✅👈 پخش مستند «عین صاد» روایتی از زندگی حاج شیخ علی صفایی رضوان الله تعالی علیه
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 همان طور كه من وقتى مى يابم كه فلان مكانيك آگاهى و دلسوزى دارد، تمام اجزاء ماشين را تحت اختيار او مى گذارم و تمام مسايل را از او مى پرسم و از او مى گيرم.
🔷 آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيده ى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مى كند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مى رساند و نجات مى دهد.
🔷 توضيح ولايت و سرسپردگى در آگاهى نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما، براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد.
🔷 و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند. به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند. و همين است كه پدر بر فرزند و بر اموال فرزند ولايت دارد و حق تصرف دارد.
📚 غدیر، ص ۲٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همينهاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد.
🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى كنم. من از اين نقطه آغاز مى كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملتها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى دهد؟
🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ماند و خودش و رها مى شود و به خود واگذار مى گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اينها كفاف نيازهاى آدمى را نمى دهد، آن وقت هم رسول مى خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد.
🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى كنند، همين طور خليفه را نمى توان با اين روشها شناسايى كرد و نمى شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند.
🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد.
📚 از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص ۱۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 حكومتهايى كه مى خواهند پاسدار امنيت باشند، و حكومتهايى كه مى خواهند پرستار رفاه و خدمات باشند، مى توانند با شورا و انتخاب ملت مشخص شوند.
🔶 اما حكومتهايى كه مى خواهند به آدمى بياموزند كه چگونه با حواس، با احساس، با فكر و عقل و قلب و وهم و خيال خود برخورد كند، و مى خواهند به او هدايت و فرقان و ميزان ببخشند، و او را براى تمامى رابطه هاى محتمل و يا مظنون و يا متيقن، آماده سازند، بايد به آگاهى و آزادى رسيده باشند.
🔶 آگاهى از تمامى اندازه و راه و روابط انسان و آزادى از تمامى كششها و جاذبه ها. و تركيب آگاهى و آزادى، همان عصمتى است كه در فرهنگ سياسى شيعه مطرح است. و عصمت ملاك انتخاب حاكمى است كه مردم به آن راه ندارند. چون نه از دلها آگاهند و نه بر فردا، مسلط هستند.
🔶 آدمى كه بيش از هفتاد سال است و حكومتى كه قلمرو آن وسيعتر از خانه و جامعه و دنياست، حاكمى مى خواهد كه بر اين مجموعه آگاه باشد و بر اين مجموعه مسلط باشد.
📚 وارثان عاشورا، ص ۳۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅ تعبيرى است از حضرت فاطمه سلام الله علیها در مورد رسول خدا كه مى فرمايند:«انّا فَقَدْناكَ فَقْدَ الارْضِ وابِلَها»؛ مثل اينكه زمين بارش بى امانش را از دست داده باشد، تا چنين افتقار و از دست دادنى را احساس نكنيم، به ولايت ولى نخواهيم رسيد.
✅ نكته ى اساسى در مساله ى ولايت و وحى و توحيد همين نكته است. بحث از اثبات خدا و رسول و نبى و ولى نيست كه صحبت از اضطرار به ولى و احتياج به خداست.
✅ من نياز به رسول و وصى او دارم. اگر فرضم بر اين باشد كه در اين زندگى با اين شرائط موجود، مى توانم مسائل را خودم حل و فصل كنم ديگر به خدا چه نيازى دارم⁉️
✅ بر فرض هم كه خدا باشد به رسول او چه احتياجى دارم؟! به ولىّ او چه احتياجى؟! اما وقتى اين معنا در انسان شكل مى گيرد كه هم وجودش محدود است و هم امكاناتش ناتمام و ناقص هستند و حتى علم و تجربه و عقل و فلسفه و قلب و عرفانش كفاف او را نمى دهند.
✅ اينجاست كه خدا و رسول و ولى ضرورت پيدا مى كنند و اضطرار به آنها مطرح مى شود. و با اين معنا از اضطرار و احتياج، مسأله شكل جديدى به خود مى گيرد.
📚 روزهای فاطمه، ص ۲۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 چرا ولايت بزرگترين نعمتهاست و بالاترين نعمتهاست و به تعبير قرآن متمّم نعمتهاست؟؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی».
🔷 چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمتها را به كار مى گيرد و به جريان مى اندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مى كند و بارور مى نمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانه ى بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهره بردارى از آن بى خبر باشم.
🔷 اين كارخانه كه مى تواند در روز، بى نهايت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مى شود كه به مرور زمان مرا از پاى در مى آورد و خودش هم مى پوسد و هدر مى شود.
🔷 يك مهندس آگاه و مهربان متمم اين كارخانه ى وسيع و عظيم است. بدون او اين همه نعمت، اين همه استعداد، راكد مى ماند و حتى به هدر مى رود و ضايع مى گردد.
🔷 ولايت او و سرپرستى اوست كه نعمتهاى نهفته و سودهاى پيچيده در كارخانه را آشكار مى كند و به جريان مى اندازد. و اين ولايت متمم آن همه سرمايه و آن همه نعمت است.
📚 غدیر، ص ۲٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ضرورت ولايت
💠 هر جامعه همانند يك اندام، به مغز، به قلب، به خون نيازمند است. مغزى كه تمام راه را بيابد و قلبى كه از عشق سرشار باشد و خونى كه خون خدا باشد و پاك از هر گونه اعتياد و خالى از هر گونه مرض و آزاد از هر گونه جرثومهى فساد. و انسان محتاج نمونه و رهبر و حجتى است كه امين باشد و به او خيانت نكند و نور باشد و راه او را روشن كند.
💠 انسان به روشنفكرى و روشن دلى، به عشق و شناخت، به حجّت، به نور، به امين، نيازمند است. و ولايت، عهدهدار اين نيازهاى عميق و عظيم انسان است، آن هم انسانى كه مىداند، نيازش بالاتر از رفاه و بالاتر از حريت و آزادى و بيشتر از عدالت است.
💠 هنگامى كه انسان خود را بيشتر از يك دهان نمىبيند كه با يك مشت روده گره خورده و به آلت تناسليش ختم مىشود. اين دهان دراز، ديگر نه دين مىخواهد و نه امام و نه رهبرى و ولايت؛ كه غريزه براى اين و بالاتر از اينها كافى است.
💠 اما انسانى كه مىخواهد انسان باشد و جامعهاى انسانى تشكيل دهد، نه يك دامپرورى بزرگ و يك كندوى عادل، اين انسان ضرورت اين شناخت و عشق و اين مغز و قلب و خون و اين حجّت و نور و امام و امين را مىيابد و به سوى او مىشتابد و او را بر خويشتن مقدم مىدارد؛ كه او از او به او آگاهتر و مهربانتر و نزديكتر است.
💠 این رهبرى و سرپرستى بالاتر از امنيت و پاسدارى و بالاتر از رفاه و پرستارى، هدف دارد. اين رهبرى در زمينهى آزادى و با هدف آموزگارى و شكوفا كردن استعدادهاى انسان و با هدف تشكيل جامعه انسانى براساس قسط همراه است كه على مىگفت: «لَيْسَ أَمْرى و أَمْرُكُمْ واحداً انّى أُريدُكُمْ للّه و أَنْتُمْ تُريدُونَنى لأَنْفُسِكُمْ». هدف من و شما يكى نيست. من شما را نه براى خودم و نه براى خودتان، كه براى حق مىخواهم، در حالى كه شما مرا به خاطر خويشتن و منافع خود خواستاريد.
💠 شما مىبينيد من مثل عثمان نيستم كه شما را بچاپم، به اين خاطر به من روى آورديد، اما من شما را نه براى خودم مي خواهم و نه براى رفاه خودتان، كه براى حق مىخواهم. اين كافى نيست كه انسانهاى مرفهى بسازيم، بلكه بايد براى آنها جهتى و راهى را در نظر بگيريم كه آنها پس از رفاه و تكامل استعدادها در آن راه بيفتند و آن جهت را انتخاب كنند.
📚 غدیر، ص ۲۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 راستى آيا امّت رسول صلّی الله علیه و آله از خود رسول صلّی الله علیه و آله دلسوزترند⁉️
🔷 رسول صلّی الله علیه و آله، ولىّ و سرپرستى را براى امّت خود مشخص نكند و آنها را به حال خود رها كند و مسلمانان خود بر اين امر مهم تصميم بگيرند و اجتماع كنند!
🔷 عجيب است كه آدمها با چه معيار و ميزان و مترهايى حركت مىكنند! جايى كه على علیه السلام مىنالد از اينكه امر امّت را سفهاء و فجّار، عهده دار شوند. و مىگويد: «آسِى انْ يَلِىَ امْرَ هَذِهِ الامَّة سُفَهَاؤُهَا و فُجَّارُهَا»، آن هم امرى كه اين قدر مهم و عظيم است، حال رسول گرامى آن را رها كند و به اجماع مسلمانان واگذار كند⁉️
📚 روزهای فاطمه، ۹۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💟 ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است.
💟 يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره اى ندارند
💟 كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرفها و جلوهها در آنها حكومت دارند.
💟 معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على شعر مى سرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى نويسد، اما براى على نمى نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفهاى فقط او را به چرخ انداخته است.
💟 اما مالك؟ اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى كشد. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزه ها حرفها و زمزمه هاى زنهاى عرب جلوه هاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند.
💟 او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است. نشستن و ايستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت ولىّ كنترل مى شود؛ نه از طرف هواها و حرفها و جلوه ها.
📚 غدیر، ص ۱۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين شيطانها هستند كه براى مبارزه آماده شده اند و سواره ها و پياده ها را تهيه كرده اند و دسته به راه انداخته و لشكرهايى شكل داده اند.
💠 و اين شيطانها هستند كه از راههاى گوناگون شروع مى كنند، حتى از راه عبادت، تو را بى كار مى كنند. مى گويند نماز نخوان، مردم خيال مى كنند كه تو ريا كرده اى. و تو بى خيال براى اينكه ريا نكنى، نمازت را نمى خوانى و يا نماز شب را كنار مى گذارى.
💠 غافل از آنكه تو به خاطر مردم نماز نخوانده اى و گرفتار اين رياى منحوستر شده اى. آخر با گفتن مردم و خيال آنها، تو ريا كار نمى شوى. ريا هنگامى است كه آنها محرك تو باشند و در تو اثر بگذارند.
💠 استادى مى گفت: شيطان دشمن است و براى دشمنى و مبارزه مى كوشد تا ريشه ها را بخشكاند و اگر نتوانست از ساقه مى برّد و اگر نتوانست شاخه ها را مى شكند و اگر نتوانست آفتها را به درخت مى بندد و اگر نتوانست ميوه هايش را مى گنداند و حتى پس از جمع آورى، محصول آن را مى سوزاند و با غرور عجب آن را باطل مى كند.
💠 اين شيطان است كه شك و وسوسه راه مى اندازد و اگر نتوانست در اعمال دخالت مى كند و اگر نتواست مى كوشد تا حضور قلب را بگيرد. مى كوشد تا نماز را به آخر وقت بيندازد. مى كوشد تا هزار درگيرى و غفلت پيش بياورد.
📚 صراط، ص ۱۱٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 از دستنوشته های استاد صفایی
🖤 سال با محرّم آغاز می شود، و محرّم ماه حسین است. سال با حسین آغاز می شود.
🖤 آیا می توانیم عمر خود را و سالهای خود را و لحظه لحظه های خود را با حسین آغاز کنیم و با حسین به انجام برسانیم؟
🖤 اگر با حسین آغاز نکنیم، با چه کسی و چه چیزی آغاز خواهیم کرد، و برای چه کسی و چه چیزی به انجام خواهیم رساند؟ با چه محبوبی، یا چه مقصودی⁉️
🖤 با کدام قدرت و لذت و ثروت و ریاست، با کدام یک از جلوه های دنیا و با کدام صاحب نعمت و صاحب عنوان و صاحب مقامی، حسین را مبادله می کنیم⁉️
🖤 آیا حسین را می توانیم با تمامی دنیا، حتی با تمامی حور و قصور و با تمامی لذتها و شادی های بهشت مبادله کنیم⁉️
🖤 آیا در این مبادله برده ایم و به غنیمت رسیده ایم، و یا باخته ایم و از دست داده ایم و بالاتر، از دست رفته ایم.‼️
🖤 من خودم را می گویم، که به حجّت رسیده ام. و با تمامی روشنی و بینات یافته ام، خودم را می گویم که با حسین شادی رنج ها را تجربه کرده ام و دور از او خستگی شادی ها را چشیده ام.
🖤 من خودم را می گویم، چگونه می توانم حسین را با حکومت ری، با گندم ری، نه بالاتر، با حکومت شام و با حکومت دنیا عوض کنم⁉️
🖤 چگونه می توانم معامله کنم، چگونه می توانم⁉️
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅👈 نماز روز آخر سال قمری
💙 برای آخرین روز ماه ذیالحجّه که روز آخر سال قمرى نیز است، مرحوم «سیّدبن طاووس» نقل کرده است که در این روز، دو رکعت نماز مى خوانى.
💙 در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آیة الکرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گویى:
💙 اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ،
🔶 خدایا آنچه من در این سال انجام دادم از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و مورد رضایت نبود.
💙 ونَسیتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ،
🔶 و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى.
💙 ودَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ،
🔶 و مرا به توبه دعوت نمودی بعد از گستاخی کردنم بر تو،
💙 اللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى،
🔶 خدایا من از آن اعمال آمرزش مى طلبم پس مرا بیامرز.
💙 و ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى،
🔶 و هر عملى که انجام دادم از اعمالى که مرا به تو نزدیک می کند، پس آن را از من قبول فرما.
💙 ولا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ.
و امیدم را از خودت قطع مکن، اى بزرگوار.
✅👈 وقتى بنده ای چنین کند، شیطان مى گوید: واى بر من! هرچه در مدّت این یک سال زحمت کشیدم، همه را با این عمل، از بین برد و سالش را به خیر ختم نمود!
📚 اقبال الاعمال، ج٢، ص٥١٧
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi