بالاخره فیزیک تموم شد .
ولی هرچی فکر میکنم میبینم برا یه امتحان میان ترم الکی ام اماده نیستم
چ برسه امتحان ترم ...
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
بخام مودمو توصیفکنم :
جوریه که از یه ساختمون ۵۷۹ طبقهای افتادم پایین ولی کاملا سالمم و فقط میخام بخوابم . . . !
کاش فقط یه دوست صمیمی داشتم که بهش میگفتم پاشو بریم بیرون و میگفت اوکی
داشتن یه عالمه دوستی که باهاشون فقط دوست عادی هستی .. در حدی که وقتی میگی میایی بریم بیرون میگن میخام با فلانی برم به درد نمیخوره
الان باید زنگ بزنم به همه اکیپمون
اوکیشون کنم ک بشه یا نشه * همه رو اوکی میکنم خودم یهو میگم حسش نیست
و همه راضی شن یا نشن و محدودیت زمانی و مکانی خانواده ها و و و و
خب بابا منصرف میشه ادم دیگه بمونیم خونه دو قسمت سریالی نگاه کنیم فیض ببریم
هر وقت من شروع کردم زود تر بخونم
یا امتحان کنسل میشه .
یا اون بخشایی که من خوندم حذف میشه .
هم اکنون شاهد یک پدیده ی عجیب و خارق العاده هستیم
این مرحله برای ما قفل بوده چندین سااله
و به حول و قوت الهی
بالاخره
شاهد پدیده ی برف هستیم !
برف ِ نو، برف ِ نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشستهای بر بام.
پاکی آوردی ــ ای امید ِ سپید!
همه آلودهگیست این ایام.
راه ِ شومیست میزند مطرب
تلخواریست میچکد در جام
اشکواریست میکُشد لبخند
ننگواریست میتراشد نام
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار،
نقش ِ همرنگ میزند رسام.
مرغ ِ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام!
| شاملو |
یه نفر اهنگ گذاشته ...
و اهنگاش تا شعاع ۵۰ متری شنیده میشه واضح
میخام برم اسپیکرشو بکنم توی حلقش
و بگم اهنگ قشنگ گوش نمیدی نده
ولی مجبور نیستی اینقد صداشو بلند کنی ک همه ملت از اون مزخرفاتت فیض ببرن
کی گفته که میخام گریه کنم چون نرفتم زیر برف .
هه نه بابا اشک چیه برف رفته تو چشمم
دلم میخاد تو پیام بازرگانیا زندگی کنم .
یه خانواده شاد .
یه خونه ی قشنگ .
بدون دغدغه .
یخچالی که توش کیکه ...
ناشناسنو عوض کردم .. نمیدونم ایده ای ندارم میخام ببینم کدوم بهتره هرکدوم بهتر بود با اون ادامه میدیدم
, Paradox ,
هر وقت من شروع کردم زود تر بخونم یا امتحان کنسل میشه . یا اون بخشایی که من خوندم حذف میشه .
... میخاستم بگم بنده تلپورت زمانی دارم از قبل درجریان تعطیلی بودم چون زود تر شروع کردم بخونم فقط الان نمیدونم
گریه کنم . فحش بدم . خوشحال شم . عصبانی شم ... نمیدونم
وقتی ماژیک هایلایتتو /جامدادیو /هرچی
پرت میکنی سمت کلید برق
و لامپ خاموش/ روشن میشه
و نیاز نیست از جات پاشی >>>>>>>
ساعت ها خیره شده بود .
به همان صفحات
به همان جمله ها
و به همان کلمات
انگار داشت ثانیه به ثانیه اش را میزیست "
#feels