eitaa logo
چیمه🌙
631 دنبال‌کننده
605 عکس
34 ویدیو
4 فایل
🔹️فاطمه‌سادات موسوی هستم. 🔹️چیمه به زبان لُری یعنی مثل ماه 🎐اینجا هستم muuusavi@ .
مشاهده در ایتا
دانلود
. آدمِ تغییردادن پروفایل و وضعیت نیستم. پروفایل قبلی یادم نیست، اما وضعیت چهار پنج سال پیشم «أمِن المتوکلون» بود، نقش نگین انگشتری حضرت زهرا. پارسال «فالقلب ما یرضیه الا رضاک» را گذاشتم. شعری از حضرت خدیجه که وقتی داشتم کتاب «النساء الرسالیات» را می‌خواندم پیداش کردم. بعد از سفری طولانی پیامبر به خانه بازگشته و بانوی خانه کلمات لطیف و غرقه در مهری پیشکش می‌کند. یک جمله از شعر را برداشتم، برای معرفی خودم توی فضای مجازی‌. امروز که سالروز وفات بانوست من همین چند کلمه را با خودم زمزمه می‌کنم. هنوز آن‌قدر دوستشان دارم که به این زودی‌ها خیال برداشتنشان را ندارم. توی این لینک می‌توانید ابیات دیگر شعر را همراه با معنی بخوانید. به قول استاد جوان توی این چند جلسه تفسیر قرآنی که در ماه رمضان داشتیم: «کاش همه زبان عربی بلد بودید.» @chiiiiimeh .
. این فیلم را کسانی باید ببینند که کتاب «مستطاب آشپزی» نجف دریابندری را خوانده‌اند، صداها، رنگ‌ها، مزه‌ها، بوها. @chiiiiimeh .
. هیچ‌وقت دلم نخواسته‌ انتهای پیام‌های کانالم بنویسم، عضو شوید یا بیایید من را بخوانید یا من را به دیگران معرفی کنید. واقعا برای من که توی فضای محدود ایتا می‌نویسم و قطعا یک مدل مخاطب خواهم داشت، نوشتن توی چیمه یعنی داشتن دفترچه یادداشتِ جلدچرمیِ کشدار. دفترچه‌ای که بشود چیزهایی گوشه آن حاشیه زد. حتی نمی‌دانم چه آدم‌هایی اینجا می‌آیند. کدامشان خسته می‌شوند و می‌روند یا اصلا اهل چک کردن ایتا هستند؟! همین بی‌خیالی و نامعلومی نسبت به مخاطب بهم آرامش می‌دهد و خیالم را راحت می‌کند. بهم اطمینان می‌دهد هر وقت خواستم می‌توانم شبیه دختربچه خیالپردازی کش دفترچه‌ام را باز کنم و هر متنی را بدون آداب و ترتیبی اینجا بنویسم. محدودکردن دفترچه یادداشت شخصی‌ام به بعضی از چیزها برایم خوشایند است. انگار که حافظه‌ام را خط‌کشی کرده باشم. یا مثلا موقع نوشتن مچ خودم را توی فولدرهای مشخصی گرفته‌ام. چیمه کاغذهایی است برای وقتی قصد شکل‌دادن به زمان را دارم و می‌خواهم تجربه‌ام را دست‌به‌دست‌ کنم. بی‌اهمیت به اینکه اعضا چند نفر هستند یا کسی را به خواندن دعوت کنم. برای سال نو مثل سال قبل فقط یک برش کوچک از خودم را اینجا ماندگار می‌کنم. نسبت خودم با بعضی از کتاب‌ها و فیلم‌ها و روزمرگی‌هایی که شما پانصد‌وچند دوست عزیز منت گذاشته‌اید و می‌خوانید. @chiiiiimeh .
. سلام آقایِ صاحب‌بیانِ ما! دیدید که بالاخره کلمه‌ها من را به شما رساندند؟! نمی‌دانم امروز تا کجا می‌توانم گوشی ببرم و از جمع مهمان‌هایتان بنویسم. فقط می‌دانم چیمه امروز منتجم می‌شود به تجربه‌ای. با خودم کلی کاغذ و خودکار برداشته‌ام که سفارش را همان‌طور که باید انجام بدهم. اسم روایتم خواهد بود. روایت زنی که شاعر نیست‌، اما موظف شده به روایتگری مجلسی که شما میزبانش هستید. بسم الله الرحمن الرحیم. @chiiiiimeh .
. من توی خانه معروفم به اینکه وقتی خسته باشم، توپ هم کنارم بترکد خواب هفت پادشاه را می‌بینم. دیشب اما جز غلتیدن توی تخت و دلشوره کاری نتوانستم بکنم. هی توی خانه چرخیدم و خودم را آماده کردم و چیزی گذاشتم توی کیف و چیزی برداشتم. نباید بارم را سنگین می‌کردم. دلم می‌خواست سبک از قم بروم سمت تهران. فقط همین چیزهایی که توی عکس می‌بینید را برداشتم. الحمدلله برای رزق ماه رمضان امسال. بهار یعنی همین. @chiiiiimeh .
. با زهرا و آلا درحالیکه باران هم می‌بارد. «انقل حبی لک من عام الی عام» @chiiiiimeh .