«اگه فرزندت همه جا رو بهم میریزه این قصه رو واسش بخون»
بالای بلندترین کوه جادوگر پیری زندگی می کرد. جادوگر هزاران سال عمر داشت. او بچه های زیادی را در جنگل سرسبز و بزرگ دیده بود. بچه هایی که بزرگ شده بودند و حالا خودشان بچه داشتند. جادوگر مهربان دوست داشت همه بچه های جنگل شاد باشند و وقتی بزرگ شدند هم زندگی خوبی داشته باشند. برای همین او دوست داشت به آنها کمک کند.
یک روز جادوگر مهربان جارویش را برداشت و سوار آن شد. او میخواست بچه های کوچولوی جنگل را از نزدیک ببیند. جادوگر با جاروی جادویی اش پرواز کرد و به جنگل آمد. اما وقتی روی علف های خیس راه میرفت حس و حال خوبی نداشت. انگار او داشت اذیت میشد. با خودش گفت جنگل عجب جایی شده. نمیشه به راحتی راه رفت هر جا پاتو میذاری یه وسیله ای میاد زیر پات و بهت آسیب میزنه کاش از جاروی جادوییم پایین نمیومدم!" سپس جادوگر مهربان دوباره سوار جارویش شد و در جنگل به پرواز درآمد. همینطور که پرواز میکرد حیوانات کوچولوی جنگل از تعجب شاخ در آورده بودند آنها برای بار اول بود که جادوگر را میدیدند. بچه ها ترسیده بودند و از شدت ترس به آغوش مادرشان پناه بردند مامان خرسی گفت وای جادوگر مهربون اومده بچه ها. حتما میخواد بهمون کمک کنه بچه ها بعد از شنیدن این حرف ضربان قلبشان آرام شد. بچه ها یکی یکی از آغوشهای مادر خود جدا شدند و همه به جادوگر مهربان سلام کردند.جادوگر مهربان از جارویش پایین آمد همینکه پایش را روی علف ها گذاشت دوباره یک وسیله بازی زیر پایش آمد و پاهایش در گرفت. جادوگر مهربان فهمیده بود که بیشتر بچه ها بی نظم هستند. و او خوب میدانست که برای حال خوب و شاد بودن باید بچه ها یاد بگیرند تا نظم را رعایت کنند به همین خاطر، به بچه های جنگل سلام کرد و گفت: " من الان یه داروی جادویی درست میکنم. این دارو رو هرکی به صورتش بزنه یه اتفاق عجیبی میفته". و بعد دیگ بزرگش را ظاهر کرد و شروع به ساختن داروی جادویی کرد.
همه بچه ها و حیوانات جنگل منتظر بودند که این دارو چکار میکند. آنها خیلی کنجکاو شده بودند صبر کردند و صبر کردند تا بالاخره داروی جادویی درست شد جادوگر مهربان گفت : " خب، حالا کی حاضره داروی جادویی رو بزنیم بهش؟ روباه که خیلی شیطون و شلخته بود گفت: " من من من میخوام! و بعد جادوگر مهربان چوبش را برداشت داخل دیگ بزرگ کرد و هم زد ،سپس چوب را بیرون آورد در هوا چرخاند و به طرف صورت روباه کوچولو گرفت. همین که کمی از داروها روی صورت روباه کوچولو ریخت همه بچه ها و حیوانات جنگل حالشان بد شد. هیچ کس دوست نداشت به روباه نگاه کند. اما خود روباه متوجه این رفتار عجیب بقیه نشد.به جادوگر مهربان گفت چرا همه حالشون بد شد و رفتن پشت درختا قائم شدند؟ بچه شیر از پشت درخت بلند گفت : " برو خودتو توی آب ببین میفهمی برو! روباه که حسابی کنجکاو شده بود با سرعت به سمت رودخانه رفت و صورتش را نزدیک آب برد ۶ چرخاند و به سمت صورت روباه گرفت و دوباره صورت او مثل اولش شد. بعد همه بچه ها و حیوانات جنگل پیش جادوگر مهربان آمدند.
بچه شیر گفت وای وقتی جای چشم و گوش و دهنت عوض شده بود خیلی حالمون بد شد چقدر خوبه که الان هر کدومشون سر جای خودشون هستن!". جادوگر مهربان خندید و گفت آره درسته بچه ها جنگل رو ببینید. هیچی سر جای خودش نیست همه جا اسباب بازیهای شما پخش و پلا شده. الان صورت جنگل مثل صورت روباه شده واقعا حال منو بد کرده. ". بچه ها که یاد صورت روباه افتادند گفتند آره آره باید جمع کنیم. باید هر کدوم رو بذاریم سر جای خودش وگرنه کم کم حال خودمونم بد میشه!" و بعد همه باهم اسباب بازی ها را مرتب سر جای خودگذاشتند و صورت جنگل دوباره خوشگل شد.
پایان...
🌻 ∩_∩
(◍•ᴗ•◍)🌻
┏━━━ ∪∪━━━┓
💜 @childrin1 💜
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه_6010331526980437547.mp3
6.32M
#قصه_صوتی
"امیر کوچولو اجازه بگیر"
موضوع: بی اجازه به وسایل کسی دست نزنیم
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
4_308275972069654710.mp3
3.2M
#لالایی_نوستالژیک
"گنجشک لالا"
👆👆👆
⭐️
🌓⭐️
⭐️🌓⭐️
╲\╭┓
╭ 🌓⭐️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1.کانال دُردونه_5967661739859248900.mp3
2.87M
#قصه_صوتی
" میمون و پلنگ"
(با صدای پگاه رضوی)
👆👆👆
🎲
❤️🎲
🎲❤️🎲
❤️🎲❤️🎲
🎲❤️🎲❤️🎲
Join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دُردونه._6041790779444167199.mp3
8.41M
#لالایی_صوتی
"لالایی به زبان هندی"
👆👆👆
💜
✨💜
💜✨💜
✨💜✨💜
💜✨💜✨💜
Join🔜 @childrin1
🌸 🌸
🪴 🌸 🪴 🌸 1403/3/26
🪴 🪴
شنبه 26 خرداد ماهتون بخیروخوشی🌸🍃
امـیـدوارم شـروع هفته تـون بـا🌸🍃
بهترین لحظه ها وموفقیتها🌸🍃
گـره بـخوره
و سرشـاراز خیرو بـرکت🌸🍃
و لبـریز از آرامـش بـاشه 🌸🍃
روز و هفته خـوبـی داشته باشید🌸🍃
🍃 ∩_∩
(✷‿✷) 🍃
┏━━━ ∪∪━━━┓
🌸 @childrin1 🌸
┗━━━━━━━━━┛
21.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_خرس_ها_ی_محافظ_جنگل
قسمت : سوم
🐻
🌳🐻
🐻🌳🐻
╲\╭┓
╭ 🌳🐻 🆑 @childrin1
┗╯\╲
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_خرس_ها_ی_محافظ_جنگل
قسمت : چهارم
🐻
🌳🐻
🐻🌳🐻
╲\╭┓
╭ 🌳🐻 🆑 @childrin1
┗╯\╲