ســـ🥰ــ✋ــلام
یکشنبه تابستونیتون بخیرو شادی🍃🌸
روزتــون پــر از عـشـق و امـید 🍃🌸
الهی حال دلتـون خـوب باشه🍃🌸
روزتون سرشاراز زیبـایی🍃🌸
یکشنبه تـون عـالـی 🍃🌸
🍃 ∩_∩
(„• ֊ •„)🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌸 @childrin1 🌸
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
«ناسور» قسمت: چهارم
«ناسور نام یک انیمیشن ایرانی از نبرد کربلا میباشد که به کارگردانی عبدالله دالوند که در ایران تولید شدهاست و انیمیشن برگزیده جشنواره نجف است.این انیمیشن در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد بهترین انیمیشن بوده است.»
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
29.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
«خرس های مهربانی»
قسمت:«اول»
داستان این انیمیشن در مورد خرس های مهربـانی است که در سرزمینی دور در بالای ابرها زندگی میکنند. آن ها برای نجات دنیا به نقاط مختلف سفر میکنند اما پروفسور شیطانی نقشه های آن ها را خنثی کرده و…
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مدل_مو
اموزش یه مدل موی خیلی خوشگل برای دختر کوچولوهامون 😍
مامانا ببینید یاد بگیرید😘
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#خودت_بساز
🤩🎩با بادکنک و تیله این آدمک رو درست کنید.🎩🤩
🌼 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌼
┏━━━∪∪━━━┓
🐰 @childrin1 🐰
┗━━━━━━━━━┛
☂چترگلدار☂
قصه ای کودکانه درباره آرزو داشتن
«اگر یک پیرزن مهربان، یک چتر گلدار به من هدیه می داد، من از خوشحالی به هوا می پریدم و شروع می کردم به رقصیدن.
آن وقت با چتر گلدارم می توانستم خیلی کارها را انجام بدهم.
می توانستم کیف مادرم را بردارم و کفش هایش را هم بپوشم و به گردش بروم. آن وقت حتما همه برمی گشتند و من را نگاه می کردند و می گفتند: «وای! چه بچه قشنگی!»
وقتی هم که می خواهم بروم و بخوابم، چترم را باز می کنم و بالای تختم می گذارم و خواب های قشنگ می بینم.
خواب شاهزاده خانم ها را، خواب ارابه های پر از خرس را و خواب جوجه تیغی هایی را که فوتبال بازی می کنند.
من و بچه های دیگر، می توانستیم زیر این چتر بنشینیم و برای هم قصه بگوییم و شعرهایی را که بلدیم بخوانیم.
من می توانستم سوار چتر شوم و از دریا بگذرم و به سرزمین های خیلی دور بروم. البته باید غذای زیادی هم برای خوردن، با خودم بردارم. من می توانستم سوار فیل بشوم و با میمون ها روی شاخه های درخت تاب بخورم.
بعد هم خوراکی هایم را با آنها قسمت کنم. وقتی که باد بیاید، می توانم به هوا بروم، فرشته ها را پیدا کنم. می توانستم ببینم آدم می تواند روی ابرها بنشیند یا نه؟ و اینکه ببینم باران از کجا می آید، از ابرها؟ مگر ابرها شیر آب دارند؟
می توانستم با چترم بازی های زیادی بکنم. مثلا اگر چترم یک چتر جادویی بود، آرزو می کردم یک کاخ از بستنی داشته باشم. آن وقت به همه بچه های دنیا اجازه می دادم که پیش من بیایند و هر چقدر که دلشان می خواهد، بستنی بخورند.
من می توانستم با چترم زیر باران گردش کنم و پاهایم را طوری محکم توی چاله های پر از آب بزنم که آب هایش به اطراف بپاشد ولی پاهایم اصلا خیس نشود.
و اگر خودم هم یک پیرزن مهربان شدم، می توانم یک چتر گلدار به یک دختر کوچولو هدیه بدهم تا او هم از خوشحالی به هوا بپرد و برقصد. درست مثل زمانی که من هم یک چتر هدیه گرفتم.»
#قصه_متنی
💕
☂💕
╲\╭┓
╭ ☂💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1 دُردونه_5931521956590387693.mp3
876.5K
#قصه_صوتی
" شهر تنبلی"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)✨
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه._5872959476214007195.mp3
11.78M
#لالایی_صوتی
لالایی ها همیشه دلنشینند حتی اگر میان هجاهای کشیده مادر یا آوای بم پدر، واژه ها را گم کنی.
لالایی ها یا حماسه بیداریند، یا امید آینده، یا تسلی غم های گذشته و یا آرزوهای دور و دراز
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
🍃 🍃 🍃 🍃
🍃 🍃 🍃 🟢
🍃 🍃 🐞
🍃 🍃
🍃 🟢
🍃
🍃
🐞
دوشنبه 16 مرداد ماهتون عـالـی 🟢🐞
یـه روز خـوب یـه حس خـوب 🟢🐞
یـه تـن سالم
یـه روح آرام و بـزرگ
آرزوی قلبی من براى شما🟢🐞
دوشنبه تـون شـاد
و سرشـار از زیبـایی🟢🐞
🐞 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐞
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
«ناسور» قسمت: پنجم
«ناسور نام یک انیمیشن ایرانی از نبرد کربلا میباشد که به کارگردانی عبدالله دالوند که در ایران تولید شدهاست و انیمیشن برگزیده جشنواره نجف است.این انیمیشن در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد بهترین انیمیشن بوده است.»
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
32.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
«خرس های مهربانی»
قسمت:«دوم»
داستان این انیمیشن در مورد خرس های مهربـانی است که در سرزمینی دور در بالای ابرها زندگی میکنند. آن ها برای نجات دنیا به نقاط مختلف سفر میکنند اما پروفسور شیطانی نقشه های آن ها را خنثی کرده و…
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
🍦کاردستی بستنی قیفی با استفاده از بادکنک ومقوا🍦
💕
🍦💕
╲\╭┓
╭ 🍦💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته
🟢 وزن بچه ام کمه، چی بخوره؟
«لطفا کانال ما رو به دوستان خود معرفی کنید».
♧ ∩_∩
(„• ֊ •„)♡
┏━━━∪∪━━━┓
♡ @childrin1 ♧
┗━━━━━━━━━┛
گُلی بر شانهٔ اَحمد
یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام
وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت
به مسجد آمد و نمازِ خود را
اِقامه کرد به عشق و با جماعت
ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد
که میکُنم بَرایِتان روایت
که با شنیدنش تعجُب کُنید
زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت
اون روز امامْ حسین کنارِ آقا
مشغولِ بازی بود و استراحت
تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده
میرَفت رو دوشِ آقا بی خجالت
میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر
حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت
نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن
حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟
خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر
چه پاسُخیست برایِ این جسارت
اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد
یه آدمِ یهودی با عداوت
بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم
بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت
برای من سوالِ یا محمّد
بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟
چرا شُما نَکردی کودَکت را
نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت !
به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی
که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت
مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ
خوبی به کودکان شُده رسالت
بابا باید با بچه هاش تو خونه
بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت
یهودی تا شنید از او این کلام
بِشُد درونِ قلبِ او قیامت
بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم
با این کلام و مِهرتان هدایت
علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام
دَهَم به این که حَق توئی شهادت
شاعر : علیرضا قاسمی
🍃 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸
┏━━━∪∪━━━┓
🍃 @childrin1 🌼
┗━━━━━━━━━┛۰
🌈✨ تو بزرگ شده ای ✨🌈
دختری را می شناسم که اسمش سودابه است. سودابه پنج سال دارد. به کودکستان می رود. دختر قشنگی است. موهای بلندش را می بافد. سودابه بد دختری نیست. فقط یک عیب دارد . هنوز بزرگ نشده است.
سودابه دو تا عروسک دارد . یک توپ دارد.یک اتومبیل اسباب بازی دارد. با این اسباب بازی ها چند تا بچه می توانند بازی کنند و خوش حال شوند ولی سودابه که نمی گذارد. وقتی که بچه ای به خانه آن ها می آید ، تا می خواهد به یکی از اسباب بازی های او دست بزند سودابه می گوید :« نه، نه، تو نباید به اسباب بازی های من دست بزنی. من خودم آن ها را نشانت می دهم.
ولی آن ها را به دست تو نمی دهم، نمی گذارم تو به آن ها دست بزنی. این اسباب بازی ها مال من است، مال تو نیست.»
خوب، تو خودت می دانی که هیچ بچه ای خوشش نمی آید که این حرف ها را به او بزنند. می دانی که هیچ بچه ای حاضر نیست با دختری مثل سودابه اصلا دوستی کند. بچه های کودکستان با او دوست نیستند.
مادر و پدر سودابه به او می گویند که تو بزرگ شده ای کار خوبی نمی کنی.
سودابه به آن ها قول می دهد که بعد از این بگذارد که بچه های دیگر هم با اسباب بازی های او بازی کنند.ولی قولش یادش میرد و باز به بچه هایی که به خانه آنها می آید می گوید :« تو نباید به اسباب بازی های من دست بزنی.»
می دانی سودابه چرا این کار را میکند؟ برای اینکه او هنوز بزرگ نشده است. اگر دختر بزرگ و عاقلی شده بود ، دیگر این کار را نمی کرد.
پسری را می شناسم که اسمش همایون است. او شش سال دارد. به مهد کودک می رود. در کلاس اول درس می خواند. پسر قشنگی است. بد پسری هم نیست . فقط یک عیب دارد هنوز بزرگ نشده است.
هر روز عصر، بچه های همسایه به یکی از خانه های کوچه می روند تا بازی کنند. خوب، همایون هم می رود. او هم دوست دارد که با بچه های همسن خودش بازی کند . ولی بچه ها اصلا دوست ندارند که همایون بیاید و با آنها بازی کند.
می دانی چرا؟برای اینکه همایون نمی تواند صبر کند و بگذارد که نوبت او برسد و بعد بازی کند. مثلا اگر بچه ها می خواهند سوار تاب بشوند،همایون جلو می رود و می گوید :« اول من باید سوار تاب بشوم! اول من باید سوار تاب بشوم!»
تازه وقتی هم که سوار تاب شد، حاضر نیست که پایین بیاید و بگذارد که بچه دیگری سوار تاب بشود.
توی مهد کودک هم همین کار را می کند. در هر بازی می خواهد اول او بازی کند. تازی وقتی هم که بازی کرد. حوصله ندارد که صبر کند دیگران هم بازی کنند.
خوب، تو خودت می دانی که هیچ بچه ای خوشش نمی آید که با پسری مثل همایون باز یکند.
برای همین هم است که همایون اصلا دوستی ندارد. بچه های همسایه با او دوست نیستند.حتی دختر عمو و پسر عمو هایش هم با او دوست نیستند.
مادرو پدر همایون به او می گویند که کار خوبی نمی کند. ولی قولش یادش می رود.باز تا می رود که با بچه ها بازی کند می گوید:«اول من باید بازی کنم.»
می دانی که همایون چرا این کار را می کند؟ چونم بزرگ نشده است. راستی تو بزرگ شده ای ؟
#قصه_متنی
╲\╭┓
╭✨🌈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1🕊️کانال دردونه.mp3
3.38M
#قصه_صوتی
"بی نام"
با صدای (پگاه رضوی)
🐭 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐭
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دردونه.mp3
2.28M
⭐️💜لالایی خراسانی (گل فیروزه)💜⭐️
لالایی چرخ نخ تابی
به آوازش تو می خوابی
لالا لایی گل غوزه
سفید و سبز و عنابی
لالا سیب و انار من
لالایی زعفران من
بخند ای دونه مروارید
که لبخندت جهان من
برو لولوی صحرایی
بازم شب شد تو اینجایی
نیایی پیش فرزندم
که سهم توست توتنهایی
لالا لالا، لالاش میاد
چشام بر در، باباش میاد
بازم با یک بغل پنبه
صدای کفش پاش میاد
لالالالا به مشهد شی
به پای تخت حضرت شی
اگر بازم عنایت شه
به ماه این زیارت شی
لالالالا گلم لالا
که وقت خوابته حالا
ببین تو آسمون شب
گل مهتاب اومد بالا
#لالایی
╲\╭┓
╭ ♥️🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲