eitaa logo
چیمه🌙
664 دنبال‌کننده
613 عکس
35 ویدیو
4 فایل
🔹️فاطمه‌سادات موسوی هستم. 🔹️چیمه به زبان لُری یعنی مثل ماه 🎐اینجا هستم muuusavi@ .
مشاهده در ایتا
دانلود
. «مرضیه اعتمادی» هستم. زیر این سقف از زندگی و کتاب‌هایی که می‌خوانم، می‌نویسم. 💌 @ateetemadi https://eitaa.com/mafshoom .
. لیوان جوشانده از صبح روی میز صبحانه مانده بود و سرفه‌هایم بدتروبدتر می‌شد. وقتی از سرکار برگشت و گفت: «عزیزم! پس چرا این دمنوش رو نخوردی بهتر بشی؟!» تندی بلند شدم و لیوان را آوردم توی کتابخانه و سرکشیدم. دلم فقط همان یک عزیزم را خواسته بود؟! آن لحظه سوختن و خس‌خس سینه‌ بعد از سرفه‌های لعنتی پاک یادم رفت. باید باشد کسی که یادمان بیندازد عزیزدلش هستیم مگرنه؟! @chiiiiimeh .
. از استادم پرسیدم برای اینکه بهتر فکر کنم، برای اینکه مغزم را به کار بیندازم، غیر از خواندن و نوشتن باید چه کارهایی بکنم؟! گفت با چند تا آدم حسابی حرف بزن. تو خیلی کم حرف می‌زنی. خندیدم و گفتم خیلی سخت است، اما سعی خودم را می‌کنم. بعد یادم آمد هربار توی جمع نوبتم شده بود درباره نوشته‌های بقیه یا کتاب‌ها یا نویسنده‌ها اظهارنظر کنم نظری نداده بودم. از اینکه نقد تندی داشته باشم ترسیده بودم؟! چرا این بُعد از من اين‌قدر غیرفعال شده بود؟! حالا به آن ضلع سوم جست‌وجوگرانه‌ که خودخواسته گمش کرده‌ام بیشتر از همیشه نیاز دارم. @chiiiiimeh .
. آلا از صبح داشت در اوقات فراغت تابستانی دنبال کتاب موردعلاقه‌ش می‌گشت. کتاب کثیف پیدا شد اما تمساح بند جنسه هنوز نه. https://taaghche.com/book/90649 @chiiiiimeh .
. َداستان کودک جدیدم رو گرفته دستش و می‌گه بازم باید کلاس بری تا داستانت بهتر بشه. می‌گم خب بفرمایید مشکلش چیه من درستش کنم. می‌گه ضبط کن یادت نره. یکی از دندونه‌های سین رو کم گذاشتی. خب من می‌تونم بخوانم ولی بقیه بچه‌ها که بلد نیستند. همه منتقدین یک طرف بچه‌م یک طرف😁 @chiiiiimeh .
. به پیری و در چه سالی مُردن زیاد فکر می‌کنم. توی تصوراتم به وقت مرگ علیل و ناتوان نیستم. روی تخت بیمارستان نیفتاده‌ام. پیری برای من مردن یکدفعه است. یکهو می‌‌آید و بی‌خبر اسم من را از لیست اعضای خانواده‌ام خط می‌زند. یا دیگر از خواب بیدار نمی‌شوم، یا مثلا تصادف می‌کنم و درجا همه چیز تمام. وقتی هنوز کسی توقع مردنم را ندارد من را می‌برند قبرستان وادی‌السلام تا برای همیشه پیش امیرالمؤمنین باشم. چند روز پیش همسرم دست برد توی موهایم و پرسید: موی سفید درآوردی؟ گفتم: خب آره دیگه پس می‌خواستی پیر نشم؟ بعد ادای زن‌های بی‌خیالی را درآوردم که هنوز امیدشان به زنده بودن خیلی زیاد است و سفیدشدن مو قرار نیست به هیچ جایشان باشد. هیچ‌وقت حوصله رنگ‌‌زدن و قایم‌کردن این چند تار موی سفید را نخواهم داشت. درعوض قرار است من را یاد مرگ بیندازند. وقتی بچه بودم به نظرم آدم‌های سی ساله خیلی پیر بودند و زنده بودنشان برایم عجیب بود. یکبار به هم‌کلاسی‌ام گفتم حتما تا قبل از سی سالگی مرده‌ام. فقط شادابی بیست سالگی را می‌خواستم. بعدش برایم مهم نبود. گفتم بیا به هم قول بدهیم اگر زنده بودیم هرطور شده همدیگر را پیدا کنیم و خبر زنده بودن‌مان را به هم بدهیم. حالا که این متن را می‌نویسم حتی اسمش یادم نمانده چه برسد به اینکه پیداش کنم. هربار خبر مردن آدمی که متولد سال 67 باشد را می‌شنوم، یاد قولی که دادم می‌افتم، پارسال بتول فیروزان و امسال نيلوفر امرایی. نویسنده‌هایی که هیچ‌کس توقع مرگشان را نداشت. چند روز قبل که سرفه‌ها نفسم را بند آورده بودند و فکر می‌کردم لابد الان‌هاست که دیگر باید بمیرم. رمز لپ‌تاپم را به همسرم دادم. سپردم از بچه‌ها و داستان‌هایم خوب مراقبت کند. حالا بهترم و زنده و سی‌وشش‌سال و یک ماهه، دارم به هذیان‌گویی‌های چند شب قبل خودم می‌خندم. کاش می‌توانستم دوستم را پیدا کنم و بهش بگویم بچه‌ای که به دنیا آورده‌ای و چیزهایی که نوشته‌ای پیری و مرگ را هم آسان‌تر می‌کنند. کلمه‌های آدم انگار غم دیگر نبودنش و هزار کار نکرده توی این دنیا را کم می‌کنند. با تمام چیزهایی که هنوز از مرگ برایم روشن نیست اما حس می‌کنم مهلت دیدن یک‌دست سفیدشدن موهایم را بهم نمی‌دهد. @chiiiiimeh .
. امتحان کردم. درست بود. گفتم به اعضای چیمه هم بگم. ایران کتاب که اکثرا ۲۰ درصد تخفیف دارد اما اگر کتابی تخفیفش کمتر بود از کد nextread استفاده کنید. کد چندبار مصرف است. @chiiiiimeh .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. از دوست شیرازی‌ام پرسیدم واقعا این فیلم متعلق به شهر شماست؟! پرواز فلامینگوها توی دریاچه مهارلو را تایید کرد. @chiiiiimeh .
هدایت شده از هی کتاب
خیمه ماهتابی نویسنده:فاطمه سادات موسوی 📢 یک داستان فانتزی و تاریخی که در آن دو خط داستانی همزمان، روایت می‌شود. این کتاب، نوجوانان را به سفری پرماجرا و پرسرگرمی هدایت می‌کند 👈 در خط داستانی فانتزی، قهرمان داستان یک خیمه با توانایی‌های شگفت‌انگیز دارد. او می‌تواند صداهای زمین و زیرزمین را بشنود و اتفاقات اطرافش را ببیند. همچنین او کنجکاو و حواس‌پرت است. 👌این قدرت‌های خاص خیمه، باعث می‌شود تا خیمه مخاطب را به سفری تاریخی و پرماجرا ببرد که در سرزمین ختم می‌شود. 🔹قیمت با ۱۰٪تخفیف ۴۵ هزار تومان 📚هی کتاب: کوچکترین کتاب فروشی پیام‌رسان ها 📚 https://ble.ir/heyketab https://eitaa.com/heyketab
. دیروز داشتم صحبت‌های استاد رحماندوست را گوش می‌دادم. یک‌جایی در توصیف اثر هنری ماندگار گفتند بعد از خواندنش حس می‌کنید باید کاری بکنید. باید بنویسید و بخوانید. آدم را به حرکت وامی‌دارد. حلقه کتاب مبنا چنین بستری است. وقتی در معرض شوق و جدیت کتاب‌خوان‌ها قرار بگیرید یکهو به خودتان می‌آیید و می‌بینید یکی از آن‌ جمع متفاوت و جذاب شده‌اید. راستی قرار نیست فقط کتاب بخوانید. چندین مدل برنامه جانبی ديگر هم در انتظار شماست که توی عکس نوشته شده. افتخار دارم یکی از برنامه‌های حلقه را برگزار کنم. «اجازه انتشار ندارد» جمله خود احمد محمود خطاب به لیلی گلستان است. حس کردم می‌تواند عنوان خوبی برای شروع یک گفت‌وگو بین جمع کتاب‌خوان‌ها باشد. لینک ثبت‌نام و چند مدل کد تخفیف هم اینجاست. بشتابید و تابستان امسال را ماندگار کنید. http://B2n.ir/a92820 .