eitaa logo
چشمه جاری
524 دنبال‌کننده
733 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ استادم بارها مرا نصحيت مى ‏كرد كه جايى خودم را گرو نگذارم و مطلع شده بود كه ضامن كسى شده ‏ام. ✴️ اين روايت را تذكر دادند كه «الضِّمانَةُ غَرامَةٌ». ضمانت غرامت است، غصه است. ✴️ گفتم با توجه به همين مسئله اقدام كرده ‏ام؛ چون بايد حساب كرد كه چه كسى غرامت را بهتر مى‏ تواند تحمل كند. و چه كسى تواناتر است. ✴️ من اگر به اين خاطر به زندان هم بيفتم، هيچ باكم نمى ‏شود و نظام كارم از هم نمى ‏پاشد در حالى كه آن طرف چه بسا به جنون برسد و يا قبرستان نقب بزند. و يا شيرازه‏ ى زندگيش از هم بپاشد. 📚 انتظار، ص 122 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تاجر پرشورى در مشهد از كارهايش مى‏ گفت، كه چگونه با دست خالى توانسته است براى جبهه، قدم‏هايى بردارد. ♦️ و در ظرف يك ماه چندين گره بسته بگشايد و توانسته با همكارى و جمع شدن، به رقم‏هاى بزرگ برسد. ♦️ ديدم نبايد بماند. و در همين حد توقّف كند. اين نكته را مطرح کردم، كه اين حركت را مى‏ توانى از دو زاويه نگاه كنى، يكى همين كه مى‏ گويى، اين كارها انجام گرفته ♦️ و ديگر اين كه تو كه در يك ماه اين گام‏ها را برداشتى، چرا يازده ماه پيش اقدام نكردى؟ ♦️ با اين ديد تو يازده ماه، يازده برابر آنچه كه كرده ‏اى بدهكارى. و اين است كه خوبى‏ ها را زياد نمى‏ بينى. به استقلال الخير و كم شمردن خوبى‏ ها مى ‏رسى. 📚 انتظار، ص 192 🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ در روايت آمده: يكى از اصحاب حضرت سجّاد علیه السلام نقل مى ‏كند: شبى از شب‏ها ديدم كه حضرت بار سنگينى را بر روى دوششان حمل مى‏ كنند و مى‏ روند. ❇️ در مسيرى كه مى‏ رفتند، بار به زمين افتاد و ايشان نمى‏ خواستند كه كسى متوجه شود. من آمدم و كمك كردم. ❇️ ديدم مقدار نان و خرمايى است كه حضرت آماده كرده ‏اند تا تقسيم كنند. به ايشان گفتم اجازه بدهيد من بردارم. ❇️ حضرت اجازه ندادند و فرمودند:«هر كس بايد بارِ خودش را خودش بردارد». ❇️ شخص مى‏ گويد با حضرت تا اطراف شهر آمديم. ديدم ايشان نان و خرما را بدون سر و صدا بالاى سرِ عدّه ‏اى كه از اهل سنّت بودند و شيعه نبودند، گذاشتند. ❇️ به ايشان گفتم:«يابن رسول اللَّه، ايشان كه از شيعيان نيستند؟!» حضرت فرمودند:«اگر از شيعيان بودند كه نمك غذايمان را هم تقسيم مى ‏كرديم». 📚 روزهاى فاطمه، ص 40 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 براى بعضى از دوستان كه براى ايتام كارگشايى مى‏ كرد، حكايتى نقل كردم از جوانمردى كه در كار ماشين بود و از تبار بنى‏ هندل، ولى لوطى بود و دريا دل. 💟 اين جوانمرد دوستى داشت كه در تصادفى رفت و خانواده ‏ى سنگينى باقى گذاشت با فقر و نياز و آبرودار. جوانمرد با خود فكر كرد كه چطور به اين عزيزان امكانى برساند كه ذليل نشوند و بر خاك نيفتند؟ 💟 به نتيجه ‏اى رسيد و تصميمى گرفت. پس از مدتى به سراغ آنها آمد و با سخنى براى آنها از سرّى پرده برداشت، كه پدر شما پول زيادى به من قرض داده بود و بر من منّت گذاشته بود كه هر وقت دستم باز شد بازگردانم. 💟 حال رفته است و از من هم سندى ندارد، من گرفتارم از شما خواهش مى‏ كنم كه آبرويم را نگهداريد و اين بدهى و دين سنگين را ماهيانه از من بگيريد، من هم جبران مى‏ كنم و بعدها از خجالت شما بيرون مى ‏آيم. 💟 آن خانواده هر ماه باعزّت و حتى خشونت بر سر جوانمرد بانگ مى‏ زدند كه معطل نكن و مردانگى را به نامردى پاسخ مده. 💟 و هنوز هم پس از سال‏هاى سال نمى‏ دانند كه جوانمرد هيچ بدهى نداشته و بخاطر راحتى يتيم‏ها و خانواده‏ ى بى ‏سرپرست اينگونه خود را وامدار نشان داده بود و در گرو گذاشته بود. 📚چهل حدیث، ص 134 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 اين سفسطه و اين منطق كه اگر خدا مى‏ خواست خودش به اين‏ها مى‏ داد:«أَنُطعِمُ مَن لَو يَشاءُ اللّهُ أطعَمَهُ»؛ آيا كسانى را خوراك بدهيم كه اگر خدا مى‏ خواست به آن‏ها مى‏ خورانيد؟ 🔷 اگر خدا مى ‏خواست كه شكم‏ها را سير كند، خودش بهتر مى ‏توانست و اين سفسطه درست بود، اگر هدف در انفاق همين بخور و بخوران، بنوش و بنوشان بود، اين حرف جوابى نداشت. 🔷 اما، نه هدف اين است كه شكمى سير شود و نه خدا اين را مى‏ خواهد. او مى‏ خواهد دو دسته، خودشان را بارور كنند، يكى با دادن و ديگرى با روى نينداختن. يكى با شكر و ديگرى با صبر. 📚 فقر و انفاق، ص 82 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ استاد صفایی رحمة الله علیه هنر زیادی در بهره بردن از فرصت‌های کوچک برای هدایت داشت. ♦️ دوستی می گفت: برای بازی فوتبال به بیرون شهر می رفتیم. ♦️ یک بار زمین بازی عوض شده بود و ایشان احتیاج به راهنمایی داشت. ♦️ من سر دو راهی ایستاده بودم و بچه ها را راهنمایی می کردم که از کدام طرف بروند. ♦️ ناگاه حاج شیخ سوار بر ترک موتوری از راه رسید و توقف کرد. گفتم: از این طرف. ♦️ ایشان تأملی کرد و گفت: چه خوب است انسان بر سر دو راهی بایستد و آدم ها را راهنمایی و هدایت کند. 📚 مشهور آسمان ص ۱۰۰ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 سعى كن با آنچه يافته ‏اى زندگى كنى و با شكر، باعث زيادى نعمت معرفت خود گردى. 🔶 چون در حديث است:«مَنْ عَمِلَ بِما يَعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّه ما لَمْ يَعْلَم»؛ كسى كه به آنچه آموخته، عمل كند، خدا به او، آنچه را كه نمى‏ توانست بياموزد، مى ‏آموزاند. 🔶 امّا اگر كفر كردى و ناسپاس شدى، مطمئن باش كه از آگاهى ‏ها و معرفت‏هاى موجودت هم بهره‏ مند نخواهى شد؛ كه در اين آيه آمده:«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ». 🔶 دل و گوش و چشم تو، كه منابع معرفت و آگاهى تو هستند، بر اثر كفر و ناسپاسى، مختوم مى‏ شوند و مُهر مى ‏خورند و از كار مى ‏افتند تا آن‏جا كه تو ديگر از آنچه مى‏ بينى و احساس مى‏ كنى، بهره‏ مند نمى ‏شوى و استفاده نمى ‏كنى. 🔶 نامه های بلوغ، ص 70 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تنها دود چراغ خوردن و خواندن و بلعيدن كتاب‏ها كارگشا نيست. ♦️ بايد با آنچه كه يافته ‏اى زندگى كنى. و بايد بر روى آگاهى و شهادتت به پا بايستى. «وَالَّذينَ هُمْ بِشَهاداتِهِم قائِمُون». ♦️ هدايتى كه براى محسن‏هاست به متقين نمى‏ رسد. و هدايتى كه براى متقين است به مؤمنين نمى‏ رسد. ♦️ هر كدام هنگامى كه جارى شدند و با شكر به مرحله ‏ى بالاتر رسيدند، مى‏ توانند برداشت بيشترى داشته باشند. 📚 تطهیر با جاری قرآن، ج 1، ص 25 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ مايى كه آگاهى يك عمر را داريم هنگامى كه حركت يك لحظه را نداشته باشيم، در نتيجه با نعمت‏ها بازى كرده ‏ايم، در حالى كه بايد با نعمت‏ها كار مى‏ كرديم. ♦️ و نكته اين است كه بازیگرى با نعمت‏ها نه تنها باعث محروميت توست كه ديگران را هم زده مى ‏كند. ♦️ كسانى كه با دارو بازى مى‏ كنند نه تنها خود شفا نمى‏ گيرند، كه اين داروها را از ديگران هم جدا مى‏ سازند. ♦️ بازى با كلمه‏ ها و حرف‏هاى خوب همين تكاثر و بازيگرى است كه ديگران را زده و محروم مى ‏كند و تو را مسؤول، كه:«لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ». 📚 تطهیر با جاری قرآن، ج 3، ص 223 🆔👉 @cheshmeyejarie