✅👈 حقیقت انتظار
🔷 انتظار نه احتراز است و حتّى بالاتر نه اعتراض و فرياد، كه اين انتظار آماده باش است. زمينه سازى و آمادگى براى رسيدن به مطلوب است.
🔷 آن كس كه در انتظار است آماده مىشود تا نقطه ضعفهاى خودش را پر كند و مانعها را بشناسد و نقطه ضعفهايشان را بيابد و در نقطه ضعفهاى دشمن خانه بگيرد و از آن سنگر بسازد.
🔷 انتظار پر كردن خانههاى ضعف خويش و تقيّه سنگر گرفتن در خانههاى ضعف دشمن است.
🔷 بىجهت نيست كه انتظار فرج بالاترين اعمال است. آن كس كه بنبست موجود را نمىپذيرد و تحمل نمىكند در انتظار گشايش است و به دنبال مطلوب و براى رسيدن به مطلوب آماده است و مهياست، كه:«مَنْ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَيَّأَ لَهُ».
📚 انتظار، ص ۷۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷👈 کو بار من⁉️
✅ شايد ده يا بيست سال پيش بود كه از همين زُشك شما در مشهد رد مى شدم.
✅ بهارى بود و درختهاىِ گيلاس دو طرفِ رودخانه، همه سفيد شده و شكوفه هاى عجيبى داده بودند.
✅ من در يك لحظه با خودم فكر كردم كه يك بهار بر اين چوبها گذشته و اين همه شكوفه گرفته و سفيد شده اند
✅ اما بهارهايى بر ما گذشته است كه براى يك بار، يك شكوفه هم نداده ايم! يك ميوه هم نداشته ايم و دل صاحبمان را خوشحال نكرده ايم.
✅ اين درختها باغبانشان را خوشحال مى كنند: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»،كشاورزشان را دل خوش مى كنند؛ اما ما براى «ولّى» مان جز غم و آفت و رنج، هيچ نتيجه و ثمره اى نداشته ايم.
📚 بهار رویش، ص ۱۴۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ مواظب باش تا با گذشت بهارهاى عمرت، شكوفه هاى سعادت را بر روى دوش لحظه هایت داشته باشى.
❇️ لحظه ها، حتّى لحظه ها را كم نگير، كه آنچه تمامى بهشت و تمامى جهنّم در آن شكل مى گيرد، كم نيست.
❇️ و كسى كه اين سنگينى را در هر لحظه احساس كند، بى كار نيست، مشغول است و اهتمام دارد؛كه مولاى تو مى گويد: «شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ أَمامَهُ»
❇️ آن كس كه بهشت و جهنّم، در هر لحظه ى او نهفته است؛ كسى كه هر نگاهش، هر تصميمش و هر اقدامش، بهشت و يا جهنّم را به دنبال مى كشد، بى كار نيست؛ آرام نيست.
❇️ كسى كه با يك امضا مى خواهد ميلياردها و ميليونها و حتّى صدها و هزارها را جابه جا كند، بى خيال نيست، كه مشغول است، گرفتار است، دقيق است.
❇️ پس چگونه هنگام جابه جايى دنيايى بزرگتر از تمامى عوالم گذشته، بى خيال، بى باك و سر به هوا مى ماند و كليد لحظه ها را در چاه غفلت مى اندازد.
📙نامه هاى بلوغ ص ۵۵
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 انسان از سنگ، از خاك، از خورشيد، از شاخهها و درختها، جلوتر است اما نه جوشش دارد و نه رويش و نه جنبش و نه شكوفه و نه كوششى.
💠 سنگها فجر داشتهاند و شكافته شدهاند، اما من فجرى نداشتهام و نجوشيدهام. خاكها اين همه روياندهاند، اما من رويشى نداشتهام. خورشيدها، اين همه حركت و جنبش، اين همه بخشش و دهش داشتهاند، اما من هيچ نورى و حرارتى و هيچ شورى و جنبشى، نيافريدهام.
💠 وقتى هنگام بهار، به باغ مىرفتم و شاخهها را غرق در شكوفه مىديدم، راستى شرمم مىآمد كه چندين بهار بر ما گذشته و هنوز چوبيم ... ولى چوبهاى مرده شكفتهاند و در گُل، غرقند.
📚 روش نقد، ج ۱، ص ۴۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💟 همه هستى به تو منتهى شده تا تو به بلوغ برسى، حال تو خودت را براى چه كسى خرج مى كنى؟ زير دندان چه كسى مى روى؟
💟 در چراگاه سبز عمر تو چه كسى خيمه مى زند و از اين لحظه هاى عمر تو چه كسى بهره بردارى مى كند؟
💟 در دعاى مكارم الاخلاق آمده است:«إنْ كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَأقْبِضْنى الَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ الَىَّ أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ»
💟 خدايا! اگر عمر من مرتع و چراگاه شيطان شده و در عمر من او پروار مى شود، قبل از اينكه غضب تو مرا در هم پيچد و مَقْت تو بر من استوار و محكم شود، مرا ببر.
📗اخبات، ص ۹۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 ای برادر و خواهر! در حالى كه فرصتها چون ابر مى گريزند و زمان همچون كودكان پابرهنه در كوچه هاى شهر مى دود و ما در كار تماشاى «خسران» خويش، در معامله اى كه هر ثانيه، «هستى» را با «نيستى» مبادله مى كنيم.
🔶 آيا لحظه اى انديشيده اى؟ و با طرح چند سؤال از خويش، ابرهاى بارور در گذر زمان را به «باريدن» و سيراب كردن، واداشته اى تا در بارش زلال آن به «رويش» و «فلاح» برسى؟
🔶 كه «كه هستى»، «چه مى كنى»، «براى كه كار مى كنى»، «چرا كار مى كنى»، «در كجا هستى»، «به كجا مى خواهى بروى»، «به كجا رسيده اى» و «به كجا رسانده اى»⁉️
📚تربيت كودك ص 9
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 من حساب مىكنم كه در اين راه چقدر لذّت بردهام، چقدر عزّت گرفتهام، چقدر خوش بودهام، اما لذّتم و عزّتم و عيشم، همه به خاطر بىخبرى و كورى و نادانى من بوده.
🔶 من اينها را بردهام، اما چه باختهام؟ چه چيزهايى از دست دادهام. عمرم را، دلم را، وجودم را.
🔶 من ارزش اينها را نمىدانم، من اينها را خوب نشناختهام؛ چون براى اينها پول ندادهام. براى اينها زحمت نكشيدهام. اينها را به خيال خودم مفت بدست آوردهام.
📚 روش نقد، ج ۱، ص ۵۲
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 آنچه كه امروز مقام رهبرى بر آن تكيه دارد كه حكومت اسلامى، نه يك كلمه بيش و نه يك كلمه كم، با همين ديد توضيح مى يابد كه حكومتهاى موجود و سيستمهاى شناخته شده در رابطه ى انسان و جامعه طرح شده اند، نه در رابطه ى انسان و هستى و انسان و نظام، آن هم انسانى مستمر و نظام مداوم. و اين است كه نمى توانند با اين طرح حكومتى تركيب شوند و مونتاژ شوند.
🔷 تو يا بايد انسان را در جامعه مطرح كنى، آن وقت به اسلام احتياج نيست تا چه رسد به تشيع و يا انسان را در هستى مطرح كنى، آن وقت جز تشيع، اسلامى نيست و جز طرح حكومتى شيعى، طرحى اسلامى وجود ندارد.
📚 تو می آیی، ص ۶۷
🌺 ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی گرامی باد.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 سيزده بدر ما چه جور بايد باشد؟
🎤👈 شهید مطهری رحمة الله علیه
💠 سيزده بدر واقعى ما اين است كه از خودمان بيرون بياييم، از خانههاى تنگ و تاريك افكار خرافى خودمان به صحراى دانش و بينش خارج شويم.
💠 از ملكات پست خودمان خارج شويم، از اعمال زشت خودمان كه مانند تار عنكبوت دور ما تنيده است خارج شويم.
📚 یادداشت های استاد مطهری، ج ۶ ص ۱۳۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 سال ۵۹ یا ۶۰ بود، پیش از غروب روز آخر ماه شعبان و حلول ماه مبارک رمضان در بالا سر حرم امام رضا علیه السلام کنار استاد صفایی رحمة الله علیه نشسته بودم.
🔷 اعمال ماه مبارک رمضان را از مفاتیح می خواند. به من اشاره کرد که من هم با او بخوانم، با انگشتش خط می برد.
🔷 خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت ماه رمضان در آخرین جمعه ماه شعبان بود که صاحب مفاتیح بخش هایی از آن را آورده بود.
🔷 قطرات اشکش روی مفاتیح می ریخت. سال های بعد هم شاهد همین ماجرا بودم.
🔷 گویا عادت همه ساله ایشان بود که آنچه در فضیلت ماه مبارک رمضان در ابتدای اعمال ماه رمضان در مفاتیح آمده، بازخوانی کند.
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۳۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 من عادت کرده ام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمع بندی از دلم داشته باشم، ببینم بغض ها، کینه ها و خستگی هایم از چیست؟ به چی دل خوش کرده ام؟
🔷 بنابراین کسی که میخواهد از ماه رمضان بهره ای بگیرد، باید در اوّل ماه بنشیند و این دل و تَهِ کیسه را بتکاند، تا اگر رنجی از برادری، از دوستی، از کسی دارد، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟
🔷 به خدا قسم! وقتی که آدم به دلش سر کشی می کند، دل او از انبار جحودها، از انبار یهودی ها، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی دانند چه چیزی در آن هاست، از همه این ها پست تر است. این دل آدمی، رنج و ملالش، شادی و شَعَفش، از چیز هایی است که بیا و ببین!
📚 فوز سالک، ص ۲۰۵
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 در روايت آمده است كه حضرت رسول در همين ماه رمضان خطبهاى خواندند. يكى از اصحاب گفت: چه عنايات زيادى هست! حضرت فرمودند: چه شرط سنگينى هم دارد! امكانات زياد است ولى وقتى تو جمع نمىكنى و بعد از جمع كردن نگهدارى نمىكنى، خواه و ناخواه چيزى باقى نمىماند. فردايى كه روز برداشت توست، مىبينى كه دست تو بسته است و فقيرى و خيال مىكردهاى كه خيلى چيز دارى.
🔷 مادربزرگى داشتم كه مىگفت: بابايى بود، زن گرفت و زنش از او خواست كه من فارغ و بيكارم، يك مقدار پشم بياور كه گاه گاهى دوكى بريسم. همان طور مختصر پشمى، گاه گاهى مىآورد و او هم آنها را مىانداخت در زيرزمينى كه داشتند.
🔷 مدتها گذشت و اين مرد شكسته شد و به دنبال امكانى مىگشت. وقتى كه درِ زيرزمين را باز كردند، كلى امكانات جمع شده بود و خروارها دوك ريسيده داشتند. اين خوشحالى مىآورد.
🔷اما اگر يك عمر، مرتب ما خيال كرديم كه جمع آورى كردهايم، تحصيل علم كردهايم، خدمت به دين كردهايم، هدايت و ارشاد كردهايم، احسان كردهايم، با نعمتها كار كردهايم، خيال كرديم كه ما آمدهايم براى تربيت نفوس، آمدهايم براى ... حالا وقتى كه درب انبار را باز مىكنند، مىبينيم كه هيچ چيزى نيست. ويل و عذاب است، چاهى است كه به جهنم كشيده شده است.
🔷 مىبينيم كه چقدر آنجا مدعى داريم، خونهايى كه با يك كلاممان ريختيم، جانهايى كه امنيتش را گرفتيم، دلهايى را كه گمراه كرديم، فسادهايى را كه به بار آورديم.
📚 بهار رویش، ص ۳۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie