💠 تو از هر كس توقع ندارى كه مثل تو عمل كند و مثل تو موضع بگيرد. و اختلاف در عمل را دليل مخالفتها حساب نمى كنى و علامت دشمنى نمى دانى. كه با توجه به وحدت جهت، اختلاف عمل خود مفيد است و رحمت است.
💠 ابوطالب حامى و دوست رسول است، اما يك بار هم پشت سر رسول به نماز نايستاد تا آنجا كه بسيارى از دوست و دشمن، او را كافر حساب كردند و مى كنند. در حالى كه ابوطالب با نمازش پشت سر رسول، جبهه ها را كم كرده بود و با استقلالش دشمن را به عكس العملهاى متفاوت وادار مى كرد و در محذور مى گذاشت.
💠 اين اختلاف عمل با توجه به اختلاف ضرورتها و ضعفهاى هر كس، موضع گيرى هاى گوناگون را توجيه مى كند كه چگونه ابوذر و سلمان و مقداد و ... با وضعيتهاى گوناگون به هدف خويش روى مى آوردند. و وحدت جهت، به جاى وحدت در عمل نشسته بود.
💠 اين اشتباه است كه ما تمامى دوستانمان را به يك نوع موضع گيرى وادار كنيم. و يك نوع برخورد را پيشنهاد كنيم؛ چون دشمن در برابر يك «جبهه» راحت مى شود و كارش را مى شناسد. به عكس، آنجا كه خود، اختلافها را با وحدت در جهت تجويز كنيم، او مجبور است، در جبهه هاى گوناگون، عكس العملهاى متفاوتى را ابراز كند و متحير بماند.
💠 اين همه گروههاى چپ و راست با اينكه تمامى كفر يك امت هستند، به خاطر اين است كه اگر افرادى از يك گروه سر خوردند به گروههاى ديگر پيوند بخورند. و تا آخر در آن دايره بچرخند. در صورتى كه اگر يك گروه مى ماندند، در صورت سرخوردگى، افراد به طرف مخالف روى مى آوردند. و يا از ميدان بيرون مى رفتند.
💠 تفاوت افراد در امكانات، شرايط و در ضعفها و قوتها، موضع گيرى هاى مختلف و كارهاى مختلف را پيش مى آورد. و فضيلت عمل و صلاح آن به اين گونه تفسير مى شود. و اختلاف روايات توجيه مى يابد. كارهاى مختلفى كه محور دارند و جهت دارند. از پراكندگى و هرج و مرج مى رهند. اما وحدت عمل، با تعدد جهت، به تزاحمها و درگيرى ها مى انجامد.
📚 انتظار، ص 219
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 ملاك انتخاب رسول، نه ثروت اوست، نه قدرت او و نه ايل و تبارش. ملاك، آزادى و آگاهى اوست؛ آزادى از كششها و جاذبه ها و آگاهى به راهها. آزادى از اينكه خود باتلاق و بتى براى ديگران باشد و آگاهى به راهها و باتلاقهايى كه بر سر راه ديگران است.
🔷 در يك كلام، ملاك انتخاب رسول عصمت است و عصمت؛ يعنى همان آگاهى و آزادى. نتيجه اين آگاهى و آزادى عصمت است و معصوم كسى است كه اشتباهى برايش نيست و خلق را در خود نگاه نمى دارد. هم پاك است و هم آگاه؛ آگاه است به تمامى راهها و پاك است از تمامى كششها و جاذبه ها.
🔷 عامل اين عصمت چيست؟ يكى شناخت است و ديگرى ايمان و عشق بارورى كه در او مايه گرفته است. من امروز، حتى فكر اينكه كثافتى را بخورم به خودم راه نمى دهم. در اين مسأله معصوم هستم؛ چون به شناخت رسيده ام، ولى شايد كوچكتر كه بودم كثافتها را هم مى ليسيدم. عصمت نتيجه چنين شناختى است و نتيجه رسيدن به عشقهاى بزرگتر.
🔷 يكى از راههاى شناسايى رسول، همين عصمت اوست. رسول مى فرمايد: «فَقَدْ لَبِثْتُ فِيْكُمْ عُمُرَاً مِنْ قَبْلِهِ»؛ من مدتها با شما بودم. «أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛ آيا نمى سنجيد؟ نمى فهميد؟ رسول زندگى خود را براى آدمها مطرح مى كند تا از اين راه او را بشناسند.
🔷 دوّمين روش براى شناسايى رسول، طرح و راهى است كه او نشان داده. اين طرح براى انسانى است كه تنها با نظام توليدى جامعه در رابطه نيست، بلكه با نظام حاكم بر هستى مرتبط است و از محدوده مردمى كه با آنها زندگى مى كند، فراتر است.
🔷 طرح رسول كه پس از گذشت قرنها به دست ما رسيده، از هر طرحى جلوتر است. از عالى ترين طرحهايى كه امروزه در دست داريم، عالى تر است. مى توانيم مقايسه كنيم.
🔷 پس زندگى رسول «عصمت»، طرحى كه دارد «دين»، شيوه و روشى كه در تربيت نسلها به كار برده است «سنّت»، پيامبرانى كه به رسالتهاى بعد از خود خبر داده اند و معجزه او، همه اينها ملاك شناخت رسول هستند.
📚 حرکت، ص 85
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 هنگامى كه هدف و نياز به رسالت مجهول مىماند، ملاكهاى انتخاب هم گنگ و مبهم مىگردد.
🔷 نياز به رسالت، به خاطر نارسايى انديشه و وجدان انسان است. به خاطر رسيدن به جهان بينى و شناخت هستى و انسان و نقش انسان در اين هستى است.
🔷 و به خاطر سازندگى و تربيت انسان براى اجراى اين نقش است. و به خاطر رهبرى و حكومتى است، هماهنگ با استعدادهاى عظيم انسان. و به خاطر قانونگذارى و تنظيمى است هماهنگ با نظام و قانونهاى حاكم بر هستى و حاكم بر انسان.
🔷 هنگامى كه هدف رسالت اين شكوفايىها در انسان باشد و اين حكومت و اين رشد در جامعه، ناچار رسول بايد با ملاك و خصوصياتى همراه باشد كه بتواند خلق را به رشد برساند و باتلاق استعدادهاى خلق نباشد.
🔷 در اين سطح، ملاك انتخاب رسول مىشود آزادى و پاكى و به تعبير جامع، عصمت، نه قدرت و ثروت و رياست. آيا فرعونى كه او را به خدايى پذيرفتهاند، ادعاى رسالتش را نمىپذيرند و آيا اين پذيرش با رشد و شكوفايى همراه است يا با اسارت و انحطاط⁉️
🔷 اين است كه رسول از ميان آنهايى انتخاب مىشود كه هيچ رنگى ندارند و با ملاكهايى همراه مىشود كه به رشد خلق و تشكيل جامعهاى بر اساس قسط بينجامد. و اين است كه ملاك رسالت مىشود پاكى و آزادى و عصمت.
📚 روش برداشت از قرآن ۷۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 با تفكر در مقدار استعدادها، مىيابيم كه انسان چقدر ادامه دارد و در نتيجه هستى تا كجا گسترده مىشود. ما از مقدار نفتى كه در چراغ است، مىتوانيم حدود روشن بودنش را حدس بزنيم و از مقدار سوختى كه در ماشين است، حدود حركت آن را و ...
🔶 ما از استعدادهاى اضافى جنين در شكم مادر، كشف مىكنيم كه او براى نُه ماه نيست و براى اين محدوده نيست؛ چون او در آنجا بدست و پا و ... كارى ندارد. در آن محدوده به بيش از جفت، نياز نيست. در نتيجه ما از استعدادهاى عظيم انسان كشف مىكنيم كه براى اين محدودهى هفتاد ساله نيست؛ چون بيش از اين حرفها سرمايه دارد.
🔶 براى اين محدوده به فكر و عقل نياز نيست؛ كه غرايز اجتماعى در كندو، جامعهاى را ساخته كه هنوز انسان به آن نرسيده است. تضادها و استعدادها و پاى آزاد او، بىنهايت سرمايه است و در نتيجه انسان بىنهايت ادامه خواهد داشت و هنگامى كه انسان بىنهايت سرمايه داشته باشد و بىنهايت ادامه بيابد، جهان هستى تا بىنهايت گسترده خواهد بود و براى اين بىنهايت راه نه تنها به فكر و عقل كه به وحى هم نياز است؛ چون فكر و عقل ما به تمام راه احاطه ندارد و نمىتواند ما را براى اين راه دراز، آماده كند.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 157
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 تو خدايى را مىبينى كه آگاه و مهربان است. به تو و هستى آگاهى دارد و به همهى خلق مهربان است. اگر آنها را نمىخواست، نمىآفريد. آيا اين مهربان آگاه، تو را با غريزه و فكر و علم و عقل و وجدان رها مىكند و در رابطههاى تو و جهان، حكمى و دستورى نمى دهد؟
💠 نكته همين است كه حجّت باطنى و عقل ما و غريزه و علم ما و وجدان ما، نمىتوانند عهدهدار ما باشند. ما در نظام زندگى مىكنيم و در اين نظام جهانى كه علم شاهد آن است، نمىتوان بىضابطه حركت كرد. كوچكترين حركت و عمل ما، به دستور و برنامهاى نياز دارد كه با وجود ما و با ساخت و بافت جهان هماهنگ باشد.
💠 خدا انسان را رها نمىكند و با حجّت وحى، به عقل او كمك مىنمايد؛ چون علم ما محدود است و غريزهى ما ناقص و آزاد و وجدان ما محكوم محيط و عادت و غريزه.
💠 ما با تمام هستى رابطه داريم و در اين رابطه، او ضابطهها را همراه رسول فرستاده و پيش از آنكه انسان گرفتار شود، چراغ راهش را آورده است. بر خلاف آنچه در تاريخ مىنويسند، انسان با آموزش و آگاهى پا در خاك گذاشته، نه آنكه عريان به دنبال خوراك و لباس و آتش و ابزار راه افتاده باشد و به صنايع و علوم امروز رسيده باشد؛ كه اين همه علوم و صنايع، هنوز براى كوچكترين حركتهاى ما، نورى ندارد؛ كه هنوز تمامى روابط را نمىشناسند.
💠 آدم، همراه آموزش و تعليم، پا بر روى خاك مىگذاشته. و وحى، به علم و غريزهى انسان راه مىدهد و فلسفه و عرفان و علم را، جهت مىدهد.
📚 نامه های بلوغ، ص 34
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 مقدمات لازم برای همراهی با امام حسين عليه السّلام
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 علاّمه امینی رحمةالله علیه
💠 من معتقدم همان طوری که آقا أمیرالمؤمنین علیه السلام باب علم رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم است که فرموده:«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا». هر کس بخواهد به شهر علم رسول الله برود، باید از درب آن وارد شود.
💠 حضرت أبوالفضل العباس علیه السلام هم باب الحسین علیه السلام است و باید از کانال ایشان به حضرت سیّدالشهداء علیه السلام رسید.
📚 بر منبر خاطره، ص ۲۶۸
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 حاج آقا فاطمی نیا
🔶 علاّمه طباطبایی از استادشان آیت الله میرزا علی قاضی رحمة الله علیه نقل نمودند که ایشان گفته اند: تمام فیض ها از مسیر حضرت أباعبدالله علیه السلام به عالم می رسد؛ و پیشکار ایشان هم حضرت أبوالفضل علیه السلام هستند.
📚 نکته ها از گفته ها، ج 1 ص 154
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅ دنيا، قانونمند است و نمىتوان بىگُدار به آب زد. دنيا، همه جايش راه نيست؛ يك راه مشخص و يك نظام حاكم دارد؛ كه غريزه در حيوانات و علم در انسان تا اندازهاى اين راه را شناخته است.
✅ و همين محدوديت غريزه و علم، نياز به وحى و نبوت را مطرح نموده است؛ چون انسان چه در رابطه با فكر و عقل و غرايز و غضب و شهوتش و چه در رابطه با اشياء و چيزهايى كه مىخورد و مىپوشد و نگاه مىكند و دست مى گيرد و چه در رابطه با افراد، از همسر و پدر و مادر و فرزند گرفته تا آدمهاى دور و نزديك و چه در رابطه با ملّتهاى ديگر، محتاج وحى است و نياز به رسول دارد تا به او بياموزد، كه چگونه با خودش كار كند و با فكر و عقل و غرايزش برخورد نمايد.
✅ و چگونه با اشياء و زمين و آسمان و اطرافش، رابطه برقرار نمايد. و چگونه با آدمها تماس بگيرد و با ملّتها سياست بگذارد.
✅ براى كسى كه قانونمندى را شناخته، آدمها و اشياء، مثل سرزمينهاى مينگذارى شده هستند. آدمها، حتى با يك كلمه منفجر مىشوند. و همين است كه براى عالِم عارف، حالت دقّت و حذر شكل مىگيرد.
✅ مىبينى، وقتى كه مىخواهى به سيم برق دست بگذارى و يا آتشى را بردارى، چگونه حذر و دقّت دارى. تمامى وجود تو و تمامى جهان اطراف تو و تمامى آدمهايى كه با آنها رابطه دارى، همين حذر و دقّت را مىخواهند؛ چون در كنار قانونمندىها، فقط يك راه هست و بىحساب نمىتوان به هر طرف پريد و هر چيز را زير پا گذاشت.
📚 نامه های بلوغ، ص ۸۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie