23.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژیک
"بل و سباستین"
(قسمت دوم)
🦋
⭐️🦋
🦋⭐️🦋
Join🔜 @childrin1
#تغذیه_کودک
#کاچی_آرد_برنج
#دو_سالگی
مواد لازم:
آرد برنج 5 قاشق غذاخوری 🌈 روغن یا کره 3 قاشق غذاخوری 🌈 آب 3 لیوان
گلاب 3 قاشق غذاخوری 🌈 زعفران دم کرده 2 قاشق غذاخوری 🌈 شکر 5 قاشق غذاخوری
طرز تهیه :
کره را درون قابلمه بریزید و روی حرارت ملایم قرار دهید ، پس از داغ شدن کره آرد برنج را بریزید و تفت دهید تا طلایی شود ، وقتی ارد برنج طلایی شد میتوانید ارام ارام اب را اضافه کنید و مرتب هم بزنید تا ارد برنج گلوله نشود.
پس از مخلوط شدن ارد و اب میتوانید شکر ، زعفران و گلاب را اضافه کنید ، تمام مواد را روی حرارت ملایم انقدر بهم بزنید تا مواد غلیظ شوند سپس درون ظرف بریزید و سرو کنید.
⭐️نکته ها : میتوانید در صورت تمایل 1/2 قاشق چایخوری پودر زنجبیل بریزید ، همچنین میتوانید از عسل بجای شکر استفاده کنید ، مقدار شکر بنابر سلیقه میتواند کم و زیاد شود.
╲\╭┓
╭🍽🍲 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌈💜خواب خرگوشی💜🌈
♡قسمت اول♡
پرواز دور لانه خیلی زیبا بود. کلاغک اجازه داشت فقط دور لانه پرواز کند تا مادر از لانه ،هوای او را داشته باشد. کلاغک از پرواز خسته نمی شد. مادر توی لانه نشسته بود تا از پنجره های لانه پرواز دخترش را تماشا کند. از بس سرش را چرخانده بود،حالش به هم می خورد. سرش داشت گیج می رفت ،با خودش گفت: «وای،چقدر بی عقلم، باید برم بیرون تا پرواز دخترمو بهتر ببینم.»
بلند شد و رفت روی شاخه نشست .داد زد:«آهای کلاغک، خسته نشدی؟»
کلاغک که همه اش مشغول پرواز بود،گفت:«نه مادر،پرواز خیلی خوبه. باید به جان آقا کلاغ دم کوتاه دعا کنی که پرواز یادم داد.راستی،دیروز می گفت چرا مادرت گردوها رو نیاورده؟»
خانم کلاغ با خودش گفت:«عجب دختری دارم!می ترسم بالش خراب شه از بس پرواز می کنه.» داد زاد:«بیا دخترم،کارت دارم.»
کلاغک تندی پرید کنار مادر و روی شاخه نشست.خانم کلاغ هم نصیحت هایش را شروع کرد:«ببین دختر گلم،حالا دیگه پرواز رو یاد گرفتی و راحت می تونی بیای روی شاخه بشینی.دیگه لازم نیست تو رو با طناب به شاخه ببندم،چون بزرگ شدی.وقتی روی شاخه می شینی،خیلی باید حواست جمع باشه.»
کلاغک گفت:«حواسم جمعه مادر،مواظبم از شاخه نیفتم.»
«می دونم بچه جون،ولی باید حواست باشه روی شاخه به خواب خرگوشی فرو نری،چون برات گرون تموم می شه.»
خواب خرگوشی برای کلاغک ، تبدیل به یک سوال شد:«مادر،خواب خرگوشی یعنی چی؟»مادر با مهربانی گفت:«یعنی مثل خرگوش روی شاخه خوابت نبره.»
کلاغک خندید و گفت:«مادر،خیالت راحت باشه.من که بلد نیستم مثل خرگوش بخوابم.خرگوش دو تا دست و پا داره، اما ما دوپا و دوبال داریم.»
خانم کلاغ حرصش در آمده بود:«دخترجون منظورم اینه که خوابت مثل خرگوش سنگین نباشه.اگه روی شاخه مثل خرگوش به خواب سنگینی فرو بری،ممکنه از بالای قله یه عقاب باید و تو رو شکار کنه. فهمیدی؟»
چشم های مادر مثل کوره آتش شده بود. چقدر عصبانیت بد بود. کلاغک را هم ناراحت می کرد.کلاغک رفت و از لانه یک لیوان آب آورد و به مادرش داد:«بفرما مادر،عصبانی نشود. خب، من بچم، خیلی چیزها رو نمی دونم.»
آب،گلوی خانم کلاغ را خنک کرد. دخترش را بوسید و گفت:«خب،حالا می خوام تو این هوای آزاد، قصه کلاغ تنبلی رو تعریف کنم که همیشه خوابش می برد.«خانم کلاغ هنوز قصه را تمام نکرده بود که روی شاخه خوابش برد. کلاغک تعجب کرد!هرکاری کرد مادرش را بیدار کند، نشد.او دوست داشت ادامه قصه را بشنود.کلاغک با خودش گفت:«وای، مادر ما رو باش! خودش می گه روی شاخه نخواب، خودش خوابش برد. باید مواظب باشم عقاب نیاد و مادرم رو شکار نکنه.»
#قصه_متنی
ادامه دارد...
╲\╭┓
╭🌸 🌿 🆑 @childrin1
┗╯\╲