🍃🌳درخت تنها🌳🍃
یک درخت تنهابود که یک سوراخ روی درخت تنهابود. هر روز پرنده ها می آمدند روی درخت تنها و بازی می کردند.
حالا که درخت تنهاپیر شده بود و برگ هایش ریخته بود کسی به او سر نمی زد.
خیلی غصه خورد روز به روز شاخه های خم تر می شد.
یک روز که درخت تنهاخیلی ناراحت بود، صدای جیک جیکی شنید. خوب این ور و آن ورش و گاه کرد. پرنده را دید.
پرنده داشت به درخت تنهانزدیک می شد.
پرنده گفت: من از راه دور آمده ام.خسته ام. سردم هست.
پرنده دوباره گفت: اجازه می دهی روی شاخه هایت خستگی در کنم؟
درخت تنهابا خوش حالی گفت: بله که می شود.
پرنده خیلی خوش حال شد. رفت و چند تا شاخه نرم و نازک آورد. گذاشت روی درخت تنها و روی آن خوابید.
چند روز گذشت. یک روز پر کشید و رفت.
درخت تنها ناراحت شد آهی کشید و گفت: حتما پیر شده ام. حوصله ام را ندارد. برای همین رفته.
فردا شد و صدای جیک و جیک آمد. پرنده آمد. پرنده رفته بود و دوستانش را با خودش آورده بود.
درخت تنهاباورش نمی شد. آب خورد و برگ داد. سرحال شد. از آن روز به بعد یه عالمه پرنده آمدند و روی شاخه درخت نشستند.
#قصه
🌳
🍃🌳
🌳🍃🌳
Join🔜 @childrin1
4_6025965298132189753.mp3
1.56M
#قصه_صوتی
" تلفن"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
🔮💈🔮
💈🔮💈🔮
🔮💈🔮💈🔮
Join🔜 @childrin1
4_6025965298132189756.mp3
3.81M
#لالایی_صوتی
👶
💜👶
👶💜👶
💜👶💜👶
👶💜👶💜👶
join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کندویی_ها
این قسمت : نمایش و قصه گویی
🐝
🍯🐝
🐝🍯🐝
🍯🐝🍯🐝
join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دُردونه.mp3
2.08M
#ترانه_صوتی
"حاجی فیروز"
👆👆👆
🍄
🌹🍄
🍄🌹🍄
╲\╭┓
╭ 🌹🍄 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_انگلیسی
در مورد حمام رفتن (The bath song)
از مجموعه
"Super simple learning"
👆👆👆
🎲
🔆🎲
🎲🔆🎲
🔆🎲🔆🎲
Join🔜 @childrin1
🐭🌈موش تنبل🌈🐭
یکی بود، یکی نبود. نزدیک یک مزرعه ی گندم، چند تا موش زندگی میکردند. وقتی گندمها را درو کردند، جشن و شادی موشها شروع شد. حالا آنها میتوانستند با خیال راحت به مزرعه بروند و گندمهایی را که روی زمین ریخته بود، جمع کنند. این کار زحمت زیادی داشت و موشها حسابی خسته میشدند. اما جمع کردن غذا و بردن آنها به لانه، کاری بود که موشها آن را خیلی دوست داشتند.
البته نه همه موشها! در میان آنها، موش تنبلی بود که اصلاً به سراغ کار پر زحمت نمیرفت. او در سوراخ تاریک منتظر میماند تا موشها گندمها را بیاورند، بعد یواشکی میرفت و از گندمها بر میداشت و به لانهاش میبرد. موشهایی که کار میکردند و زحمت میکشیدند، متوجه شدند که هر روز گندمهایشان کم میشود. آنها نمیدانستند چه کسی این کار زشت را میکند. برای همین هم دور هم نشستند و فکر کردند و حرف زدند و تصمیم گرفتند این دزد بلا را پیدا کنند و او را حسابی تنبیه کنند.
یک روز، وقتی که موشها از کار برگشتند، موش تنبل کیسههای پر از گندم را دید. منتظر ماند تا موشها به خواب بروند و یواش یواش به سراغ کیسه ها رفت. یکی از کیسه های گندم را برداشت و فوری دوید توی لانهاش. در کیسه را باز کرد و یک مشت گندم برداشت و در دهانش گذاشت. وای! چه تلخ و بدمزه بود. فوری از لانه بیرون دوید. موشها بیرون بودند و کنار کیسه های گندم ایستاده بودند.
موش تنبل دست و بینی و صورتش سیاه سیاه شده بود! او یک کیسه زغال را دزدیده بود، نه یک کیسه گندم را! موش تنبل وقتی بقیه ی موشها را دید خندید! وای! چه دندانهای سیاهی! از سر و صورت و دندانهای سیاه موش تنبل، همه به خنده افتادند. آنها تصمیم گرفته بودند که دزد گندمها را تنبیه کنند، اما آن روز، آنقدر خندیدند که یادشان رفت باید موش را تنبیه کنند.
اما موش تنبل حسابی تنبیه شده بود، او حالا یک موش روسیاه، دست سیاه، دندان سیاه بود و از همه خجالت میکشید!
#قصه
╲\╭┓
╭ 🐭🌈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.mp3
5.78M
#قصه_صوتی
"قوری غمگین"
👆👆👆
🐝
🐝
join🔜 @childrin1
@childrin1'دُردونه.mp3
2.9M
#لالایی_صوتی
"لالایی به زبان ترک"
(Uyu melekYuzlum)
👆👆👆
💚
🌈💚
💚🌈💚
Join🔜 @childrin1