eitaa logo
چشمه جاری
517 دنبال‌کننده
737 عکس
144 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 درجاتى كه انسان به آن واصل مى‏شود، درجاتى نيست كه امكان انحطاط در آنها نباشد. 💠 چه بسا من به اسلام، به ايمان، به تقوا و حتى به احسان نيز برسم، ولى كفران من، در جا زدن من، توقف‏هاى من، مرا به عقب برگرداند. 💠 اين احتمال وجود دارد كه آدمى با رسيدن به مدارج بالا و حتى با دستيابى به آن آسمان‏هاى بلند، رجيم شود. زمينى شود و ثقلش به سوى زمين برگردد:«اثّاقَلْتُمْ الىَ الارْضِ». 💠 و اين هنگامى است كه انسان به كم قانع‏ شود و به كم رضايت دهد:«أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ». اين قناعت و اين رضايت است كه او را زمين‏گير مى‏كند. هبوط مى‏دهد و رجيم مى‏كند. 💠 پس هميشه بايد يك وحشت در دل ما وجود داشته باشد و آن اين است كه به هر مرحله‏اى كه برسيم، با يك كفران و يك گرفتارى، منحط خواهيم شد. 📚 اخبات، ص ۷۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 بايد اين ايمنى را از خود دور بداريم، كه اگر به درجه‏اى رسيديم، جزء ثوابت مى‏مانيم. اين طور نيست! كه ماندن در راه، كم از عقب‏گرد نيست. 🔷 كسى كه در يك كلاس مى‏ماند، به اين معنا نيست كه در همان كلاس باقى مانده است. 🔷 در كاروانى كه در حال حركت است، توقف و ماندن، از دست رفتن و بدست گرگ‏ها افتادن است. 🔷 در يك مجموعه وقتى توقف كنيم، از مجموعه‏ عقب خواهيم افتاد. توقف ما، برابر است با بازگشت و عقب‏گرد ما و اين وحشتناك است. 🔷 در روايات آمده است:«مَنْ اعْتَدَلَ يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ»؛ اگر كسى دو روزش با هم مساوى بود، مغبون است. 🔷 تساوىِ دو روز، غبن آدمى است؛ چون ماندن و توقف، حتى به اندازه دو روز، عقب‏گرد و غبن و محروميت را به همراه دارد. 📚 اخبات، ص ۷۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 در كاروانِ متحركِ هستى، ركود و درنگ، كمتر از عقب گرد نيست و عقب گرد جز تنهايى نيست و تنهايى در راه و در كوير هستى جز هلاكت نيست. 📚 اندیشه من، ص ۷۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 آنچه براى تو مهم است عمل به تكليف است، نتيجه برايت مهم نيست. و اين است كه به فالگيرى نمى‏افتى كه چه مى‏شود؛ چون براى هر پيشامدى، از پيش آماده‏اى و وظيفه و كارت را مى‏شناسى. 💠 اين رسول است كه به شهادت سوره‏ى احقاف آيه‏ى چهار مى‏گويد: من در ميان رسولان، تازه نيستم و بدعت نيستم و نمى‏دانم كه چه كارى براى من و براى شما پيش مى‏آيد؛ «ما ادْرى‏ ما يُفْعَلُ بى‏ وَ لا بِكُمْ». 💠 اين برايم مهم نيست كه چه پيش مى‏آيد، كه من براى هر پيشامد آماده‏ام. «إنْ اتَّبِع إلاَّ ما يُوحى‏ الَىّ» و در هر پيش آمد بر اساس دستورم حركت مى‏كنم و به دنبال چيز ديگرى نيستم. 💠 آن كسى كه اينگونه موضع دارد و در اين جايگاه ايستاده است، آيا رنجى خواهد برد و صدمه‏اى خواهد ديد؟ 📚 تطهير با جارى قرآن ج ۱ ص ۶۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 پيشوايان در تعريف عقل به ماهيت آن كار ندارند كه چيست و در كجاست، بلكه عقل‏ را با اثر صحيح و مطلوب آن تعريف مى‏كنند. 🔷 عقل آن نيرويى است كه تو را از غير حق آزاد كند و بنده‏ى او بسازد؛ چون در اين بندگى، آزادى است. 🔷 عقلى كه در راه حق به كار نيفتد، عقل نيست، «نكراء» است، «شيطنت» است. 🔷 مى‏بينى كه چقدر عميق از عقل تعريف مى‏كنند تا غفلت‏ها ما را نگيرند و خيال نكنيم كه عقل داريم و افتخار داريم! 🔷 عقلى كه در راه حق مصرف نشود، عقل نيست. «العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ و اكْتُسِبَ بِهِ الجَنان» و در اين ديد، عقل و شهوت و غضب و ساير نعمت‏ها همه يك پا مى‏روند. 🔷 هر چه براى حق بود و در راه او بود، حق است و خوب است و ارزش دارد و هر چه براى او نبود، بد است، زشت است، بى‏ارزش است و بيچارگى دارد. 📚 فقر و انفاق، ص ۶۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 تو هنگامى كه ريشه درآوردى، بار خواهى داد. اينكه مى بينى ما را بايد شارژ كنند و مادامى كه پشتوانه نداشته باشيم، مى افتيم به خاطر همين نكته است كه ريشه نداريم وگرنه همچون درختى بوديم كه قرآن مثال مى‏زند؛ ريشه ‏هايش ثابت و برگ‏هايش گسترده‏اند تا آسمان، مدام بار مى آورند. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی‏ أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها». 💠 اين سنگ است كه بايد كسى پرتابش كند و تازه تا آنجا بالا مى رود كه پشت سرش نيرو باشد، همين كه فشار تمام شد، باز مى‏گردد و افت مى‏كند، ولى گياه بالا رفتن برايش طبيعى است. 💠 اينكه ما، در راه حق احساس سختى مى‏كنيم، به همين خاطر است كه نروييده‏ايم و خودمان را بر فلاح سفارش نكرده ايم.«حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ». نداشته‏ايم. 📚 صراط، ص ۹۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نوع نگاه 🔶 لذّت و رنج مربوط به خارج از وجود ما نیست؛ بلکه به نوع نگاه ماست. 🔶 من می‌توانم با تمامی امکانات در رنج باشم، چرا؟ چون وقوف دارم این امکانات از من جدا خواهند شد. 🔶 مرگ آگاهی و وقوف انسان نسبت به مرگ او را رها نمی‌کند و او رنج این دنیا؛ رنج رهایی و جدایی را خواهد داشت. 🔶 و می‌توانم با تمامی رنج‌ها راحت باشم. مع العُسر در یسار و راحتی باشم. 🔶 پس راحتی و یسار یا رنج و ناراحتی مربوط به بود و نبود دنیای خارج نیست، به نوع تعلق من، به توقع من، به موضع‌گیری من، به برخورد من برمی‌گردد. 📚 روزگار ستمگر، ص ۱۱۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 تقوى؛ يعنى اطاعت و روى مرز راه رفتن و همين تقوى به تو نيرو مى‏دهد و تو را از بن‏بست‏ها بيرون مى‏آورد:«مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً». 💠 بارها گفته‏ام: آن هنگام كه تو هماهنگ با نظام نيستى، دو ميليارد همراه هم كه داشته باشى، وحشت داشته باش و آن هنگام كه در مسيرى و هماهنگ با نظام، يك نفر و تنها هم كه هستى، مطمئن باش. 💠 وقتى فرياد رسول اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم در كنار كعبه بلند شد و صداى ضعيف او پرده‏هاى كعبه را لرزاند، هر كس آن جمع را مى‏ديد، باور نمى‏كرد كه ادامه پيدا كنند. 💠 و وقتى هم كه فرياد قدرت‏ها در تخت جمشيد بلند شد، كسى كه آن صدا را مى‏شنيد، باور نمى‏كرد كه اين جشن دو هزار و پانصد ساله، به نابودى و انهدام بينجامد. 💠 اين طبيعى است كه يك خروار گندم، وقتى بيرون از نظام و بر روى زمين مانده است، خوراك كلاغ‏ها و سوسك‏هاست و زياد نمى‏شود، ولى يك دانه گندم كه هماهنگ با نظام در خاك افتاده و در مسير شكل گرفته، سنبله و صدها دانه مى‏شود. 💠 كسانى كه روى مرز حركت مى‏كنند و هماهنگ با نظام‏ها و سنت‏ها هستند، اگر چه هم كم باشند، زياد مى‏شوند و آنها كه بيرون از مرزند زيادشان هم به نابودى مى‏انجامد. 📚 حرکت، ص ۱۷۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 تطهیرگاه قلب 🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی 🔶 با استاد صفایی رحمة الله علیه از حرم امام رضا علیه السلام بیرون می‌آمدیم، گفتند: حقیقتاً آدمی در حرم أهل بیت علیهم السلام زیر بارش بی امان فضل الهی پاک می‌شود. 🔶 همانطور که جسم ما کثیف می‌شود و نیاز به شستشو و حمام دارد، دل و روح ما هم کثیف می‌شود. «حرم تطهیرگاه قلب و روح انسان است». 📚 حکایت‌ها و هدایت‌ها، ص ۲۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅ بخش زيبايى از حيات طيبه استاد صفایی رحمة الله علیه به سفرهاى مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مى‌رساند. ✅ مى‌گفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مى‌گيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مى‌شود. به همين خاطر به امام رضا علیه السلام پناه مى‌برد. مى‌گفت: زيارت امام رضا علیه السلام مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام مى‌شتافت. ✅ روزى يكى از مريدان مشهدى گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلاً نخ ريسى! ✅ گفتند: دور است. من جايى دور و بر حرم مى‌خواهم. پرسيدند: چرا اين‌قدر نزديك؟ فرمود:«آخر آلوده‌ها لب حوض مى‌نشينند»! ✅ آن قدر يقين به رأفت و دست گشايش‌گر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا علیه السلام از او چيزى خواست، با آن همه دست و دل‌بازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد. وقتى اصرار فقير را ديدند، گفتند: بى‌سليقه‌اى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمى‌خواهد. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۰۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 آن روز كه رسول از كنار كعبه بانگ برداشت، هيچ كس باور نمى‏كرد كه اين فرياد از حلقومش فراتر رود و در گوش‏ها بنشيند و در دل‏ها راه يابد و از مرز قرن‏ها بگذرد و در نسل‏ها جاى بگيرد و از قامت فرياد تا اقتدار سكوت را پشت سر بگذارد. 💠 و آن روز كه در بيابان‏هاى تخت جمشيد، همراه آن شكوه و فرياد نوشانوش، آن غرور سايه انداخت، كسى باور نمى‏كرد كه قرن‏ها را رها كند و نسل‏ها را آزاد بگذارد. 💠 ولى اين درس قرآن است كه عظمت‏ها تو را فريب ندهد و حقارت‏ها تو را نرماند، كه يك گندم هنگامى كه هماهنگ با نظام در جاى خود مى‏نشيند، سنبله مى‏شود و هفتصد برابر دانه مى‏آورد و يك انبار گندم هنگامى كه در كنارى ماند و بر سطح لغزيد، فقط خوراك سوسك‏هاست و چيزى نمى‏گذرد كه فضله‏هايش را هم نمى‏بينى. 📚 صراط، ص ۳۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 آنچه كه تسلط و موضع برتر را به انسان مى‏دهد همين جمع‏بندى از احتمالات است. و اينكه براى هر احتمال برنامه‏ريزى مى‏كنى و حساب باز نمايى، در اين صورت گرچه نمى‏دانى كه چه مى‏شود، ولى مى‏دانى كه در برابر هر پيشامد چه بايد كرد. 🔷 اگر كسى بخواهد بر روى امكانات و نعمت‏ها حساب بكند و آرامش را در اين منطقه به چنگ بياورد، به آرامشى نخواهد رسيد كه بر روى موج نمى‏توان آرام بود. 🔷 كسانى كه اطمينان و رضايت را در نعمت‏ها جست و جو مى‏كنند هميشه ملتهب هستند و بايد به آتش و سوزش‏ها پناه بياورند، اما آنها كه اطمينان به اندازه‏ى خدا و تقدير او دارند و رضايت به تقسيم او دارند رنجى نخواهند داشت، كه در دعاى امين الله مى‏خوانى، «اللَّهُمَّ فَاجْعَل نَفْسى‏ مُطْمَئِنَةَ بِقدرك راضيةً بِقَضائك»؛ خداوندا! وجود مرا و جان مرا نه با نعمت‏ها كه با اندازه گرفتن‏هاى خودت آرام كن. 🔷 اگر من بدانم كه در برابر آنچه بمن مى‏دهند و در برابر هر قدر، قضايى هست و حكمى هست و دستورى هست، ديگر از كم و زياد اندازه‏ها خوشحال و رنجور نمى‏شوم كه استاد مى‏فرمود، هيچ تحويلدارى از مقدار زياد و كم تقسيم، خوشحال و ناراحت نمى‏شود، كه مى‏داند در برابر هر مقدارى مسئوليتى هست. 🔷 و بالاتر پس از تحويل پول، در باجه را نمى‏بندد، كه منتظر قضاء و حكم و حواله است. و به اين حواله‏ها راضى هست كه زودتر كارش تمام مى‏شود و به فراغت مى‏رسد. 🔷 پس آرامش و اطمينان و خشنودى و شادى ما نمى‏تواند از ناحيه‏ى نعمت‏هاى دنيا و امكانات آن تأمين شود، كه دنيا مدام درآمد و رفت و كم و زياد است و مدام بت‏ها را مى‏شكنند و تكيه‏گاه‏ها را مى‏گيرند. 🔷 و چه جاى امن، چون هر دم جرس فرياد مى‏دارد كه بر بنديد محمل‏ها ... دنيا و امكانات آن چهار فصل و متغير است و چگونه مى‏توان بر روى متغيرها ثابت ماند و اطمينان گرفت. 🔷 كسانى به دنيا دل مى‏بندند و به آن آرام مى‏شوند، كه بيش‏تر از دنيا را نمى‏بينند و در انتظار روز ديگرى نيستند و اينها كه اميد ديدار حق را ندارند و به همين زندگى دنيا، دلخوش و راضى هستند و به آن تكيه داده‏اند و بر آن اطمينان كرده‏اند و از آيه‏هاى تحوّل و نشانه‏هاى حركت حق، چشم پوشيده‏اند و غافل مانده‏اند، اينها با كارهايى كه مى‏كنند به آتش روى مى‏آورند كه در اين آيه آمده است: «انَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقائنا وَ رَضُوا بِالْحَيوةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَ نُّوا بِها وَالَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلونَ، اولئِكَ مَأْويهُم النَّارَ بِما كانوُا يَكْسِبُون». 🔷 آدمى كه به نعمت‏ها تكيه ندارد و آن را ملاك ارزش و افتخار نمى‏شناسد ديگر در گرو آمد و رفت نعمت‏ها نيست كه مى‏خواهد:«ثَبِّتْنى عَلى دينِك وَاسْتَعْمِلنى‏ بِطاعَتِك». تو كارى كن كه من در هر كلاس همراه تو باشم و گوش بفرمان تو باشم، ديگر مهم نيست كه در كجا هستم، آنجا كه رضاى تو هست به گفته‏ى على اكبر «اذاً لا نُبالى» ديگر باكى نيست. 🔷 اگر ما روى مرز هستيم و در كلاس اطاعت او هستيم ديگر چه باك، كه سود و ضرر و برد و باخت و عزت و ذلت، عزت است و دستاورد است. 📚 قیام، ص ۲۲۷ 🆔👉@cheshmeyejarie