eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
145 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐞🍃 ورزش 🍃🐞 ای بچه های با نظم همه بیاین توی صف پاشوپاشو ورزش کن تنبلی رو ولش کن نرمش بکن پویا باش ازتنبلی جدا باش حالا بزن تو در جا با اون پاهای زیبا حالا بشین وپاشو درحرکات کوشاشو حالا بایست توثابت یک ایست خوب وجالب درجابزن ببینم افسردگی نبینم یه گردش به راست گردش بعدی به چپ بپانیفتی عقب حالا دوباره درجا با اون پاهای زیبا نرمش بکن پویا باش از تنبلی جدا باش join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر سلاااااام
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"ماشا و آقا خرسه" (دوبله فارسی) این قسمت: خرس تیز دندان 👇👇👇 🐻 💜🐻 ╲\╭┓ ╭ 🐻🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#بازی_آموزشی ✔️مفاهیم کوچک و بزرگ ╲\╭┓ ╭ 🐞🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️عروسک شادی ، عروسک نازنین❤️🍃 "قسمت آخر" او منتظر بود تا نازنین و مادرش به خانه ی آنها بیایند اما آخر هفته مادر نازنین تنها آمد. شادی از او پرسید:« نازی کجاست؟»  مادر نازنین جواب داد:« حالش خوب نبود. سرما خورده بود و سرفه می کرد. گفتم شاید اگر با من بیاید حالش بدترشود .او را پیش مادربزرگش گذاشتم و آمدم.» شادی به اتاقش برگشت. داشت با توپ کوچولویش بازی می کرد که توپش قل خورد و زیر تخت افتاد. شادی زیر تخت را نگاه کرد. توپش را برداشت و عروسک نازنین را دید. آن را هم برداشت و خوب نگاهش کرد . این عروسک شبیه آن دختری بود که توی خواب دیده بود. کمی هم شبیه نازنین بود .شادی فکرکرد که عروسک چه طور به اتاق او آمده و با خودش گفت: « شاید نازنین هم خواسته به من هدیه ای بدهد. خوب من هم به او یک هدیه می دهم. » به سراغ اسباب بازی هایش رفت. عروسک ها راخوب نگاه کرد. از بین آن ها عروسکی را که لباس عروسی پوشیده بود و شعر می خواند و موهای طلایی داشت برداشت. او را بوسید و به او گفت: «من خیلی دوستت دارم برو پیش نازنین و با او دوست باش . به او بگو که دفعه بعد که بیاید من هم با او بازی می کنم.» شادی عروسک را به مادر نازنین داد، مادرنازنین با تعجب گفت:« چرا این عروسک را به من می دهی؟» شادی گفت: « نازی عروسکش را به من هدیه کرده من هم عروسکم را به او هدیه می کنم. به خاطر روز جهانی کودک. ما بچه ها باید با هم دوست باشیم و هم دیگر را دوست داشته باشیم. »  مادرشادی هم با تعجب به او نگاه می کرد.   او هم دلش می خواست که دخترش دوستان زیادی داشته باشد و حالا می دید که شادی دارد اولین دوستش را انتخاب می کند. مادر نازنین از او و مادرش تشکر کرد و عروسک را برای نازنین به خانه برد.  نازنین آن قدر خوشحال شد که حالش فوراً خوب شد و با خوشحالی با عروسک بازی کرد. او اسم عروسکش را شادی گذاشت و مطمئن بود که شادی هم عروسک او را نازنین صدا خواهد کرد. پایان.. ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#نکته کودکانى که جدا ميخوابند در جمع اعتمادبه نفس بيشترى دارند. اما آنها که با والدين ميخوابند ترسشان بيشتر و اعتماد به نفس شان کمتر است! ╲\╭┓ ╭ 👶🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا