✴️💟 درست است که این دنیا زیباست، قشنگ است، ولی یک چیز دیگری هم هست که من هم زیبا هستم، من هم نور چشم خدا هستم، من هم نگاه ملائکه را به دنبال دارم. من هم بهشت انتظار قدومم را می کشد. این را چرا فراموش می کنیم؟ چرا؟ برای تعظیم دنیا آدمی را تحقیر کرده ایم؟ این چه نگاهی است!
📙📕 روزگار ستمگر، ص 117
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 دلى كه از الله سرشار شد، دلى كه از هست آفرين پر شد، هستى پرش نمى كند و هستى نمى گيردش، كه او از هستى بزرگتر است و هستى را مى گيرد و بر مى دارد و مى آورد.
✴️💟 سيّد بن طاووس به پسرش مى گويد: على! اگر دنيا از دست چپ پدرت به او برسد، از دست راست او بيرون مى رود، بدون آنكه دست چپ او آگاه شود.
✴️💟 راستى خيلى حرف است. اين همه قدرت و وسعت، كه دنيا را بردارد و با اين وزنه ها كار كند و در اين زورخانه ى دنيا و باشگاه هستى ورزيده شود و از اسارت وزنه ها آزاد شود و به آنها دل نبندد و خودش را پاسبان آنها و پاسدار بى حاصل و بى رمقشان نسازد.
📚📚 روش نقد، ج 2، ص 47
🆔 @cheshmeyejarie
✴️❇️ «الدُّنْيَا دَارُ مَنْ لاَ دَارَ لَهُ وَ لَهَا يَجْمَعُ مَنْ لاَ عَقْلَ لَه».
✴️❇️جبرئيل با مفاتيح و كليد گنجهاى زمين به محضر رسول خدا صلّى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد كه اينها در اختيار تو، بدون آن كه از مقام تو كم بشود
✴️❇️ حضرت جواب دادند كه دنيا خانه ى كسى است كه خانه اى ندارد و براى آن جمع مى كند كسى كه عقل و سنجش ندارد.
📚📚وارثان عاشورا، ص 216
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ حضرت على علیه السلام مى فرماید: دنيا همچون خورشيد است. اگر به آن نگاه كنى كور مى شوى و اگر با آن نگاه كنى، مى بينى و مى يابى و مى روى و مى رسى.
📚📚روش نقد، ج 3، ص 14
🆔 @cheshmeyejarie
✴️❇️ در برابر بلاء و گرفتارى. هر كس عكس العملى دارد؛ جزع، صبر، شكر، طلب. اينها عكس العملهاى گوناگونى هستند كه در مراحل مختلف از انسان سر مى زنند.
✴️❇️ بعضىها مثل بچه هايى هستند كه در برابر دارو سر مى كشند، داد مى زنند، حتى اگر در دهانشان بريزى، تف مى كنند.
✴️❇️ يك دسته بچه هاى رام ترى هستند كه در برابر دارو صبر مى كنند و با سختى آن را فرو مى دهند.
✴️❇️ بعضى ها كه به بلوغ رسيده اند، نه آن جزع را دارند و نه اين صبر را. اينها شاكرند، حتى در برابر درد. «اللهُمَّ لك الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرينَ لك عَلى مُصابِهِم».
✴️❇️ خدايا تو را سپاس مى گويم، سپاس آنهايى كه بر مصيبتها شاكرند، نه صابر و نه بى تاب.
✴️❇️ اين يك مرحله است و بالاتر آنهايى هستند كه نوبت گرفته اند تا زير تيغ جراحى بروند. كسانى هستند كه طلب مى كنند تا تمامى بتهاشان شكسته شود و تمامى ضعفشان درمان شود.
✴️❇️ در مناجات خمسة عشر آمده: «أَسْئَلُكَ أَنْ تَقْطَعَ عَنّى كُلُّما يَقْطَعُني عَنك». آنچه مرا از تو مى برد، ببر.آنچه مرا از تو دور مى كند، از من دور كن.
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الأَمْوالِ وَ الأَوْلادِ». زندگى دنيا بازى و سرگرمى و زينت و فخر فروشى و زياده طلبى در ثروتها و فرزندان است.
✴️💟 زندگى بازى است با توپ و عروسك و چرخ و ماشين و كبوتر و بلبل و تمبر و عكس و زن و درس و بحث و مدرك و مريد و مراد و خلق خدا و كتاب خدا.
✴️💟 زندگى بازى است، ما بازيگرهايى هستيم كه از بازى دست برنمى داريم نهايت، بازيچه ها را عوض مى كنيم و متنوع مى كنيم. و با تنوع خود را فريب مى دهيم.
✴️💟 و علامت بازيگرى ما همين است كه فائز و سربلند نيستيم كه خائض و فرو رفته ايم. و اين خطاب خداست كه به رسولش دستور مى دهد؛ «ذَرْهُم فى خَوضِهِم يَلعَبونَ». اينها در حال فرو رفتن هستند، بازى مى كنند، اينها را رها كن.
📚📚 قیام، ص 77
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 تو ضعفهايت را در معاشرتهايت مى شناسى، نه اين كه معاشرتها به تو ضعفى بدهند.
✴️💟 اين قبول است كه در معاشرتها، آن حال نماز و توجه و آن تقدسها كم مى شود، اما اين گونه نيست كه اين مرض را معاشرت به من منتقل كرده باشد، نه، معاشرت، فقط اين مرض را به من نشان داده است.
✴️💟 آن پير دير مى گفت: فلانى مى گويد اين كار را نكن، كفر مرا در مى آورى! و او هم در جواب مى گفت: پس دارى! چيزى هست، فقط آشكار مى شود.
✴️💟 ما از آشكار شدن مشكلات و ضعفهايمان فرار مى كنيم و اين را پاى قدسيت روحى خودمان مى نويسيم.
✴️💟 روح مبتلايى كه بعد از ابتلائاتش مى ماند، مقدس است؟ اين معلوم است كه آب حوض تا وقتى به هم نخورده و آرام است و زير و رو نشده، زلال است. بوى گند هم مى دهد ولى زلال است!
📚📚 خط انتقال معارف 63
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 درباره محمد بن ابى عمير آمده است كه وقتى زير تازيانه توانش را از دست داده بود، صداى دوستش محمد بن يونس را شنيد كه: «يَا مُحمَّدُ بْنُ ابِى عُمَيْر اذْكُرْ مَوْقِفَكَ بَينَ يَدَىِ اللَّهِ»؛ جايگاه خويش را نزد خدا به ياد آور.
✴️💟 ابن ابى عمير مى گويد اين سفارش و توصيه، به من قدرت داد: «فَتَقَوَّيْتُ بِقَولِهِ».
✴️💟 در روايات آمده است: هنگام مرض، هنگام گرفتارى، هنگام بحران، هنگام مرگ و در حال احتضار، دوستانتان را تنها نگذاريد.
✴️💟 سفارشها و تذكرها به آنها نيرو مى دهد و رعب و وحشت را از آنها كم مى كند.
✴️💟 زيارتها و برخوردها مؤثر است كه در روايت وارد شده است: «تَزَاوَرُوا تَلاقُوا فَانَّ فِى زِيَارَتِكُمْ احْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْرَاً لِاحَادِيِثنَا»؛ دلها در برخوردها و زيارتها زنده مى شود و حرفهاى نوِ ما ائمه، در اين ديدارها مطرح مى شود.
📚📕 حرکت 172
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 در اين آيه، حد زهد بيان شده: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم». زهد در اين نيست كه دنيا از دست تو بيرون برود در حالى كه ريشه هايش در قلب تو جاى گرفته.
✴️💟 چه بسا كسى دستهايش خالى ولى سينه اش سرشار از محبّت دنيا باشد و چه بسا كسى دستهايش مشغول و سرشار ولى دلش فارغ از محبّت و در انتظار دستور مصرف و در جست و جوى مورد مناسب باشد.
✴️💟 زهد در اين حقيقت خلاصه مى شود كه آمد و رفت دنيا دل تو را نلرزاند و در تو موجى ايجاد نكند؛ چون تو فهميده اى كه دنيا رقمى نيست كه جمع و تفريقش تو را زياد و كم بنمايد و دنيا در مرتبه ى تو نيست كه در تو اثر بگذارد.
✴️💟 كسى كه ارزش خود را باور كرد، ديگر به دنيا فريب نمى خورد، خود ما كه تا ديروز به خاطر توپها و عروسكها پوست يكديگر را مى كنديم، امروز كه ارزش بيشتر خود را باور كرده ايم، به ديروزمان مى خنديم و اگر فرزندمان عروسكهايش را بخواهد نمايش بدهد و ما را مشغول كند با سختى تحمل مى كنيم و سرسرى مى گذريم.
✴️💟 اين تفاوت ديروز و امروز و آن درگيرى گذشته و خستگى و وازدگى امروز، ريشه در همين شناخت ما از خويش و از ارزش خويش دارد.
📚📚 قیام، ص 125
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 اگر تمامى آنچه را كه همه ى آدمها در طول تاريخ به دست آورده اند و اگر تمامى ثروت و قدرت و رفاه و لذّتِ تمامى آنها را، تو به تنهايى صاحب شوى، بدان، اين همه از تو كوچكتر و بى ارزشتر است، كه تو يك لحظه ات را براى آن فدا كنى.
✴️💟 اينها همه، براى تو و به خاطر تو بوده اند و سزاوار نيست كه تو عمر خودت و وجود خودت را براى آنها بگذارى؛ كه امام اولياء، حضرت على علیه السلام مى فرمود و با تعبيرهاى گوناگون مى فرمود: به خدا، دنياى شما در نظر من، از آب بينى بز، از استخوان ليسيده در دست جذامى، از يك لنگه كفش پاره، بى ارزشتر است؛ «إِلاّ أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً»؛ مگر اين كه حقّى را به پا و يا باطلى را سرنگون سازم.
✴️💟 تمامى هستى به تو منتهى مى شود و تو بايد به خداى هستى منتهى شوى: «وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى»؛ كه اين آيه درخور تأمل بسيار است.
📚📚 نامه های بلوغ، ص 23
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✳️ با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته اند، وزن كرده ايم.
✴️✳️ مى گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده ايم!
✴️✳️ يعنى عقل ما در اين عالم بايد همينها را بكشد و وزن كند؟! ميزانى كه به ما عنايت كرده اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود!
📚📚اخبات، ص 109
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 شخصى عاشق دختر پادشاه مى شود، ولى براى رسيدن به او راهى ندارد.
✴️💟 مادرش كه در خانه ى وزير شاه كار مى كرده، وضع بچّه اش را براى وزير مى گويد و وزير چاره مى كند و مى گويد برود فلان غار و مدّتى را به دروغ و در ظاهر مشغول عبادت شود تا من شاه را به حضورش آورم.
✴️💟 ولى وقتى شاه آمد زود جواب ندهد و با اشاره ى من شاه را بپذيرد.
✴️💟 از آنجا كه شاه صاحب پسر و وارثى نبود، و بچّه دار نمى شد، وزير آمد و در شهر پخش كرد كه مستجاب الدّعوة و عابدى در فلان غار زندگى مى كند.
✴️💟 اين سخن كه به گوش شاه رسيد به وزير گفت: مى گويند مستجاب الدّعوهاى آمده است وزير گفت چنين مى گويند.
✴️💟 شاه گفت دعايش مستجاب مى شود، وزير گفت اينها حرف است. شاه گفت به تو نمى رسد كه در برابر آنچه ما مى خواهيم قد عَلَم كنى.
✴️💟 وزير برنامه اى ترتيب داد و شاه را به نزد آن جوان عاشق به غار كشاند، وقتى رفتند، ديدند جوان مشغول عبادت است.
✴️💟 مدّتى نشستند و وزير سرفه اى كرد و اشاره اى نمود، ديد كه جوان راه نمى دهد. زمان طولانى شد و چون ديدند كه جوان راه نمى دهد و نمى پذيرد، بازگشتند.
✴️💟 بعد وزير پيغام داد كه فلان فلان شده من شاه را با هزار بدبختى نزد تو آورده ام و تو جواب نمى دهى؟
✴️💟 جوان گفت: نه تو را مى خواهم نه شاه را و نه دخترش را.
✴️💟 من به دروغ مدّتى عبادت كردم، خداوند پادشاه را به پايم انداخت اگر به صداقت عبادت مى كردم، چه مى شد⁉️⁉️
📙📕 آیه های سبز ص ۱۸۳
🆔 @cheshmeyejarie