eitaa logo
چشمه جاری
534 دنبال‌کننده
721 عکس
141 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 جوانی به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: هر جوری با خودم ورم می رم نمی تونم وجود خدا را قبول کنم. استاد صفایی گفت: دردت چیه چی می خوای؟ 🔷 می خوام بفهمم خدا هست. می خوام برام خدا و وجودش رو اثبات کنید. حاج شیخ اشاره به قوری چای جلوی خودش کرد و گفت: توی این قوری چاییه و ساکت ماند. 🔷 او که با سکوتش منتظر ادامه صحبت ادامه حاج آقا بود، متوجه شد که باز هم حاج آقا اشاره می کند که: توی این قوری چاییه! 🔷 باز هم جوان که متوجه نمی شد حاج آقا منظورش چیست، هاج و واج حاج شیخ را نگاه می کرد. 🔷 حاج شیخ با صدای بلند گفت: آقا جون من دارم به تو می گم توی این قوری چاییه، چرا ساکتی⁉️ 🔷 جوان که می دید حاج شیخ منتظر جواب است، گفت: خب، توی اون قوری چاییه که چی⁉️ 🔷 حاج آقا که درست به هدف زده بود، ادامه داد: خب که چی؟ خدا هست، همه جا هم هست که چی؟! من چکار کنم؟! 🔷 هست که هست، چایی تو اون قوری هست که هست، به من چه ارتباطی داره؟! که چی؟! 🔷 فرض کن من الان خدا رو برات اثبات کردم. نه اثبات (دست جوان را در دست گرفت) اصلاً دست خدا را توی دست های تو بگذارم، خب با این خدایی که الان دست هاش توی دست های تو است، چه کار داری؟ 🔷 می دونی این جواب تو که گفتی:«که چی»، منشأش چیه؟ آیا منشأش این نیست که درون تو اصلاً طلبی نیست؟ تو در حال حاضر طالب چای نیستی، تشنگی نداری، اگه برات اثبات کنن که اونجا چاییه، نه که اثبات کنن، اصلاً به تو نشون بدن، باز هم جوابت اینه «که چی». حالا چه کار کنم؟ ولی اگه تشنه باشی به مقدار تشنگی ات طلبت هم بیشتر می شه. 🔷 توی این حالت، کسی که عطش داره و پدرش داره در می آد، دنبال اثبات وجود آب نیست که حتی با احتمال یک در صدیِ وجود آب، اون هم چند کیلومتر اون طرف تر، حرکت می کنه. 🔷 اینجا دیگه حتی احتمال هایی با درصدهای پایین هم با ارزش می شه و حرکت میاره.پس آدمی اگه هم می خواد به خدا برسه باید به طلب، عطش و تشنگی برسه نه اثبات وجود خدا. 🔷 که خیلی ها نه تنها به خدا رسیده اند که حتی اثباتش هم می کنند ولی چون با اون کاری ندارند، می گن خدا منو ساخته، عقل هم به من داده، خب دستش درد نکنه، به خاطر این محبتی هم که به من کرده یک روز در هفته را می گذارم برم کلیسا و ازش تشکر کنم، بعد هم من می رم راهِ خودم اونم هم راه خودش. 📚 رد پای نور، ج ۱ ص ۸۱ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈استاد صفایی رحمة الله علیه: لااقل از عرفه بهره داشته باشیم‼️ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 اگر ما همراه هجده ‏هزار يار نماز بگذاريم و پس از نماز، حتّى آشنايى در شهرهاى غريب دعوت، نداشته ‏باشيم و در ميان جفا و حماقت و جنايت و خيانت گرفتار شده ‏باشيم، چه حالى خواهيم داشت و با مشكلات چه خواهيم كرد. 🔷 مسلم به ما آموخت كه با هدفى در سطح حكومت علوى و حسينى، و با تنها ماندن در چنگال دشمن، و ناكامى در مأموريت و شكست در ارزيابى، مى ‏توان شبى روشن و آرام و قلبى مطمئن و محكم و ضربه ‏هايى كمرشكن داشت، تا آنجا كه نيروهاى محدود دشمن نتوانند از نزديك برخورد كنند و جز سنگ و آتش و خستگى و تنهايى مسلم، پناهى نداشته باشند. 🔷 من از كودكى هر وقت كه داستان مسلم را شنيده‏ ام، سر و گردن گرفته ‏ام و سينه‏ ام از عزت مسلم پر از رفعت و مناعت گرديده. آدمى و اين‏ قدر محكم و سرافراز⁉️ 🔷 راستى‏ كه تو در كدام آسمان ريشه دارى كه اين‏قدر سرفرازى؟! اين استقامت بدون اين ريشه‏ هاى محكم ممكن نيست. 🔷 ابن ‏زياد هنگامى‏ كه در شرايطى مناسب‏ تر از شرايط مسلم بود و فقط از شام بريده شده بود، نتوانست در برابر گروه‏هاى پراكنده ‏ى توّابين دوام بياورد، فرار كرد و به خانه‏ ى مسعود رفت و لباس خانواده‏ ى او را پوشيد و امان خواست. 🔷 و حتى روزى را در برابر دشمن دوام نياورد و حتى شمشيرى نكشيد. چون اين‏ها مردان مكر و سياست و فريب بودند و همچون عمروعاص در هنگام گرفتارى از عورت خود سپر مى ‏ساختند و ذلّت را مى ‏پوشيدند و خود را ملامت نمى‏ كردند. 📚 وارثان عاشورا، ص ۲۶۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔶 خدای ابراهیم نمی خواهد اسماعیل ها کشته شوند، می خواهد ابراهیم ها آزاد شوند. 📚 حقیقت حج، ص ۱۲۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه 💟 يكى از بزرگان كه به او گفته بودند به من درسى بده، گفته بود: به تو درسى مى‏ دهم كه اگر تو، همه ‏اش را در كتابى جمع كنى، كتاب‏ها آن را نمى‏ تواند در خود بگيرند. 💟 و اگر بخواهى خلاصه‏ اش كنى پشت يك ناخن مى‏ توانى بنويسى. 💟 آنچه كه در همه كتاب‏ها هست اگر در يك خط خلاصه بشود و آن خط در دو كلمه خلاصه شود و آن كلمه را بتوان در پشت ناخن نوشت، چيزى نيست جز «ذبحُ النفس». 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۸ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 ابراهيم نمى‏ گذاشت حتى اسماعيلش مردار شود. نه تنها خودش را ذبح كرده و خودش، رو به او آورده و از هر چه غير اوست بريده، حتى اسماعيلش را هم ذبح كرده. «إِنّى أَرى‏ في الْمَنامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ»؛ من مى‏ بينم كه مأمورم تا تو را ذبح كنم. نگذارم تا تو بگندى. 🔷 تو اين هستى كه با سُم اسبى، آوار ديوارى، يا يك تصادف سطحى، تو را به مرگ مى ‏رساند و نابودت مى ‏كند، من باشم كه به تو حيات بدهم. «فَانْظُرْ مَا ذا تَرى‏»؛ نگاه كن، ببين رأى تو چيست؟ چه مى‏ توانى تصميم بگيرى. 🔷 «قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرْ»؛ آنچه كه تو به آن مأمورى انجام بده؛ چون مأموريت تو، نجات من است. «سَتَجِدُنِى إْن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرينَ»؛ مى ‏يابى كه من در اين ذبح، نه عاجز، كه صابر هستم. 🔷 كسى كه فهميده كيست و به خودش علاقه دارد. و به هستى خودش اعتقاد دارد و خودش را دوست دارد، بايد به خودش بها بدهد. هستى‏ اش را ادامه بدهد. 🔷 و بداند آنچه كه پيش ما مى ‏ماند، آن نفس و آن دوستى و دشمنى كه به خاطر خودمان است، آنچه كه رگ‏هايش به ما وصل است، مردار است. فانى است؛ «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ»؛ آنچه كه پيش ما بماند، همه ‏اش خاك شده است. 🔷 «وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»؛ و آنچه كه به او رسيده، باقى مى ‏ماند. «كُلُّ شَي‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»؛ هر چيزى هلاك است، مگر آنچه كه براى او و به خاطر او و در وجه و در جهت اوست. 📚 حقیقت حج، ص ۱۳۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 پخش گزارش مراسم بیست و سومین سالگرد استاد صفایی رحمة الله علیه از اخبار شبکه قرآن صدا و سیما. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 مرده ی زمین، مردار زمان 🔷 ما خواه ناخواه مرده‏ اى مى‏ شويم و گند مى ‏گيريم. مرده‏ ى زمين و مردار زمان، مگر هنگامى كه ريشه‏ هايى را داشته باشيم و ركودها را پشت سر گذاشته باشيم. اين مسأله، قطعى است. 🔷 بخواهيم يا نخواهيم حركت‏ها و گذشت زمانه از ما مى‏ كاهد و زمين ما را به گند مى ‏رساند، مگر اينكه خودمان را قبل از اينكه زمان بگيرد، قبل از اينكه زمين بگنداند، ذبح كنيم. ما قطعاً در اين هستى، مردار هستيم. 🔷 آنهايى كه گوسفندهايى دارند و اين گوسفندها در معرض خطرى قرار مى‏ گيرند، زود كاردها را تيز مى‏ كنند تا آنها را ذبح كنند، تا از مرگ آنها و ضايع شدن و از دست رفتن آنها جلوگيرى كنند. 🔷 ما در اين هستى، خواه ناخواه مرداريم، مگر اينكه كاردى را به گلوها بگذاريم و ذبح كنيم. مهم اين است كه ذبيح چه كسى باشيم و مذبوح در راه چه كسى؟ و با چه چيزى خودمان را ذبح كنيم و رو به چه قبله ‏اى؟ 🔷 مرگ، قطعى است. از دست رفتن، قطعى است. روزها كه مى‏ گذرند، مثل موش‏هايى هستند كه طناب عمر ما را مى‏ جوند. خواه ناخواه سرنگون مى‏ شويم و در چاه‏هايى مى ‏افتيم و مى‏ گنديم. 🔷 گذشت زمانه، ما را به خاك بر مى ‏گرداند، مگر اينكه قبلًا خودمان را بقايى داده باشيم و ذبح كرده باشيم. آنهايى كه ذبيح نيستند، مذبوح نيستند، مردار هستند. مرده هستند. ارزش ندارند. از دست رفته هستند. 🔷 حالا كه بنا شده ذبح كنيم؛ بنا شده قبل از اينكه زمانه ما را بگيرد ما از خودمان بهره بگيريم، به اين بايد فكر كرد كه در راه چه كسى خودمان را ذبح‏ كنيم و با چه حربه ‏اى و با چه نيتى؟ 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه در گذر زمان. ⚫️ ۲۲ تیر سالروز عروج استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه تسلیت باد. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❌👈 شرايط ذبح ‏ 🔶 وقتى كه مى‏ خواهند گوسفندى را ذبح كنند، بايد شرايطى فراهم باشد: بايد رو به قبله باشد. وسيله‏ ى بريدن آهن باشد. ذابح بايد مسلم باشد. و به نام حق كشته شود. براى حق و در راه حق كشته شود، نه در راه بت‏ها و هواها و هوس‏ها. 🔶 ما در اين هستى يا صبر مى‏ كنيم تا بميريم و مى‏ گذاريم گذشت زمانه خاكمان كند و يا اگر بنا شد از خودمان بهره بگيريم، قبله ‏اى نداريم. 🔶 جهت‏ هاى ما و قبله‏ هاى ما، ما را مردار مى‏ كنند؛ قبله ‏هايى كه ما خودمان را در آن راه ذبح كرديم و عمرى را از دست داديم، يا ثروت‏ها بوده و يا قدرت‏ها و شهرت‏ها و يا فرزندها. خودمان را براى آنها فدا كرده‏ ايم. 🔶 و خودمان را براى آنها مردار كرده ‏ايم و آنها هم ما را به هيچ هم نگرفته‏ اند. و ما هم جز حسرت چيزى به دل نگرفتيم. و با آن همه ضربه‏ اى كه مى ‏خورديم، بيدار نشديم. 🔶 آنهايى كه بناى ذبح خودشان را دارند و بناست ذبيح شوند، بايد ذبيح اللَّه باشند. اين است كه اسماعيل‏ هايى كه ذبيح حقند، پايدار باقى مى ‏مانند. 🔶 كسى كه ذبيح او نباشد و با دست ابراهيمى كشته نشود و در هنگام كشتنش تمام رگ‏ها را قطع نكند و تمام پيوندها را نبرد، مردار است. ذبيح نيست؛ جيفه است. مرده است. حياتى ندارد. 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 در سالروز عروج غم انگیز استاد صفایی رحمة الله علیه از کنار مزار ایشان در گلزار شهدای قم. ✅👈 تا دقایقی دیگر مراسم زیارت عاشورا در کنار مزار استاد برگزار خواهد شد.
🔶 براى سازندگى و تربيت بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى‏ خواهيم رفتار و گفتار كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى ‏خواهيم‏ لباس كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، عشق‏ها و علاقه‏ هايش را عوض كنيم 🔶 و ناچار شناخت‏هايش را و ناچار فكرهايش را، كه ادامه ‏ى تفكّر، شناخت است و ادامه ‏ى شناخت، عشق و ادامه ‏ى عشق، عمل. 🔶 ما عاشق آفريده شده ‏ايم فقط معشوق‏ها را انتخاب مى ‏كنيم و براى اين انتخاب است كه بايد آن‏ها را بسنجيم كه چه مى‏ دهند و چه مى‏ گيرند. با اين روش نتيجه ‏هاى سريع‏ترى بدست مى‏ آيد. 🔶 اگر فقط لباس كسى را عوض كرديم و چادر بر سرش انداختيم و نمازخوانش نموديم و با شعارها و تلقين‏ها و يا تشويق‏ها و تهديدها، داغش كرديم. 🔶 بدون اينكه از درون روشنش كرده باشيم و عشقى در نهادش گذاشته باشيم، ناچار در محيطى ديگر سرد مى‏ شود و يخ مى ‏زند؛ همان‏طور كه آهن تفتيده در محيط ديگر، سرد و سخت مى‏ شود. 🔶 اين برگ‏هايى كه ما به افراد مى ‏چسبانيم، در برابر نسيمى دوام نخواهند آورد، چه رسد به طوفان‏هاى كوه افكن اين قرن. 🔶 ريزش برگ‏هاى پاييزى به من درسى داد كه در هنگام خوابِ ريشه‏ ها، برگ‏ها مى ‏ريزند حتى با نسيمى؛ اما در بهارهاى سبز و همراه بيدارى ريشه ‏ها، از چوب خشك مرده، از چوب سخت و متراكم، جوانه‏ ها و شكوفه ‏ها مى‏ جوشند و بارور مى ‏شوند. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۴۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 پخش مستند «عین صاد» درباره زندگی استاد علی صفایی رضوان الله تعالی علیه ✅👈 جمعه ۲۴ تیر ✅👈 ساعت ۲۱ ✅👈 شبکه ۲ سیما 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 پخش مستند «عین صاد» روایتی از زندگی حاج شیخ علی صفایی رضوان الله تعالی علیه 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 همان طور كه من وقتى مى‏ يابم كه فلان مكانيك آگاهى و دلسوزى دارد، تمام اجزاء ماشين را تحت اختيار او مى ‏گذارم و تمام مسايل را از او مى ‏پرسم و از او مى‏ گيرم. 🔷 آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيده‏ ى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مى‏ كند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مى‏ رساند و نجات مى ‏دهد. 🔷 توضيح ولايت و سرسپردگى در آگاهى نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما، براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد. 🔷 و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند. به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند. و همين است كه پدر بر فرزند و بر اموال فرزند ولايت دارد و حق تصرف دارد. 📚 غدیر، ص ۲٠ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى ‏پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ‏ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همين‏هاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد. 🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى ‏كنم. من از اين نقطه آغاز مى‏ كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملت‏ها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى‏ دهد؟ 🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى‏ خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ‏ماند و خودش و رها مى‏ شود و به خود واگذار مى‏ گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اين‏ها كفاف نيازهاى آدمى را نمى‏ دهد، آن وقت هم رسول مى‏ خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد. 🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى ‏كنند، همين طور خليفه را نمى ‏توان با اين روش‏ها شناسايى كرد و نمى‏ شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه‏ ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند. 🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد. 📚 از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص ۱۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 حكومت‏هايى كه مى ‏خواهند پاسدار امنيت باشند، و حكومت‏هايى كه مى‏ خواهند پرستار رفاه و خدمات باشند، مى ‏توانند با شورا و انتخاب ملت مشخص شوند. 🔶 اما حكومت‏هايى كه مى ‏خواهند به آدمى بياموزند كه چگونه با حواس، با احساس، با فكر و عقل و قلب و وهم و خيال خود برخورد كند، و مى‏ خواهند به او هدايت و فرقان و ميزان ببخشند، و او را براى تمامى رابطه‏ هاى محتمل و يا مظنون و يا متيقن، آماده سازند، بايد به آگاهى و آزادى رسيده باشند. 🔶 آگاهى از تمامى اندازه و راه و روابط انسان و آزادى از تمامى كشش‏ها و جاذبه ‏ها. و تركيب آگاهى و آزادى، همان عصمتى است كه در فرهنگ سياسى شيعه مطرح است. و عصمت ملاك انتخاب حاكمى است كه مردم به آن راه ندارند. چون نه از دل‏ها آگاهند و نه بر فردا، مسلط هستند. 🔶 آدمى كه بيش از هفتاد سال است و حكومتى كه قلمرو آن وسيع‏تر از خانه و جامعه و دنياست، حاكمى مى ‏خواهد كه بر اين مجموعه آگاه باشد و بر اين مجموعه مسلط باشد. 📚 وارثان عاشورا، ص ۳۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅ تعبيرى است از حضرت فاطمه سلام الله علیها در مورد رسول خدا كه مى ‏فرمايند:«انّا فَقَدْناكَ فَقْدَ الارْضِ وابِلَها»؛ مثل اينكه زمين بارش بى‏ امانش را از دست داده باشد، تا چنين افتقار و از دست دادنى را احساس نكنيم، به ولايت ولى نخواهيم رسيد. ✅ نكته‏ ى اساسى در مساله ‏ى ولايت و وحى و توحيد همين نكته است. بحث از اثبات خدا و رسول و نبى و ولى نيست كه صحبت از اضطرار به ولى و احتياج به خداست. ✅ من نياز به رسول و وصى او دارم. اگر فرضم بر اين باشد كه در اين زندگى با اين شرائط موجود، مى ‏توانم مسائل را خودم حل و فصل كنم ديگر به خدا چه نيازى دارم⁉️ ✅ بر فرض هم كه‏ خدا باشد به رسول او چه احتياجى دارم؟! به ولىّ او چه احتياجى؟! اما وقتى اين معنا در انسان شكل مى‏ گيرد كه هم وجودش محدود است و هم امكاناتش ناتمام و ناقص هستند و حتى علم و تجربه و عقل و فلسفه و قلب و عرفانش كفاف او را نمى ‏دهند. ✅ اينجاست كه خدا و رسول و ولى ضرورت پيدا مى‏ كنند و اضطرار به آنها مطرح مى ‏شود. و با اين معنا از اضطرار و احتياج، مسأله شكل جديدى به خود مى ‏گيرد. 📚 روزهای فاطمه، ص ۲۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 چرا ولايت بزرگترين نعمت‏هاست و بالاترين نعمت‏هاست و به تعبير قرآن متمّم نعمت‏هاست؟؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی‏». 🔷 چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمت‏ها را به كار مى ‏گيرد و به جريان مى ‏اندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مى‏ كند و بارور مى‏ نمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانه‏ ى‏ بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهره ‏بردارى از آن بى‏ خبر باشم. 🔷 اين كارخانه كه مى ‏تواند در روز، بى نهايت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مى‏ شود كه به مرور زمان مرا از پاى در مى ‏آورد و خودش هم مى ‏پوسد و هدر مى‏ شود. 🔷 يك مهندس آگاه و مهربان متمم اين كارخانه ‏ى وسيع و عظيم است. بدون او اين همه نعمت، اين همه استعداد، راكد مى‏ ماند و حتى به هدر مى‏ رود و ضايع مى‏ گردد. 🔷 ولايت او و سرپرستى اوست كه نعمت‏هاى نهفته و سودهاى پيچيده در كارخانه را آشكار مى ‏كند و به جريان مى‏ اندازد. و اين ولايت متمم آن همه سرمايه و آن همه نعمت است. 📚 غدیر، ص ۲٠ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ضرورت ولايت‏ 💠 هر جامعه همانند يك اندام، به مغز، به قلب، به خون نيازمند است. مغزى كه تمام راه را بيابد و قلبى كه از عشق سرشار باشد و خونى كه خون خدا باشد و پاك از هر گونه اعتياد و خالى از هر گونه مرض و آزاد از هر گونه جرثومه‏ى فساد. و انسان محتاج نمونه و رهبر و حجتى است كه امين باشد و به او خيانت نكند و نور باشد و راه او را روشن كند. 💠 انسان به روشنفكرى و روشن دلى، به عشق و شناخت، به حجّت، به نور، به امين، نيازمند است. و ولايت، عهده‏دار اين نيازهاى عميق و عظيم انسان است، آن هم انسانى كه مى‏داند، نيازش بالاتر از رفاه و بالاتر از حريت و آزادى و بيشتر از عدالت است. 💠 هنگامى كه انسان خود را بيشتر از يك دهان نمى‏بيند كه با يك مشت روده گره خورده و به آلت تناسليش ختم مى‏شود. اين دهان دراز، ديگر نه دين مى‏خواهد و نه امام و نه رهبرى و ولايت؛ كه غريزه براى اين و بالاتر از اينها كافى است. 💠 اما انسانى كه مى‏خواهد انسان باشد و جامعه‏اى انسانى تشكيل دهد، نه يك دامپرورى بزرگ و يك كندوى عادل، اين انسان ضرورت اين شناخت و عشق و اين مغز و قلب و خون و اين حجّت و نور و امام و امين را مى‏يابد و به سوى او مى‏شتابد و او را بر خويشتن مقدم مى‏دارد؛ كه او از او به او آگاه‏تر و مهربان‏تر و نزديك‏تر است. 💠 این رهبرى و سرپرستى بالاتر از امنيت و پاسدارى و بالاتر از رفاه و پرستارى، هدف دارد. اين رهبرى در زمينه‏ى آزادى و با هدف آموزگارى و شكوفا كردن استعدادهاى انسان و با هدف تشكيل جامعه انسانى براساس قسط همراه است كه على مى‏گفت: «لَيْسَ أَمْرى و أَمْرُكُمْ واحداً انّى أُريدُكُمْ للّه و أَنْتُمْ تُريدُونَنى لأَنْفُسِكُمْ». هدف من و شما يكى نيست. من شما را نه براى خودم و نه براى‏ خودتان، كه براى حق مى‏خواهم، در حالى كه شما مرا به خاطر خويشتن و منافع خود خواستاريد. 💠 شما مى‏بينيد من مثل عثمان نيستم كه شما را بچاپم، به اين خاطر به من روى آورديد، اما من شما را نه براى خودم مي خواهم و نه براى رفاه خودتان، كه براى حق مى‏خواهم. اين كافى نيست كه انسان‏هاى مرفهى بسازيم، بلكه بايد براى آنها جهتى و راهى را در نظر بگيريم كه آنها پس از رفاه و تكامل استعدادها در آن راه بيفتند و آن جهت را انتخاب كنند. 📚 غدیر، ص ۲۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 راستى آيا امّت رسول صلّی الله علیه و آله از خود رسول صلّی الله علیه و آله دلسوزترند⁉️ 🔷 رسول صلّی الله علیه و آله، ولىّ و سرپرستى را براى امّت خود مشخص نكند و آنها را به حال خود رها كند و مسلمانان خود بر اين امر مهم تصميم بگيرند و اجتماع كنند! 🔷 عجيب است كه آدم‏ها با چه معيار و ميزان و مترهايى حركت مى‏كنند! جايى كه على علیه السلام مى‏نالد از اينكه امر امّت را سفهاء و فجّار، عهده دار شوند. و مى‏گويد: «آسِى انْ يَلِىَ امْرَ هَذِهِ الامَّة سُفَهَاؤُهَا و فُجَّارُهَا»، آن هم امرى كه اين‏ قدر مهم و عظيم است، حال رسول گرامى آن را رها كند و به اجماع مسلمانان واگذار كند⁉️ 📚 روزهای فاطمه، ۹۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💟 ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است. 💟 يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره ‏اى ندارند 💟 كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها در آنها حكومت دارند. 💟 معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على‏ خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على شعر مى‏ سرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى ‏نويسد، اما براى على نمى‏ نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفه‏اى فقط او را به چرخ انداخته است. 💟 اما مالك؟ اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى‏ كشد. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزه ‏ها حرف‏ها و زمزمه‏ هاى زن‏هاى عرب جلوه ‏هاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند. 💟 او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است. نشستن و ايستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت‏ ولىّ كنترل مى‏ شود؛ نه از طرف هواها و حرف‏ها و جلوه ‏ها. 📚 غدیر، ص ۱۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie