eitaa logo
چیمه🌙
631 دنبال‌کننده
605 عکس
34 ویدیو
4 فایل
🔹️فاطمه‌سادات موسوی هستم. 🔹️چیمه به زبان لُری یعنی مثل ماه 🎐اینجا هستم muuusavi@ .
مشاهده در ایتا
دانلود
467.4K
. 🤒 [درباره قدرت‌های شُل] .
. مامان، آبجی و بچه‌هایش چند روزی هست آمده‌اند قم. وقت ناهار است. باید بروم پایین دلمه بخورم. دلمه‌ای که مامان و آبجی از دیشب کارهایش را سرفرصت کرده‌اند و من حتی حال‌وحوصله کمک بهشان را نداشته‌ام. مامان می‌گوید بیا پایین قابلمه دلمه را توی سینی برگردانده‌ایم و منتظریم. می‌گویم شما شروع کنید. تا متن «زهرا نجفی» را ننویسم، چیزی از گلویم پایین نمی‌رود. می‌نویسم. خط می‌زنم. نیمه‌کاره رها می‌کنم. زهرا نجفی، عضو حلقه چهارم کتابخوانی مبنا بود و بعدتر عضو حلقه پنجم و ششم و همراه همیشگی جمع شد. خصوصی پیام می‌داد که بهش کتاب معرفی کنم. هم کتاب‌های حلقه را می‌خواند هم کتاب‌هایی که دلخوشیِ روزهای بستری‌شدن و دردهای استخوان‌سوزش بودند. هر کتابی را که می‌خواند، بهم گزارش می‌داد. می‌خواستم سلیقه‌اش دستم بیاید، تا کتاب‌های دلخواهش را معرفی کنم و رنج عمیقی که در آن غوطه‌ور بود را با کلمات پس بزنم. لابه‌لای گزارش‌های کتابی از پلاکت خون، سلول‌های سرطانی، همسر سابقش، دختر و پسرش و بیمارستان برف‌گرفته هم می‌گفت‌. بعد از پاک‌کردن اشک‌هایم، صدایم را شاداب و شَق‌ورَق می‌کردم و بهش دلداری می‌دادم. سرخوشانه برایم از برنامه‌های آینده‌اش می‌گفت، ازرویاها و خیالاتش. قرار بود توی دوره‌های نویسندگی مبنا شرکت کند و پاییز من استادیارش بشوم. دهه اول محرم صوت فرستاد و با صدای حزن‌آلودی گفت انگاری سرطان بیخیال نمی‌شود. توقعی نداشت. بيشتر نگران دختر و پسرش بود تا خودش. لیست کتابی آماده کردم برای روحیه‌گرفتن و تسلای‌خاطر تا خودش را نبازد. لیست کتابی که‌ هیچ‌وقت به دستش نرسید. بالاخره متن زهرا نجفى را نوشتم و رفتم پایین برای ناهار. به مامان و آبجی گفتم دیشب ضربانِ قلبِ دوستم از درد ایستاده و حالا آزادتر از همیشه قفس تن را رها کرده. خواهش کردم با قرآن و نماز وحشت بدرقه‌اش کنند. @chiiiiimeh .
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📔 📢 گاهی وقتا یه اتفاقی می‌افته که از حکمتش اطلاعی نداری و فقط گذر زمان علت رو بهت نشون می‌ده. همه تلاش و انرژیمون رو گذاشتیم که این کتاب به محرم برسه، اما نشد. به روز سوم، روز عاشورا و شام غریبان هم نرسید. "گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود." 🥀گفتیم حتما به شهادت امام سجاد علیه السلام می‌رسه؛ ولی انگار قسمت این کتاب این بوده که پنجم صفر خودش رو نشون بده. نمی‌دونیم چه قرابتی داره این کتاب با پنج صفر؛ اما هرچه هست نگاه بی‌بی جان (س) روی اونه. 🏴 «خیمه ماهتابی» فقط یه کتاب داستان نیست، یه روضه ناشنیده است از زبان یک خیمه. خیمه‌ای که شاهد تمام وقایع تلخ روز عاشورا بود و این بار قراره روایتگر همه اون اتفاقات برای نوجوانان باشه. 🛑روایتی از عباس و علی اکبر و علی اصغر علیهم السلام... از دست بی‌انگشتر و گوش بی‌گوشواره و معجری که سوخت... 😭شاید قراره روضه بی‌بی جان رو این بار یک خیمه بخونه ... 📗« » منتشر شد روایتی داستانی برای با محوریت از زبان حضرت زینب کبری(س) ✍🏻 به قلم: ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/380849/ 💯 به مناسبت شهادت دردانه سیدالشهدا؛ حضرت رقیه(س) 📚 کد تخفیف: ۷۲ 📍این کد تخفیف فقط تا پایان هفته اعتبار دارد 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
. خواندن از نسبت میان نویسنده با کتابش همیشه برایم جای کشف داشته است. تا همین دیروز با خودم می‌گفتم نویسنده‌ها چقدر عجیب هستند. چرا عکس کتاب‌هایشان را برای پروفایل پیام‌رسان‌ها انتخاب می‌کنند؟ چرا توی استوری‌ها و پست‌ها این‌قدر کتاب‌هایشان را نشان بقیه می‌دهند و کار خودشان را تبلیغ می‌کنند؟ حالا چند تا کلمه ردیف کرده‌اند دیگر این حجم از خودتحویل‌گیری و خودشیفتگی واقعا لازم است؟ ریموند کارور توی مقدمه مجموعه داستانش از حس‌وحالش به وقت انتشار اولین کتابش نوشته. کارور شب اولی که کتابش را دست گرفته، نخوابیده. دست همسرش را گرفته و توی شهر راه افتاده. نیمه‌شب کتابش را برده و به دوستانش نشان داده. بعد از خواندن مقدمه‌ی کارور با خودم می‌گفتم فکر نمی‌کنم برای من اولین کتاب مهم باشد.کتاب است دیگر می‌نویسم و می‌روم سراغ بعدی و بعدی و بعدی.‌ اما واقعیت جور دیگری اتفاق افتاد. از دیروز تا همین حالا که «خیمه ماهتابی» منتشر شده، در آغوش کشیدمش. هزار بار خیمه را توی موقعیت‌های جورواجور گذاشتم و ازش عکس گرفتم. کنار سینک، پیش گل‌هایی که زهرا باقری هدیه آورده، کنار پنجره، توی کتابخانه، توی حرم و رواق و صحن حضرت معصومه.‌ امروز دلم خواست به جای پروفایلی که پنج سال است عوض نکرده‌ام، خیمه را به عنوان هویت تازه‌ام به تمام آدم‌ها نشان بدهم. به قول پال آستر نویسنده امریکایی «با خودت فکر می‌کنی که هرگز برای تو اتفاق نخواهد افتاد، که نمی‌تواند برای تو اتفاق بیفتد، که در این جهان تو تنها کسی هستی که هیچ‌کدام از این‌ها برایت اتفاق نمی‌افتد، و بعد همه آن‌ها، یکی پس از دیگری، برایت اتفاق می‌افتد، درست به همان شکلی که برای دیگران اتفاق افتاده بود.» @chiiiiimeh .
. چند وقت پیش بزرگواری پیام داد و خواست طرح رمانش را بخوانم و نظر بدهم. بهش گفتم طرح نوشتن یک مبارزه تخصصی و پیچیده‌ است که با یک نگاه انداختن اتفاق خاصی برایش نمی‌افتد. ساعت‌‌ها درگیری و کلنجاررفتن با شخصیت‌ها و ایده می‌خواهد، آخرش هم معلوم نیست توی مبارزه به نتیجه برسیم. احتمال دارد درجا بزنیم و برگردیم روی پله اول و باز از نو شروع کنیم. بنده‌ی خدا تشکر کرد و دیگر پیدایش نشد. وقتی داشتم درباره مورچه‌ها ‌و سیستم دفاعی‌ بدنشان تحقیق می‌کردم، این تصویری که برایتان گذاشته‌ام را پیدا کردم. با مدل مبارزه‌ی این مورچه‌های پیر می‌شود درگیری نویسنده با طرح رمان را ملموس‌تر نشان داد. توی تصویر شاهد مبارزه‌ای هستیم که در آن مایع سمی و صمغی‌طوری شرایط حمله را بحرانی‌تر کرده است. ممکن است هر لحظه یکی از مورچه‌ها یا هر دوتایشان از بین بروند، مثل هزاران طرحی که نویسنده توی سر می‌پروراند و بالاخره متوجه می‌شود از پس نوشتنشان برنمی‌آید. تعداد کمی از طرح‌ها پیروز می‌شوند و اجازه برداشتن قدم بعدی یعنی فصل‌بندی و نوشتن رمان را به نویسنده می‌دهند. چیزی که اهمیت دارد این است که نویسنده می‌تواند راهنما داشته باشد؛ اما نمی‌تواند از کسی سرمشق بگیرد. طرح‌نوشتن یک مبارزه دو نفره بی‌رحمانه است بین نویسنده و ایده‌ای که توی سرش می‌پروراند. استاد راهنما، دوستان همفکر، کتاب‌های تئوری هیچ‌کدام وارد این مبارزه نمی‌شوند. همه مثل یک مربی کشتی‌ خارج از گود می‌ایستند و نویسنده را با اضطراب نگاه می‌کنند. چیزی که تعیین کننده سرنوشت مبارزه و پیروزی طرح رمان است، استقامت، ذکاوت و جرات انتحاری بستن نویسنده به ایده‌ی خودش است. @chiiiiimeh .
. دو تا مینی‌سریال جذابی که اخیرا دیدم. هم داستان خوب و تعلیق دارند، هم زود می‌رن سر اصل مطلب و تموم می‌شن. @chiiiimeh .
📢 در آستانه اربعین حسینی؛ نشست رونمایی کتاب «خیمه ماهتابی» برگزار می‌شود 🔰 در آستانه اربعین حسینی و به میزبانی کتابخانه عمومی شهدای نوبهار قم، نشست رونمایی از کتاب «خیمه ماهتابی» ویژه کودکان و نوجوانان برگزار می شود. 🗓 زمان: دوشنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۰ صبح 🔻مکان: بلوار 15 خرداد، خیابان نوبهار، کوچه 39 🌐https://B2n.ir/b70800 🔊 @qomplir