به دست می چسبد، انسان هر چه آن را می مالد پاک نمیشود، ولی یک چیزهایی هست که تا می گذاری روی آن، زود محوش میکند.
✅ این از خصوصیات رمضان است؛ گناهانی را که چسبنده بوده اند زود محوشان کرده است.
📙 بهار رویش ص 147
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 استاد علی صفایی حائری رحمة الله علیه
🔷 شیرین ترین امکانی که به آدم بدهند اینکه حضرت علی علیه السلام سراغ تو را بگیرد.
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 چطور عمر خود را به باد دادیم⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 روزی استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه را دیدم که از یکی از مدارس خواهران طلبه برمی گشت؛ گویا برای سخنرانی دعوتش کرده بودند. فهمیدم روزه است.
🔷 استاد گفتند: وقتی برای صحبت به خانم ها دعوت می شوم و یا قراری با خانم ها دارم روزه می گیرم.
🔷 در جمع خانم ها حاضر شدن خیلی سخت است، روزه خیلی مؤثر است.
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۲۳
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔶 استاد صفایی رحمة الله علیه در رعایت حدود الهی بسیار غیور بود.
🔶 در یکی از نشست ها با چند تن از خواهران به گفته یکی از همان حاضران، متوجه می شود روسری یکی از خانم ها کنار رفته و کمی گلویش پیدا شده است.
🔶 استاد سر به پایین افکنده با غضب شدید گفتند: بعضی ها خیال نکنند از دریا رد شده ایم، من هم مثل خیلی ها بر لبه تیز خطر هستم، خودتان را جمع و جور کنید.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۲۷
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای چه میمیری⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
❌👈 اعتراض به امام زمان علیه السلام
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
✅ در نجف آن وقت كه بيش از يك قلعه و آب شور و وادى گرم چيزى نداشت و در آن وقت كه جايگاه عابدها و از دنيا گذشته ها و دست شسته ها بود، كسانى جمع بودند كه از خود مى پرسيدند: چه شده با اينكه ما به اندازه ى ياوران امام هستيم و سر بر فرمانيم و به اين گوشه گليم انداخته ايم، امام خروج نمى كند و ظاهر نمى شود⁉️
✅ اين مسأله، رفته رفته جا باز كرد و ذهنها را گرفت و آنها را به جواب خواهى كشاند و اين بود كه كسانى را از ميان خود انتخاب كردند و از آنها هم يك نفر بيرون كشيدند و براى حل داستان روانه كردند.
✅ اين گل سر سبد، همين كه از قلعه بيرون آمد و به وادى رسيد، از كنار وادى، به خواب يا مكاشفه، ديد كه به شهرى رسيده، پرسيد و بدست آورد كه شهر امام است. اشكش و شوقش و التهابش به جايى رسيد كه خود را نمى شناخت.
✅ اجازه اش نمى دادند تا آنكه اجازه بگيرند. بيچاره مى تپيد كه مبادا راهش ندهند، ولى راهش دادند و اجازه ى خدمت خواست، بارش دادند و به امام رسيد، با شورها و گلايه ها و زمزمه ها و شوقها و از انتظارها و گفتن و از دوست به دوست ناليدن.
✅ تفقدى ديد و بشارت شنيد كه ظهور نزديك است. در خانه اى منتظر ماند تا خبرش بدهند و راه بيفتد. در اين خانه برايش همسرى انتخاب كردند، همسرى كه دريا را مى مانست و آبشار را و نسيم را و طوفان را.
✅ دريا در چشمش و آبشار در گيسوانش و نسيم در حركاتش و طوفان در عشقش. انس گرفت و هنوز كام نگرفته، صداى شيپورها بلند شد و بر در كوبيدند كه خواجه كى به در آيد.
✅ با التهاب، سرخورده بر در ايستاد و شنيد كه احضارش مى كنند. گفت آمدم ... هان آمدم ... برويد كه رسيدم. به خانه درآمد كه كام بگيرد و هنوز كام نگرفته بود و در آتش مى سوخت كه بر در كوبيدند كه بر در دروازه ايم و آماده، برخيز.
✅ با زبان گره خورده گفت: برويد كه گفتم مى رسم. و داخل شد و هنوز جز آتش و سوز چيزى نچشيده بود كه دوباره به راهش انداختند و صدايش كردند. او خروشيد كه مگر امام، وقت شناس نيست⁉️
✅ گفتم برويد مى آيم. اين بگفت، خود را در ميان وادى در كنار قعله ديد و ديگر هيچ.
📚 صراط، ص 54
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خدا مؤمنین را رها نمی کند.
🆔👉 @cheshmeyejarie