✅ «اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ أمحاکَ لِلذُّنُوِب»؛ سلام بر تو که چقدر راحت گناهان را پاک می کردی.
✅ گاهی یک رنگی، قیری، چیزی به دست می چسبد، انسان هر چه آن را می مالد پاک نمیشود، ولی یک چیزهایی هست که تا می گذاری روی آن، زود محوش میکند.
✅ این از خصوصیات رمضان است؛ گناهانی را که چسبنده بوده اند زود محوشان کرده است.
📙 بهار رویش ص ۱۴۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 راستى، «چرا معلم شده اى؟» انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟
🔷 آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغلها، براى كسب درآمد گزيده اى؟
🔷 آيا در طلبِ يك كار به اصطلاح بى دردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بوده اى؟
🔷 اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانى ات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى.
🔷 تو با «انسانهايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى آموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مى دهند.
🔷 بخش عظيمى از شخصيتشان را «حرفها» و «رفتار» تو مى سازد. اگر فاسد باشى، نسلهايى را فاسد كرده اى و اگر صالح باشى، نسلها را اصلاح كرده اى.
📚 تربیت کودک، ص۱۰
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 خصوصیات معلم خوب
۱ ـ تواضع علمى و اخلاقى: هر چه ميزان علم و ايمان يك فرد بيشتر باشد، ميزان فروتنى او بيشتر بايد باشد. كبر، صفت شيطان است و اولين معصيتى كه در هستى صورت گرفت ... و معلمى كه مى خواهد انسانها را آموزش دهد خود نبايد تكبر داشته باشد.
۲ ـ شهامت: از اينكه از امرى انتقاد كند نمى ترسد و از اينكه از او انتقاد كنند هم نمى ترسد.
۳ ـ معلم مؤمن، متزلزل، بى حال و كسل نيست.
۴ ـ معلم مؤمن، داراى صبر و حوصله است، از كار و تلاش زود خسته نمى شود. از زير بار انجام وظايف، شانه خالى نمى كند.
۵ ـ معلم مؤمن، اعمال غرض نمى كند، حبّ و بغض شخصى او را از ميسر حق منحرف نمى سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالى كردن و انتقام گرفتن نيست. صرفاً به بيدار كردن دانش آموز مى انديشد، آن هم با توجه به توانايى و ظرفيت جسمى و روحى وى.
۶ ـ در جنبه علمى و معلومات عمومى مورد نياز دانش آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نيست، بلكه مى كوشد از گذشته نيز با خبر باشد و از حقايق تاريخى سر در آورد. از سوى ديگر او مى كوشد تا از آخرين اطلاعات در زمينه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدين سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نيست.
۷ ـ مسائل را سرسرى نمى بيند، به عبارت ديگر از كنارش نمى گذرد، بلكه مى كوشد آن را عميق ببيند.
۸ ـ آزاد فكر و آزاد انديش است. از قيود پيش ساخته، پيش داورى ها، اوهام و خرافات بركنار است.
۹ ـ شخصيت زده و شخصيت پرست نيست، در برابر كسى خود باختگى ندارد. عنوانهاى پرطمطراق او را از خود بى خود نمى كند، گول عناوين ظاهرى را نمى خورد، زيرا شخصيتها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره شان از بين نمى رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود.
۱۰ ـ ملاك تحقيق، حقيقت است نه شخصيت. حق را به شخص نبايد سنجيد، بلكه شخص را به حق بايد سنجيد.
۱۱ ـ به خاطر خودخواهى ها و نظارت شخصى، حق را پايمال نمى كند.
📚 تربیت کودک، ص ۲۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 امید پاداش در مقابل تفریط
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 گاهى راه رفتن تو، تو را از رفتن باز مىدارد. تو اگر هيچ نمىرفتى، مىفهميدى كه چقدر بايد بدوى ... و چند صد كيلومتر بايد شتاب بردارى ... ولى حالا كه با ده كيلومتر مىلنگى، دلخوشى كه از ديگران جلوتر هستم و همين جاست كه رفتن تو، سنگ راه توست.
💠 و در همين جاست كه اشكها و حالها، تو را خالى مىكنند و پس از اشكها و سكسكهها و آب بينى فرو كشيدنها، احساس راحتى مىكنى و احساس خالى شدن .. و تمام شدن و ايستادن و مردن و گنديدن.
💠 بايد از حالها و نه از حالها كه از مقامها، بگذرى و عبور كنى ... و نه تنها در كلمات و نه تنها در حالات كه حتى در مقامات، محبوس نشوى، كه در اين وادى هر چيزى تو را به خود بگيرد، صنم تو و سنگ راه توست، حتى اگر حالها و مقامها و يا اشكها و شورها و يا عشقها و عملها باشد.
💠 آنچه تو را پر كند، نشان مىدهد كه تو همانقدر هستى ... و همان اندازه وسعت گرفتهاى و گسترده شدهاى. و اين است كه بايد آن را بكنى و دور بريزى و بخواهى كه آنها را از تو بكنند و جدا كنند،«اسْئَلُكَ انْ تَقْطَعَ عَنّى كُلَّما يَقْطَعُنى عَنكَ».
📚 روش نقد ج ۳، ص ۱۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 راستى احساس عجيبى است اين احساس ماندگارى تو و رفتن همراهان. احساس تنهايى و غربت.
💠 من اين احساس را از روزهاى دورى كه با قطار سفر مىكرديم و بچههاى سادهاى بوديم به ياد دارم. شنيده بوديم كه قطار توقف نمىكند و شنيده بوديم كه چقدر در راه ماندهاند و چه رنجها كه كشيدهاند.
💠 اين بود كه هر صدايى را سوت قطار خيال مىكرديم و مداممان چشم بر علامتها و آدمها بود كه نمانيم.
💠 اين احساس را بايد امروز در خود زنده كنيم. امروزى كه ماندهايم و اهل دل رفتهاند. امروزى كه كاروان شتاب گرفته و ياران با سر دويدهاند.
💠 راستش ما هنوز از اين دنيا و از اين محدودهها بزرگتر نشدهايم و اين است كه هنوز احساس تنگى و غربت نمىكنيم و هجرتى را نمىخواهيم و رفتن را طلاق دادهايم و اين است كه هنوز گرفتار شيرينىهاى شهرى هستيم كه حافظ هم از آن بر دوستانش مىترسيد، كه مثل مگسها اسير آن بشوند.
📚 صراط، ص ۱۷۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ گریه بر غصه های حقیر خود.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 جریان معکوس
🔷 بارها گفتهام: قرآن نمىگويد معاد هست پس انسان برانگيخته مىشود، بل مىگويد: انسان ادامه دارد پس معادى هست؛ يعنى جريان معاد در قرآن كاملاً يك جريان معكوس و غير آن چيزى است كه ما با آن برخورد مىكنيم.
🔷 آنچه قرآن از معاد مطرح مىكند كاملاً طبيعى است كه؛ اولاً معرفت به معاد نيست كه عشق به معاد است؛ چون معاد ادامه انسان است و او نه آگاه، كه عاشق اين ادامه است؛ كه دنيا براى او تنگ است.
🔷 و ثانياً چون استمرار انسان، نامحدود است، پس جهت نامحدود هم مىخواهد و لذا بهشت منزل ماست نه مقصد ما.
🔷 تلقّى قرآن از بهشت بر عكس تلقى ماست؛ چرا كه «نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» و «جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً» مطرح است. «نُزُل» به معناى پيشكشى و چيزى است كه جلوى مهمان مىگذارند. بنابراين بهشت منزل است، نه مقصد.
📚 حیات برتر، ص ۱۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ادامه نه توجیه
🔶 معاد توجيه اين دنيا نيست. همانطور كه «مضغه» توجيه «علقه» نبود و «علقه» توجيه «منى» نبود، انسان هم توجيه گذشتهاش نيست؛ كه هر كدام ادامه ديگرى است و آنچه كه در آن مرحله بود، بايد باشد.
🔶 اين است كه معاد ادامه دنياست، نه توجيه دنيا؛ براى اينكه دنيا چيز بدى نيست تا احتياج به توجيه داشته باشد، بدى و شرّى در آن نيست كه بخواهيم توضيحاش بدهيم و توجيهاش كنيم.
🔶 دنيا بايد با اين درد و رنج همراه باشد؛ چرا كه دنيا راه و كوره و كلاس است. عشرتكده و آخور و خوابگاه نيست كه رنجهايش با حكمت و شعور نسازد.
🔶 و تفاوتها و تبعيضها بايد در اين هستى باشد، ولى نبايد ملاك افتخار باشد؛ چون جامعهاى كه نيازهاى متفاوت دارد، بايد افرادش گوناگون باشند، ولى نبايد اين اختلافها ملاك افتخار باشد و نبايد هنگام پاداش به بازدهى و يا به سرمايه نگاه كنند؛ كه بايد نسبتها را در نظر بگيرند و حتّى بايد نه عمل كه جهت عمل را در نظر بگيرند و اينگونه هم هست و در نظر مىگيرند.
🔶 بنابراين معاد توجيه بىعدالتى و نقص دنيا نيست؛ چرا كه دنيا كامل است و نقصى در آن نيست. معاد ادامه اين كامل است. و همانطور كه «منى» در مرحله خودش يك خلقت متكامل است، «مضغه» هم در مرحله خودش يك خلقت متكامل است، ولى بايد اين شىء كامل ادامه پيدا كند و كمالهاى ديگرى را هم به دست بياورد.
🔶 «مضغه» در آن حدّى كه «مضغه» است، معنا ندارد كه گوش و چشم به او بدهند. و انسان هم در مرحلهاى كه مرحله آزادى و حركت اوست، معنا ندارد كه او را محدود كنند و ببندند. و اينجا هم كه راه اوست، معنا ندارد كه زير پايش گُل سبز كنند، بل بايد زير پايش را داغ كنند تا بدود و حركت كند.
📚 حیات برتر، ص ۱۲۰
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 عدّهاى كه مىخواهند معاد را انكار و نفى كنند، از اينجا شروع مىكنند كه ما هيچ دليلى براى ادامه انسان نداريم و حتى آن راههايى كه براى اثبات معاد آمده، آنها را هم نفى مىكنند؛ مثلاً راجع به تكامل و عدالت، كه اگر انسان هدفى جز اينها داشته باشد، لغو است و اگر اين هدف باشد، پس انسان بايد ادامه داشته باشد، اين را هم نفى مىكنند.
💠 در برابر اين حرف دكارت كه گفته است: «چون انسان به خاطر تكامل و عدالت آفريده شده و چون اين عدالت و تكامل در اين مرحله تحقق پيدا نكرده، پس ادامه انسان را نشان مىدهد و باز همين ادامه انسان، تكامل و عدالت را مىرساند»، راسل اين جواب را مطرح مىكند كه؛ «اين حرف، درست مثل اين است كه من يك جعبه سيب را بگيرم، كه روى آن سيبهاى گنديده باشد. بعد هم بگويم كه چون روى آن گنديده است، پس بايد زير آن سيبهاى سالمى باشد. بر فرض كه در زير آن هم سيبهاى سالمى باشد، توجيه گنديدگى روى آن نمىشود و بر فرض كه روى آن گنديده باشد، دليل بودن سيبهاى سالم در زير آن نخواهد بود».
💠 پس اين هستىِ گنديده و پر از رنج و ظلم و پر از نقص و ستم، دليل هستى كاملى نخواهد بود و اگر چنين هستى كاملى هم تحقق پيدا كند، توضيح و توجيه اين هستى رنجآلود نمى شود.
💠 بنابراين در هر دو طرف اين مثال اشكال وجود دارد: يكى اينكه گنديدگى سيبها، سلامت سيبهاى ديگر را اثبات نمىكند. و ديگر اينكه بر فرض كه سيبهاى سالمى هم وجود داشته باشد و عدالت و تكامل كاملى هم به دست بيايد، اما اينها توجيه بىعدالتىها و نقصها نخواهد بود.