eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
146 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
🎨 گام به گام این شماره: ماهی قرمز با آموزش ساده و گام به گام نقاشی روش ساده نقاشی کردن را به فرزندانتان بیاموزید. 💕 🎨💕 ╲\╭┓ ╭ 🎨💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"آموزش کاردستی مورچه" 👇👇👇 💜 🐜💜 💜🐜💜 🐜💜🐜💜 Join🔜 @childrin1
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
🚗کاردستی ماشین🚗 🧐با چندتا چوب بستنی و کاغذ رنگی 💕 🚗💕 ╲\╭┓ ╭ 🚗💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
🌸 فواید انجام کاردستی در رشد و خلاقیت کودکان (3) 🌱خلاقیت آن ها را افزایش می دهد. هیچ محدودیتی برای قدرت خیال و تصور وجود ندارد. هنر و کاردستی یک راه عالی برای تصور بی حد و اندازه و تمام نشدنی می باشد. ابزار، رنگ ها ، مواد ، شکل ها و فعالیت های مختلفی برای انجام کاردستی مورد استفاده قرار می گیرد. این موضوع به کودک اجازه می دهد که دنیای اطراف خود را کشف و آن را لذت بخش تر کند. 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
‍ 💕🌈همبازی جدید🌈💕 قصه ای کودکانه و آموزنده درباره دوست پیدا کردن  هر روز سارا و بتی بعد از تعطیل شدن کودکستان با هم بازی می کردند. آنها گاهی دوچرخه سواری و نقاشی می کردند و گاهی هم با عروسک هایشان بازی می کردند و لباس های زیبایی برایشان می دوختند. بعضی از روزها هم در باغ خانه بازی می کردند. آنها انبار قدیمی را که در پشت باغ بود برای خود خانه فرض می کردند و فکر می کردند که در آنجا زندگی می کنند. یک روز وقتی سارا برای بازی به خانه بتی رفت، دختر کوچولوی دیگری را آنجا دید. نام او جینی بود و به تازگی با خانواده خود به خانه بغلی بتی اسباب کشی کرده و همسایه آنها شده بود. آن روز همه چیز فرق کرده بود و آنها مثل روزهای قبل بازی نمی کردند. جینی از سارا خواهش کرد دوچرخه خود را به او قرض بدهد. خلاصه او و بتی سوار دوچرخه شدند و دور ساختمان های آن محل می گشتند. در حالی که سارا تنها ایستاده و منتظر آنها بود. وقتی آن سه روز شروع به عروسک بازی کردند، بتی، مادر و جینی، پرستار و سارا هم پدر شده بود. سارا فقط می گفت خداحافظ، من می روم اداره و سلام بچه ها من آمدم. هنگام ناهار سارا تقریبا از این بازی خسته شد و گفت:”بهتر است برای ناهار به خانه بروم، فکر می کنم که الان مادرم می خواهد من در خانه باشم.” سارا با ناراحتی خداحافظی کرد و در حالی که با غصه پایش را روی برگها می کشید و به این سو و آن سو حرکت می کرد به طرف خانه رفت. وقتی سارا ناهار را خورد، تلفن خانه شان زنگ زد. بتی پرسید:”حالت خوب شد. سرحال آمده ای؟ما می خواهیم با هم قایم باشک بازی کنیم و عروسک هایمان را به کودکستان ببریم. به یک معلم احتیاج دارم. تازه ما می خواهیم نقاشی کنیم. اما بدون تو نقاشی ها قشنگ نمی شود. می توانی پیش ما بیایی؟” سارا جواب داد:”البته که می توانم پیش شما بیایم.” او با عجله و تا آنجا که می توانست با سرعت هر چه تمام تر به سوی خانه بتی دوید. آن روز عصر با بازی های مختلف و جالبی که کردند به سه دختر کوچولو خیلی خوش گذشت و سارا از آشنای کوچولو تازه وارد بسیار خوشش آمد. وقتی غروب شد، سارا فکر کرد باید هر چه زودتر برگردد. دلش نمی خواست دیر کند چون فکر می کرد که مادرش دلواپس خواهد شد. بنابراین با سرعت به سوی خانه رفت. هنگامی که می دوید ایستاد و رو به دوستانش کرد و برای آنها دست تکان داد و گفت:”خداحافظ بتی. خداحافظ جینی. فردا دوباره به دیدن شما خواهم آمد.” 💕 🌈💕 ╲\╭┓ ╭ 🌈💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
25.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍‍‍ این داستان: کارنامه 👆👆👆 🍊 🍋🍊 🍊🍋🍊 🍋🍊🍋🍊 🍊🍋🍊🍋🍊 Join🔜 @childrin1
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
6.63M
"یه قطره بارون" با صدای ماندگار( مریم نشیبا) موضوع: کمک کردن به دیگران 🔮 💈🔮 ╲\╭┓ ╭ 🔮💈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
@childrin1کانال دُردونه.mp3
1.84M
جان مار (جان مادر) مازندرانی 👆👆👆 ❤️ ⭐️❤️ ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۹ خرداد ۱۳۹۹
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
11.19M
🐇🌞سلام🌞🐇 صبح که میبینی تو مامان و بابا وقتی رسیدی به دوست و اشنا تو مهدکودک یا که تو مدرسه همکلاسیت که میاد و میرسه یادت بمونه هر جا و همیشه سلام شروع صحبت تو باشه سلام سلامتی برات میاره پر میشه آسمون پر از ستاره اسم خدای مهربون سلامه سلام همیشه اول کلامه بگو این به بچه های باهوش ای دوست من سلام نشه فراموش 🌞 ❤️🌞 ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
۱۹ خرداد ۱۳۹۹