eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
146 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
@childrin1کانال دُردونه...mp3
3.61M
"جوجو اومده پیشش کن" 👆👆👆 🐥 💚🐥 🐥💚🐥 💚🐥💚🐥 🐥💚🐥💚🐥 Join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸              🌸               🌸          🌷    🌸     🌷     🌸      🌷           🌷              🌷                                                    روزتون پر از عشق و امـید🌸🍃 امـیدوارم دلخـوشی و شـادی 🌸🍃 مـهمـون خــونــه هـاتــون ......  🌸🍃 سلامتی و آرامـش در وجـودتون🌸🍃 وخـدا هر لحظه همراهتون باشه🌸🍃 شنبه ی خوبی داشته باشید🌸🍃 🌸 ∩_∩ („• ֊ •„)🌸 ┏━━━∪∪━━━┓ 🍃 @childrin1 🍃 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1کانال دُردونه_5846113383698401261.mp3
3.64M
♡سلام شیرین♡ 🌞 🌈🌞 🌞🌈🌞 ╲\╭┓ ╭🌈🌞 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
50.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «پینوکیو» قسمت : ۲۶ پارت ۱ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
30.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «پینوکیو» قسمت : ۲۶ پارت ۲ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
✅تخيل كودكانه!! وقتی که کودک میگوید "دیروز داشتم با مرد عنکبوتی حرف می زدم" فوری نگویید مرد عنکبوتی که وجود ندارد! به کودک القا نکنید که دارد دروغ می‌گوید و دروغ بد است و هرگز برچسب منفی به آن ها نزنید؛ درواقع بچه ها در سنین پایین خیال پردازی هایشان را به جای واقعیت جا میزنند و این اصلا به معنای دروغ گفتن نیست. آن ها گناهکار نیستند؛ فقط در تشخیص مرز واقعیت و خیال هنوز پخته نشده اند و توانایی شناختی کافی را ندارند. از این فرصت استفاده کنید و در خلال گوش دادن به خیال پردازی هایشان و دامن زدن به آن ها، برای فرزندانتان از صداقت هم بگویید. اگر فرزندانتان کمی بزرگ تر هستند، بهتر است با مهربانی برایشان توضیح بدهید که خیلی خوب است که می توانند اتفاقی را که هنوز نیفتاده است، به خوبی تعریف کنند! و بعد از آن ها بپرسید که اگر واقعی بود، چطور می شد؟ 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
«ورود بچه ی جدید و حسادت» در یک صبح زیبای آفتابی ، سلین سنجابه همراه مادر بزرگش مشغول چیدن میوه در یک ظرف بلوری بودند که در خانه باز شد و پدر و مادر همراه یک نوزاد جدید وارد خانه شدند . سلین سنجابه از دیدن خواهر کوچولویش که به اندازه ی یک عروسک بود خیلی خوشحال شد. سریع عروسک ها و اسباب بازیهایش را آورد تا با او بازی کند. اما نوزاد از راه رسیده خواب بود و هرچه سلین صدایش میکرد بیدار نمیشد . روزها گذشت گذشت . نوزاد کوچک بیشتر اوقات خواب بود و وقتی هم که بیدار بود یا گریه میکرد و یا شیر میخورد . بدتر از همه این بود که توجه پدرو مادر به او کم شده بود . سلین احساس می کرد دیگر پدر و مادر او را دوست ندارند . همه چیز به هم ریخته بود مادر مثل قبل با او بازی نمیکرد . مثل قبل غذا آماده نبود و مادر مدام در کنار کودک تازه متولد شده بود و او را در تخت پیش خود میخواباند . سلین با خودش فکر میشه ، بدتر از این نمیشود و او نمی تواند این وضع را تحمل کند . کم کم شروع کرد به لجبازی و بهانه گیری . سر و صدا میکرد از غذا ایراد میگرفت و کارهایی را انجام میداد که تا آن روز از او سر نزده بود. راستش خودش هم از این کارهایش خوشش نمی آمد ولی اینطوری احساس میکرد که شاید دوباره پدرمادر به او توجه کنند که البته فایده هم نداشت. یکروز که زانوهایش را بغل کرده بود و روی تختش نشسته بود و به منظره زیبای غروب خورشید نگاه میکرد. در اتاقش باز شد و پدرو مادر با لبخند وارد اتاقش شدند. مادر گفت : دخترم لباست را بپوش، قرار است امشب سه تایی برویم بیرون . سلین تعجب کرد سه تایی؟؟ شام ؟؟ پس آن بچه کوچولو چه میشود؟ مادر: نگران نباش عزیزم مادر بزرگ مواظبش است. ما میدونیم که مدتی است توجهمون به تو کم شده و تو از این موضوع ناراحتی ، میخواهیم جبران کنیم دخترم . آنها به بزرگترین شهربازی شهرشان رفتند و کلی بازی کردند . بعد به یک رستوران رفتند و تا هنگام حاضر شدن غذا با هم صحبت کردند. سلین متوجه شد که مادر به عکسی که روی صفحه ی گوشی اش است ، نگاه میکند و چشمانش از محبت میدرخشد. اخمهایش در هم رفت و فکر کرد حتما به عکس نوزاد نازه آمده اینطور نگاه میکند که مادر عکس را به سمت سلین و پدرش گرفت و گفت : نگاه کنید ! این عکس نوری سلین است . چقدر کوچولو بوده ، ببینید چقدر آرام خوابیده . سلین گوشی را گرفت و به عکس خودش نگاه کرد ، با اجازه ی مادرش چند تا عکس بعدی را هم نگاه کرد . ولی در همه ی عکسها خواب بود با تعجب گفت: مامان ، من که در همه ی عکسها خوابم. مادر گفت: عزیزم، نوزادان از ۲۴ ساعت ، بیشترش آن را در خواب هستند چون نیاز دارند تا خوب رشد کنند و بزرگ شوند . سلین پرسید : وقتی کوچک بودم کی هم میکردم ؟ مادر: معلومه عزیزم. گریه کردن برای نوزادان خیلی طبیعی است ، علتش هم میتواند گرسنگی و یا درد شکم باشد . بچه ها نمیتوانند صحبت کنند و با گریه ما را متوجه میکنند . چون معده ی کوچکی دارند زود به زود گرسنه می شوند و شیر میخورند و اگر هم شکمشان درد کند ، بیشتر آنها با بغل کردن و راه بردن و تکان دادن آرام میشوند . سلین در فکر فرو رفت . حالا میتوانست بفهمد که چرا نوزاد تام همه اش خواب است و یا دارد گریه میکند . دلش به حال او سوخت. با خودش گفت: او نمیتواند مثل من حرف بزند و خواسته اش را بگوید، یا اینکه بازی کند و باید بخوابد تا بزرگ بشود . چقدر کوچولو و ضعیف است واقعا او بیشتر از من نیاز به نگهداری و توجه دارد. سلین به پدر و مادرش نگاه کرد و گفت : من میخوام به شما در نگهداری بچه کمک کنم تا او زودتر بزرگ شود . پدر دستی به شانه سلین زد و گفت: آفرین دخترم این درسته ! چون ما یک خانواده هستیم . خانواده مثل یک تیم است و همه باید در کنار هم باشند ، به هم احترام بگذارند ، در کارها به یکدیگر کمک کنند و به همدیگر عشق بدهند و لحظات زیبایی با هم بسازند سلین از حرفهای پدر مادرش احساس خوبی گرفت و حالا مطمئن بود که ما دوستش دارند. پدر ادامه داد: راستی ما هنوز برای کوچولوی تازه وارد اسمی انتخاب نکردیم . نظر تو چیه ؟ سلین کمی فکر کرد و گفت نیلا ! در همین موقع غذای آنها هم رسید . وقتی به خانه رسیدند . نیلا در آغوش مادر بزرگ داشت شیر میخورد ، سلین به سمتش رفت انگشتش را در کف دست نیلا گذاشت. نیلا انگشتش را گرفت . قلب سلین از شوق تند تند میزد. سلین گفت : نیلا کوچولو من مراقبتم تا تو زودتر بزرگ بشی و با هم بازی کنیم . نیلا به چشمان سلین نگاه کرد و لبخند معصومانه ای زد . بچه ها فکر میکنید اگر نیلا میتوانست حرف بزنه به سلین چی می گفت ؟ پایان... 🟡        ∩_∩        . (⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠) 🟢    ┏━━━∪∪━━━┓    🟢 @childrin1 🟡    ┗━━━━━━━━━┛
@childrin1💫کانال دردونه.mp3
3.93M
"فکر بد کار بد" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲