32.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۵
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
36.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۶
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
«اینجوری آمادگی جسمانی کودکت را بالا ببر»
💜اهداف بازی💜
🟣تقویت عضلات شانه ای
🟣تقویت دونیم کره مغز
بالا بردن قدرت عضلات شانه یی چه فایده یی برای کودکم دارد؟؟؟
«یادت باشه تمام فعالیت هایی که قرار هست چه در دوران مدرسه چه در دوران بعد مدرسه مثل انواع مشاغل کودکت به شدت به عضلات شانه ای نیاز داره
پس با بازی تقویتش کن»😍
🌻 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌻
┏━━━∪∪━━━┓
💜 @childrin1 💜
┗━━━━━━━━━┛
«اگه میخوای فرزندت خشم رو کنترل کنه این قصه رو واسش بخون»
یکی بود یکی نبود خیلی سال پیش روی کره زمین اتفاق عجیبی افتاد آن زمانها که دایناسورها زندگی میکردند، یک بچه دایناسور سبزرنگ سر از تخم بیرون آورد. این بچه دایناسور، انگار با بقیه بچه ها فرق داشت. او واقعا عجیب و خاص بود پدر و مادرش اسم او را "جک" گذاشتند. جک تقریبا مثل همه بچه دایناسورها بود، اما سعی میکرد روز به روز بهتر شود.
روزها میگذشت و جک بزرگتر میشد او از همان اول خیلی تلاش کرد تا به خوبی حرف بزند آواز بخواند، بدود و حتی شنا کند. با اینکه جک کوچک بود اما خیلی قدرتمند بود. یک روز که با دوستانش بازی میکرد متوجه موضوعی شد. او فهمید که وقتی کسی عصبانی میشود نعره میکشد و بعد از دهانش آتش بیرون می دهد. او این کار را در بقیه هم دیده بود حتی در دایناسورهای
بزرگی که در اطرافش زندگی میکردند
جک نشست و با خودش فکر کرد او به خودش گفت: " خیلی برام راحته که هر وقت عصبانی شدم مثل همه نعره بکشم و سعی کنم همه جا را به آتش بکشم اما من یه بچه قدرتمند و خاص هستم پس باید خشمم رو بهتر بشناسم. ". سپس پیش دوستانش رفت تا با آنها بازی کند او میخواست ببیند وقتی عصبانی میشود چه اتفاقاتی در درونش می افتد. جک واقعابچه عجیب و خاصی بود.
جک مشغول بازی بود که یکی از بچه ها به او حرف زشتی زد. جک خیلی عصبانی شد اما او بچه مودبی بود به دوستش گفت: " بهتره سعی کنی مودبانه تر حرف بزنی و بعد از بازی خارج شد و کنار یک درخت بزرگ نشست او حالا فرصت داشت تا خشمش را بهتر بشناسد. او چشمانش را بست و با همه بدنش سعی کرد این احساس را در درون خودش پیدا کند جک متوجه شد که وقتی عصبی میشود شکم و سینه و بزن هنگامی که جک این صدا را شنید، سریع چشمانش را باز کرد او گفت: آها فهمیدم پس چرا هر کس عصبانی میشه فورا همه جا رو آتیش میده اونا فورا به حرف این صدا گوش میکنن و همه جا رو آتیش میدن اما حالا من این صدا رو میشناسم. من از اون قوی ترم معلومه که به حرفش گوش نمیکنم. اون باید به حرفم گوش کنه!".
جک باز هم مثل بقیه رفتار نکرد او توانسته بود چیز مهمی را کشف کند. او کشف کرد که وقتی یک نفر به او حرف زشتی میزند عصبانی میشود بعد این خشم در شکم و سینه و دست هایش خانه می کند و یکی به او میگوید که باید همه جا را آتش بزند. اما جک به حرف آن صدا گوش نکرد. او خیلی قوی بود به آن صدا گفت : " اگه به حرفت گوش کنم، یعنی بچه ضعیفی هستم اگه به حرفت گوش کنم و همه جا رو آتیش بدم رفتارم اصلا مودبانه نیست تازه اینطوری خودم و بقیه هم اذیت میشیم پس به حرفت گوش نمیکنم.
سپس به آرامی بلند شد و پیش دوستانش رفت. او به خودش افتخار می کرد. چون توانسته بود مثل بقیه وقتی خشمگین و عصبانی میشود آن را کنترل کند و به صدای مغزش گوش نکند. او رفت و این راز مهم را به دوستانش و همه دایناسورهای جنگل گفت. آنها هم سعی کردند مثل جک، خشم شان را بهتر بشناسند تا به خودشان و بقیه آسیب نزنند. حالا هیچ آتشی در جنگل نبود برای همین جنگل از همیشه آرام تر و خوشحال تر بود.
پایان...
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ_آموزشی_قرآن
سوره الکافرون🌈🌼
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه_5798472768932546328.mp3
1.83M
#قصه_صوتی
"من اینو میخوام!! من اونو میخوام"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
کانال دردونه...._326715147139679725.mp3
970.1K
#لالایی_صوتی
" گل مادر"
👆👆👆
⭐️
🌸⭐️
⭐️🌸⭐️
join🔜 @childrin1
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
4.31M
#قصه_صوتی
"دستاتو شستی"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_لالایی
کیمدی
💖
💞💖
💖💞💖
╲\╭┓
╭ 💞💖 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🍃 🍃 🌱 🌱 🌱 🍃 🌱
🌱 🌱 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🌱 🌱 🌸
🌱 🌸 🌸
🌸
1403/3/12
شنبه 12 خرداد ماهتون بخیر 🌸🍃
امیدوارم هفت روزهفتتون🌸🍃
️یکی از یکی زیـبـاتـر
و دوســت داشتـنـی تـر 🌸🍃
و️ پر از عشق و دوستی🌸🍃
و پر از خیر و برکت باشه 🌸🍃
شنبه تـون عـالی و پر از مـوفـقیت🌸🍃
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🍃 @childrin1 🍃
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1..کانال دردونه.mp3
1.52M
# ترانه_صوتی
💜بچه ها سلام💜
🌞 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌞
┏━━━∪∪━━━┓
💜 @childrin1 💜
┗━━━━━━━━━┛
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۷
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
32.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت : ۴۸
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
«بدن حریم خصوصیه»
یکی بود یکی نبود زهره دختر مهربان و با ادبی بود که با خانواده اش در شهری کوچک زندگی میکرد روزی از روزها مامان زهره به او گفت: " زهره جون من امروز برای انجام کاری باید از خانه بیرون بروم شما رو میبرم خونه ی خاله سارا زهره خیلی خوشحال شدچون میتوانست با پسر خاله اش بردیا بازی کند.
مامان زهره در راه به او گفت دختر قشنگم یادت باشه که اگر احتیاج به دستشویی داشتی خودت به تنهایی بروی و بعد از آن دستهایت را با آب و صابون بشویی اگر گرسنه شدی به خاله سارا بگو راستی یادت باشه هر اتفاقی افتاد که ناراحتت میکنه به من سریع زنگ بزنی مراقب خودت باش مادر زهره او را به خانه خاله سارا رساند، زهره از مامانش خدا حافظی کرد.
بردیا با دیدن زهره خیلی خوشحال شد و از زهره خواست تا به اتاقش بروند و بازی کنند آنها توپ بازی خونه سازی نقاشی و رنگ بازی کردند. بعد از رنگ بازی دست و صورتشان رنگی شد و خاله سارا از آنها خواست تا دست و صورتشان را در دستشویی یا حمام بشویند.
وقتی خاله سارا از اتاق بیرون رفت تا برای بچه ها لباس و حوله بیاورد بردیا به زهره گفت : بیا باهم بریم حموم آب بازی کنیم. راستی برای اینکه لباسات خیس نشه همه لباساتو دربیار زهره از این حرف بردیا تعجب کرد و به یاد حرفهای مادرش افتاد که همیشه می گفت زهره جون هیچ کس بجز مامان و بابا اجازه نداره زیر لباستو ببینه اگر هم جایی قرار باشه لباست رو در بیاری باید قبلش به ما بگی زیر لباس بخش خصوصی بدن انسانهاست.
و به بردیا "گفت این کار اصلا درست نیست تو خودت برو و دست و بدنت رو بشور. بعد من میرم بردیا با خنده گفت : تو چقدر لوسی فقط بچه های ننر از این حرفها میزنن و زهره را هل داد زهره هم که از مادرش یاد گرفته بود که در این جور مواقع باید چه کار کند، جیغ بلندی زد و خاله سارا را صدا کرد. خاله سارا خیلی سریع به داخل اتاق آمد و زهره از او خواست تا تلفنش را به او بدهد. زهره با مامانش تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد و از او خواست به دنبالش بیاید.
وقتی مامان زهره به آنجا آمد برای زهره يك عروسک خیلی قشنگ هدیه خریده بود. مامان زهره به دخترش "گفت آفرین بهت دختر گلم تو بهترین کار رو کردی که با صدای بلند خاله رو خبر کردی و به من زنگ زدی حق با توئه هیچ کسی به جز مامان و بابا حق نداره بدنتو لمس کنه یا ببینه مامان زهره روی او را بوسید هر دو از خاله سارا خدا حافظی کردند و به خانه شان برگشتند.
پایان...
🐭 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐭
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5767159661320996638.mp3
6.3M
#قصه_صوتی
"قزل آلای کوچک"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
1.84M
#ترانه_صوتی
جان مار (جان مادر)
مازندرانی
👆👆👆
❤️
⭐️❤️
╲\╭┓
╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌸 🌸 🌸 🌸
🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
🌸🌸🌸🌸 🌸 🌸 🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 🌸 🌸
🌸 🌸 🌸
🌸
1403/3/13
یکشنبه بهاریتون بخیر و شـادی🌸🍃
امــروزتـان پـر از زیـبـایی🌸🍃
زندگیتون پرازباران برکت
روزگـارتــون پـر از 🌸🍃
مـوفقیت وشـادکامی🌸🍃
روزتـون پراز مـهربانی🌸🍃
و لحظاتتون پـراز مـهر ایـزدی 🌸🍃
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🍃 @childrin1 🍃
┗━━━━━━━━━┛