. مغز من بعد از دیدن فیلم‌های آرونوفسکی از پیچیدگی داستان‌ها و‌موقعیت‌ها می‌سوزه. @chiiiiimeh .

. «بزرگترین اشتباه من رفتن سمت ناداستان بود.» شاید بعدها این اعتراف را بکنم و بابت تصمیمی که گرفتم به خودم لعنت بفرستم، بابت تمام پرده‌هایی که از خودم و خانواده‌ام کنار زدم. تنها توجیهی که می‌توانم بکنم این است که بگویم: «دست خودم نبود. تنم پر از قصه‌‌هایی بود که اگر نمی‌نوشتم‌شان می‌مردم.» بابت یک اتفاق خوشحالم. بالاخره توانستم متنی بنویسم که هم توی جمع‌های متعهد مذهبی خوانده شود هم جمع‌های روشنفکری و غیرمتعهد. بابت شکستن این حصار احساس پیروزی می‌کنم. در میانه هر دو ایستادم و ماجرایی برای تعریف‌کردن داشتم. وقتی داشتم متن را برای کسانی می‌خواندم که اعتقادات مشابهی نداشتیم، حس تخریب‌چی‌هایی را داشتم که عبورومرور‌ را برای آدم‌های بعد از خودشان بی‌خطر می‌کنند. @chiiiiimeh .

. خونه که بودیم گفت من روسری سر نمی‌کنمااا چون می‌خوام امشب توی جشن برقصم. جشن که تموم شد، با یه بغل شکلات و کاغذ رنگی اومد توی گوشم گفت ولی من خجالت می‌کشم جلوی بقیه برقصم مامان. یکجوری که انگار توی خونه بیست‌وچهاری همه مشغولیم.😁 @chiiiiimeh .

. دومین کتاب کودکی که ترجمه کردم،‌ نماد مهمی از مقاومت داشت که امشب همه جا می‌بینمش. هندوانه و پرچم فلسطین که از یک داستان واقعی اقتباس شده‌اند.‌ سنا ثقفی کتاب را تألیف و‌ داستان را با تمام ظرایفی که داشته ماندگار کرده است. به زودی نشر storyakids هم‌زمان به سه زبان کتاب‌ را در سطح بین‌الملل منتشر خواهد کرد. امیدوارم هندوانه‌های شیرین لی‌لی و پدرش هرچه زودتر به دست تمام بچه‌های جهان برسند.‌ @chiiiiimeh .

. کاش تهران بودم و می‌رفتم @chiiiiimeh .

. با من تکرار کن عزیزم: «بیست سال وقت لازم بود برای نوشتن آنچه حالا بر زبان آوردم.» @chiiiiimeh .

. چقدر این نقاشی برام شبیه تماشاکردن رمانی با فاصله‌ بود. @chiiiiimeh .

. دیشب توی تالار ایوان شمس خوشحالیم بابت خوانده‌شدن متن‌هام توسط کسانی بود که جستار و ناداستان ایران و جهان را خوب می‌فهمند و به بهترین شکل تدریس می‌کنند. الحمدلله. @chiiiiimeh .