32.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۸
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
«بدن حریم خصوصیه»
یکی بود یکی نبود زهره دختر مهربان و با ادبی بود که با خانواده اش در شهری کوچک زندگی میکرد روزی از روزها مامان زهره به او گفت: " زهره جون من امروز برای انجام کاری باید از خانه بیرون بروم شما رو میبرم خونه ی خاله سارا زهره خیلی خوشحال شدچون میتوانست با پسر خاله اش بردیا بازی کند.
مامان زهره در راه به او گفت دختر قشنگم یادت باشه که اگر احتیاج به دستشویی داشتی خودت به تنهایی بروی و بعد از آن دستهایت را با آب و صابون بشویی اگر گرسنه شدی به خاله سارا بگو راستی یادت باشه هر اتفاقی افتاد که ناراحتت میکنه به من سریع زنگ بزنی مراقب خودت باش مادر زهره او را به خانه خاله سارا رساند، زهره از مامانش خدا حافظی کرد.
بردیا با دیدن زهره خیلی خوشحال شد و از زهره خواست تا به اتاقش بروند و بازی کنند آنها توپ بازی خونه سازی نقاشی و رنگ بازی کردند. بعد از رنگ بازی دست و صورتشان رنگی شد و خاله سارا از آنها خواست تا دست و صورتشان را در دستشویی یا حمام بشویند.
وقتی خاله سارا از اتاق بیرون رفت تا برای بچه ها لباس و حوله بیاورد بردیا به زهره گفت : بیا باهم بریم حموم آب بازی کنیم. راستی برای اینکه لباسات خیس نشه همه لباساتو دربیار زهره از این حرف بردیا تعجب کرد و به یاد حرفهای مادرش افتاد که همیشه می گفت زهره جون هیچ کس بجز مامان و بابا اجازه نداره زیر لباستو ببینه اگر هم جایی قرار باشه لباست رو در بیاری باید قبلش به ما بگی زیر لباس بخش خصوصی بدن انسانهاست.
و به بردیا "گفت این کار اصلا درست نیست تو خودت برو و دست و بدنت رو بشور. بعد من میرم بردیا با خنده گفت : تو چقدر لوسی فقط بچه های ننر از این حرفها میزنن و زهره را هل داد زهره هم که از مادرش یاد گرفته بود که در این جور مواقع باید چه کار کند، جیغ بلندی زد و خاله سارا را صدا کرد. خاله سارا خیلی سریع به داخل اتاق آمد و زهره از او خواست تا تلفنش را به او بدهد. زهره با مامانش تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد و از او خواست به دنبالش بیاید.
وقتی مامان زهره به آنجا آمد برای زهره يك عروسک خیلی قشنگ هدیه خریده بود. مامان زهره به دخترش "گفت آفرین بهت دختر گلم تو بهترین کار رو کردی که با صدای بلند خاله رو خبر کردی و به من زنگ زدی حق با توئه هیچ کسی به جز مامان و بابا حق نداره بدنتو لمس کنه یا ببینه مامان زهره روی او را بوسید هر دو از خاله سارا خدا حافظی کردند و به خانه شان برگشتند.
پایان...
🐭 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐭
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5767159661320996638.mp3
6.3M
#قصه_صوتی
"قزل آلای کوچک"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
1.84M
#ترانه_صوتی
جان مار (جان مادر)
مازندرانی
👆👆👆
❤️
⭐️❤️
╲\╭┓
╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌸 🌸 🌸 🌸
🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
🌸🌸🌸🌸 🌸 🌸 🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 🌸 🌸
🌸 🌸 🌸
🌸
1403/3/13
یکشنبه بهاریتون بخیر و شـادی🌸🍃
امــروزتـان پـر از زیـبـایی🌸🍃
زندگیتون پرازباران برکت
روزگـارتــون پـر از 🌸🍃
مـوفقیت وشـادکامی🌸🍃
روزتـون پراز مـهربانی🌸🍃
و لحظاتتون پـراز مـهر ایـزدی 🌸🍃
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🍃 @childrin1 🍃
┗━━━━━━━━━┛
36.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۹
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
23.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۵۰
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_انگلیسی
"لوازم خانگی"
"Home Appliances"
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛