eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👐دست ورزی ♧هماهنگی چشم و دست تقویت دقت و توجه و تمرکز♧ ╲\╭┓ ╭💕💜 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساده طراحی یه ساده و مفید ✂️ سه تا لیوان یک بار مصرف و سه تا نایلون فریزد با تعدادی توپک رنگی میتونه یه اسباب بازی جذاب و سرگرم کننده باشه برای کوچولوهای عزیز این بازی علاوه بر اینکه باعث شناخت و تمرین روی رنگها میشه میتونه به تقویت عضلات دست و تمرکز کودک هم منجر بشه ╲\╭┓ ╭❤️🌈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1..کانال دُردونه.mp3
3.63M
"دختری دارم کَس نداره" (تقدیم به گل دخترها) با صدای (حمید جبلی) 👆👆👆 👧 💕👧 👧💕👧 ╲\╭┓ ╭💕👧 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(2).mp3
3.67M
"گل پسرم" ♡تقدیم به آقا پسرهای گل♡ با صدای (حمید جبلی) 👆👆👆 🐥 🐝🐥 🐥🐝🐥 ╲\╭┓ ╭🐝🐥 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🐭👦🏻 موشی دُم بریده👦🏻🐭 بابام برام خریده بلوز رنگ رنگی روش عکس موشی داره موش موشک   قشنگی     وقتی اونو می پوشم روی سینه ام میشینه هرکاری انجام میدم میشنوه و میبینه    دیروز اونو پوشیدم رفتم برای ناهار گفتم مامان زودی باش غذای من رو بیار  اون نمی خورد غذا رو شاید خجالتی بود یا مثل من عاشق سوپ و اسپاگتی بود     هر چی که من می خوردم به موش موشی می دادم دور از چشم مامانم تو دهنش می ذاشتم     سفره که جمع و جور شد مامان جونم منو دید حسابی داد و قال کرد بیچاره موشی ترسید     با اینکه مادر من از پسرش رنجیده دلم خوشه که سیره موشی دم بریده    ╲\╭┓ ╭ 👦🏻 🐭 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز 🌹🌈 دشمن سر سنگر دیشب منور زد شلیڪ شد راڪت یڪ غنچه پر پر زد خون شقایق ریخت در داخل سنگر هم غنچه ها پر پر هم لاله ها پر پر بر گردن این باغ خون شقایق هاست ایثارشان هر روز درس ڪلاس ماست 🌹 🌈🌹 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌹🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها معمولا علاقه دارن رو زمین به شکل w بشینن. این جور نشستن توی رشد کودک در قسمت مفاصل پا و استخوان لگن بسیار تأثیر میذاره و ماهیچه هاشون رو ضعیف میکنه و فشار اضافی به پشت و گردن وارد میکنه و بعد از یه مدت مدل پاهاشون پرانتزی میشه. 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🌈🍃 طوطی چهلم 🍃🌈 قسمت دوم داستان را تا جایی ادامه دادیم که پسری برای گرفتن پرنده به کوه و دشت رفت در این حین چهل طوطی به دام گرفتار شدند که 39 عددآن ها فرار کردند و یک طوطی باقی ماند که به پسر قول داد تا سه روز دیگر بر می گردد تا این که... سه روز گذشت. مادر همش غر می زد و می گفت: «من باتجربه ام و حیوانات را خوب می شناسم. پرنده هیچ وقت بر نمی گردد. پسر چیزی نمی گفت. تا غروب شد. وقتی دید خبری از پرنده نیست، با خودش گفت: مادرم راست می گفت من زودبارو و خنگم. اما همین موقع چشمش به سیاهی کوچکی افتاد که از آسمان آمد پایین و شد طوطی سبز. پرنده نشست لب پنجره و دانه ای را از نوکش انداخت رو درگاهی. بعد گفت: دیر نکردم که؟ پسر با خوشحالی گفت نه سروقت آمدی. بعد داد زد مادر بیا طوطی ام برگشته. پرنده گفت: این دانه ی درخت جوانی و زندگی است. آن را بکار تا سبز شود و میوه بدهد. بعد هر کس از آن بخورد جوان می ماند. هرکس هم پیر و مریض باشد جوان و سالم می شود. پسرک دانه را تو خاک باغچه کاشت و آبش داد. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که نهالی از خاک بیرون آمد و بلند شد. از آن طرف، پیرمرد همسایه که همه چیز را دیده و شنیده بود، رفت تو آبادی و خبر درخت را به همه گفت. مردم هم خیلی خوشحال شدند. مردی گفت این پسر از اول هم خیرخواه بود. زنی گفت معلوم بود یک روز کار بزرگی می کند. یکی از پسرهای آبادی با شنیدن این حرف ها حسابی حسودی اش شد. زهر ریخت تو آب و خودش را رساند به خانه پسر شکارچی . بعد از دیوار بالا رفت و پرید تو حیاط. آن وقت زهر آب را ریخت پای درخت و فرار کرد. درخت، شبانه بزرگ و بزرگ شد و میوه داد. صبح زود پیرمرد همسایه آمد و یکی از میوه ها را کند و خورد. اما همان جا افتاد و مرد. خبر میوه خوردن و مردن پیرمرد به گوش اهالی رسید. مردم ناراحت شدند و با پسر و مادر قهر کردند. مادر گفت دیدی گفتم نباید به حیوانات اعتماد کنی! پسر که خیلی ناراحت شده بود رفت پیش طوطی و با عصبانیت گفت: مزد خوبی من این بود؟! طوطی زد زیر گریه و گفت به خدا من دانه درخت زندگی را به تو دادم. پسر گفت این که دانه درخت مردگی بود. بعد طوطی را انداخت تو قفس و برد تو پستوی تاریک. مدتی گذشت و زهر درخت از بین رفت، اما کسی جرئت نمی کرد به آن نزدیک بشود. برای همین میوه های رسیده آن می افتادند زمین و خشک می شدند. یک روز پیرمرد و پیرزنی که از مریضی و لاجونی خسته شده بودند رفتند تا از میوه درخت بخورند تا بمیرند. اما همین که میوه ای خوردند جوان و سر حال شدند . خبر جوانی آن ها به گوش همه رسید. مردم از پیر و مریض و جوان و سالم به خانه پسر آمدند و از میوه درخت خوردند. جوان و سرحال شدند. پسر که دید طوطی راست گفته بود، از کار خودش پشیمان شد و رفت طوطی را آزاد کرد. پایان... ╲\╭┓ ╭ 🌈🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.3M
"چوپان دروغگو" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
2.72M
"کلاغ توی باغ لالا" 👇👇👇 💜 🦋💜 💜🦋💜 🦋💜🦋💜 💜🦋💜🦋💜 join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼سه شنبه 🌈 4 خرداد ماهتون عالی 🌼امروز برایتان 🌈اینگونه آرزو میکنم 🌼ان شاءالله 🌈خدا در خونه تک تک تون بزنه 🌼سبدی از خیر و برکت 🌈شوق زندگی 🌼حس خوشبختی 🌈عمر با عزت و 🌼عاقبت بخیری هدیه بیاره 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن سینمایی (هیجانی،اکشن) ( قسمت اول ) 💕 ✨💕 ╲\╭┓ ╭ ✨💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده_خلاقیت کاردستی نیمکت با استفاده از نی🌈🌼 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی گنجشک با استفاده از پوست پسته 😍 با آموزش های ما همراه باشید و تو این روزهای با کوچولوهاتون کاردستی های ساده درست کنید. با این کار سرگرمشون میکنید. 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
نقاشی داریم چه نقاشی😊😍 🌈نقاشی فصل بهار 🌈 کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید🙏🌺 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
رو مهرطلب بار نیاریم!!! اگه فرزندمون رو تو محیطی بزرگ کنیم که 'مهر' نباشه, اونا خشمگین بار میان, عصبانی و طلبکار...و البته ناراحت... پس من تبدیل میشم به "یک انسان مهر طلب",چرا که محبت ندیدم. چرا که خودم رو دوس ندارم.. شما رو هم دوس ندارم... چون دنبال محبتم, راه میفتم میام تو مهمونی, دنبال شما هی لی لی به لالای شما میذارم و از شما تعریف میکنم, از خونه تون, آشپزیتون, لباستون....احوال مادرتون رو می پرسم, چرا؟!! تا دو تا پیام بهتون بدم: یک: منو خوب بدونین, هر چند به نظر خودم نیستم. دو: منو دوس داشته باشین, هر چند خودم خودمو دوس ندارم. حالا... من همه کار میکنم, رنج میکشم, حرص میخورم, ظرفاتونو میشورم, قربون صدقه تونم میرم..... چرااااا؟؟؟!! چون از بزرگ شدن تو خونه ای خالی از محبت و مهر, چنان آسیبی دیدم که الان نیاز دارم به همه نشون بدم که من خوبم, لطفا منو خوب بدونین... شایدم تا آخر عمر تو این حسرت بمونم! فرزندان ما اینجوری مهر طلب میشن... مثل خیلی از خود ما! 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
کودکانی که مصرف نمی کنند بیشتر تمایل به ناخن خوردن دارند عدم مصرف کلسیم به مقدار کافی تمایل کودک به خوردن ناخن را افزایش می دهد. 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
بازی_ریاضی🤔 مونته_سوری🧐 آموزش اعداد 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ ‍ 🌿💭کلاغِ نرسیده💭🌿 شب شد. قصه گوها آخر قصه شان گفتند: قصه ما به سر رسید، کلاغه به خانه اش نرسید. اما کلاغه می خواست به خانه برسد. باید یک نفر را پیدا می کرد تا قصه بگوید. ماه توی آسمان بود. کلاغه پرید روی درخت کاج. گفت: آهای ماه! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه. ماه گفت: هیس! آن موقع که برای ستاره ها قصه می گفتم، تو کجا بودی؟ برو پیش یکی دیگر برایت قصه بگوید. کلاغه رفت روی تیر چراغ برق. گفت: آهای چراغ! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه. چراغ برق گفت: هیس! آن موقع که برای شاپرک ها قصه می گفتم، تو کجا بودی؟ برو، یکی دیگر برایت قصه بگوید. کلاغه پر زد. رفت روی یک گهواره. کلاغه گفت: آهای گهواره! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه. گهواره گفت: هیس! آن موقع که برای بچه قصه می گفتم، تو کجا بودی؟ برو پیش یکی دیگر تا برایت قصه بگوید. کلاغ از این طرف به آن طرف رفت. هیچ کس برایش قصه نگفت. خسته و غمگین نشست لب یک پنجره. یک مداد پشت پنجره بود. مداد گفت: آهای کلاغه! یک قصه بگو من بنویسم. کلاغه گفت: من خودم، دربه در دنبال یکی می گردم برایم قصه بگوید. یک قصه که به سر نرسد. مداد گفت: اما همه قصه ها به سر می رسند. کلاغه گفت: من چه کار کنم؟ من هم می خواهم به خانه برسم. مداد با خوشحالی گفت: قصه ام را پیدا کردم! قصه کلاغی که به خانه اش نرسید! کلاغه گرد گرد نگاهش کرد. مداد گفت: همین جا بمان، قصه ات را بگو، من بنویسم. شروع کرد به نوشتن: یکی بود، یکی نبود. شب شد. هممه قصه ها به سر رسیدند؛ اما کلاغه می خواست به خانه اش برسد. مداد گفت: بقیه اش را بگو! کلاغ بِر بِر نگاهش کرد. یک دفعه فکری به کله اش زد؛ چنگی زد و قصه را از نوک مداد قاپید. تندی پرید. مداد داد زد: آهای کجا؟! برگرد! این جوری قصه من به سر نمی رسد! کلاغه همان طور که می پرید، گفت: عوضش من به خانه ام می رسم. و رفت به خانه اش رسید. 💭 🌿💭 💭🌿💭 Join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دُردونه(2).mp3
1.71M
"جوجه گنجشک" با صدای ماندگار( مریم نشیبا) 👆👆👆 🔮 💈🔮 ╲\╭┓ ╭ 🔮💈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه؛.mp3
2.28M
‍ ⭐️💜لالایی خراسانی (گل فیروزه)💜⭐️ لالایی چرخ نخ تابی به آوازش تو می خوابی لالا لایی گل غوزه سفید و سبز و عنابی لالا سیب و انار من لالایی زعفران من بخند ای دونه مروارید که لبخندت جهان من برو لولوی صحرایی بازم شب شد تو اینجایی نیایی پیش فرزندم که سهم توست توتنهایی            لالا لالا، لالاش میاد چشام بر در، باباش میاد            بازم با یک بغل پنبه صدای کفش پاش میاد       لالالالا به مشهد شی به پای تخت حضرت شی    اگر بازم عنایت شه به ماه این زیارت شی لالالالا گلم لالا  که وقت خوابته حالا ببین تو آسمون شب گل مهتاب اومد بالا ╲\╭┓ ╭ ♥️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲