🌟 #شرح_حکمت_شماره_۸
👌🔆شگفتى هاى تن آدمى (علمى، فيزيولوژى انسانى):
📜امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان حکمت آمیز خود اشارات لطیفى به عظمت آفرینش انسان و تدبیر عظیم خالق بشر مى کند و مخصوصاً بر این معنا تکیه دارد که یکى از ویژگى هاى خلقت خداوند قادر توانا این بوده که با وسایل کوچکى مسائل مهمى را ایجاد کرده و مى کند.
⬅️در اینجا به👈 چهار قسمت از
این شگفتى هاى آفرینش اشاره مى کند،🔻
1⃣نخست مى فرماید: «از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند».
✴️مى دانیم بافت هاى بدن انسان عمدتا از گوشت تشکیل شده; گوشتى که استخوان ها آن را برپا مى دارد; ولى چشم در واقع یک قطعه پیه شفاف است که ساختمان بسیار عجیب و دقیقى دارد;
◀️از هفت طبقه که روى هم قرار گرفته اند و سه ماده سیال و شفّاف که در میان آنها قرار دارند تشکیل شده و یک دنیا نظم و حساب بر آن حاکم است.
2⃣آن گاه امام دومین شگفتى وجود انسان را بیان مى فرماید که: «و (تعجب کنید که انسان) با قطعه گوشتى سخن مى گوید».
3⃣آن گاه امام در سومین جمله از حس شنوایى انسان سخن مى گوید و مى فرماید: «(این مایه تعجب است که) انسان با استخوانى مى شنود».
امواج صوتى از مجارى گوش وارد مى شود و در آن پیچ و خم تعدیل مى یابد سپس به پرده گوش مى رسد.
✳️این دو استخوان به حرکت درمى آیند و عصبى که در پشت آنهاست از این حرکت متأثر شده پیام را به مغز منتقل مى کند.
4⃣سپس امام(علیه السلام) در پایان این گفتار حکمت آمیز که ناظر به عظمت آفرینش انسان است و قدرت آفریدگار را نشان مى دهد که با ابزار ساده اى آثار مهمى را آفریده، مى فرماید: «و (عجیب این که) انسان از شکافى تنفس مى کند».
👈منظور از شکاف همان شکاف دوگانه بینى است که نفس کشیدن انسان غالباً در بیدارى و خواب به وسیله آن انجام مى شود،
⭕هرچند گاه به وسیله دهان نیز تنفس مى کند; ولى دهان مسلماً مجراى اصلى نیست و تنفس از طریق آن گاه آثار نامطلوبى دارد; مخصوصاً در هواى سرد ممکن است به ریه ها آسیب برساند در حالى که از طریق بینى هواى سرد تدریجاً گرم مى شود و به داخل ریه ها مى رسد.
🕋خداى متعال وسعت این شکاف را دقیقاً به اندازه نیاز براى تنفس قرار داده است; اگر تنگ تر بود انسان به تنگى نفس دچار مى شد و اگر گشادتر بود ممکن بود فزونى هوا به ریه آسیب برساند
فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ)
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۹
👌🔆اقبال و ادبار دنيا:
📜 امام در اين کلام عبرت آموز به دگرگونى حال مردم در برابر کسانى که دنيا به آنها روى مى کند يا پشت مى نمايد اشاره کرده مى فرمايد:🔻
✴️«هنگامى که دنيا به کسى روى آورد نيکى هاى ديگران را به او عاريت مى دهد و هنگامى که دنيا به کسى پشت کند نيکى هاى خودش را نيز از او سلب مى نمايد»;
✴️اين يک واقعيت است که شواهد فراوان تاريخى دارد; هنگامى که انسان هايى چه در امر حکومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانش ها مشهور و معروف مى شدند بسيارى از کارهاى خوبى را که ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مى دادند.
🔰ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود مى گويد:
✴️بسيارى از اشعار خوب را ديده ايم که چون گوينده اش ناشناخته بود از او نفى مى کردند و به افراد مشهور در شعر نسبت مى دادند، بلکه کتاب هايى در فنون و علوم از اشخاص غير مشهور وجود داشته که آن را به صاحبان نبوغ و شهرت نسبت داده اند.
🔅نيز اشاره به داستان «جعفر برمکى» مى کند که در آن زمان که مورد قبول «هارون الرشيد» بود و اسم و شهرتش در همه جا پيچيد، هارون او را در کياست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترين هاى روزگار مى شمرد; در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سياست بالاتر از «عمر بن خطاب» و در زيبايى زيباتر از «مصعب بن زبير» و در عفت پاکدامن تر از يوسف و… (در حالى که واقعاً چنين نبود.)
⭕️ولى هنگامى که نظر هارون درباره او تغيير کرد صفاتى را هم که داشت مورد انکار قرار داد،‼️
❇️علت ديگر اين است که يکى از صفاتى که در بسيارى از افراد به طور طبيعى ديده مى شود قهرمان سازى است; سعى دارند کسانى را به عنوان قهرمان در فنون و علوم و مسائل مختلف به جهان عرضه کنند و همين امر سبب مى شود که محاسن ديگران را به حساب آنان بگذارند و در مقابل، عده اى به اصطلاح حس ضعيف کشى دارند که اگر کسى در جامعه ضعيف و ناتوان شد، هر بلايى بتوانند به سرش مى آورند.
✴️به يقين يک جمعيت مؤمن و سالم و با انصاف از اين امر برکنارند. اقبال و ادبار دنيا نسبت به افراد در نظر آنها تأثيرگذار نيست هميشه حق را مى گويند و از حق طرفدارى مى کنند.
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۰
👌🔆روش معاشرت با مردم
📜سخنان گهربار امام، اشاره به این است، که پیوند محبت و دوستى را از طریق برخورد خوب و نیکى و خدمت کردن به مردم آنچنان محکم کنید که شما را به منزله نزدیک ترین عزیزان خود بدانند;🔻
⭕️ هرگاه از دست بروید جاى شما در میان آنها خالى باشد;
🔮ولى در دل همواره از شما یاد کنند و بر عواطف و محبت هایى که نسبت به آنها داشتید اشک بریزند و در حال حیات پروانه وار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند.
🌟در واقع امام(علیه السلام) در اینجا مسئله محبت و نیکى کردن به مردم را با دلالت التزامى و ذکر لوازم بیان فرموده است، زیرا اشک ریختن بعد از مرگ و عشق ورزیدن در حال حیات از لوازم قطعى محبت با مردم است.
🔰در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) حسن معاشرت با مردم، نشانه اسلام شمرده شده مى فرماید:
با کسى که همنشین توست خوش رفتارى کن تا مسلمان باشى»
🔰در حدیث دیگرى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم :
🔶با برادران نیکى کن و گناهانشان را ببخش».
🔰امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
📌آن کس که با دوستانش خوشرفتارى نکند و با رفیقش رفاقت نداشته باشد از ما نیست».
💎این دستورات که نمونه هاى فراوان دیگرى نیز در روایات دارد بر خلاف چیزى است که در دنیاى مادى امروز معمول است;
⚪️نه در زندگى با دوستان خود عشق مى ورزند
⚫️و نه بعد از مرگشان بر آنها اشک مى ریزند،
🔶زیرا در دنیاى مادى عواطف را درک نمى کنند و همواره دنبال منافع مادى خویشند.
🔰در تاریخ اسلام نمونه هاى زیادى براى آنچه در بالا آمد دیده مى شود که بعد از مرگ افراد نیکوکار شهر آنها یکپارچه عزا شد و در حیاتشان دوستان پروانه وار گرد آنها بودند
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۲
👌🔆ناتوان ترين مردم:
♻️شکّى نیست که یکى از مهم ترین سرمایه های انسان در زندگى دوستان صمیمى است; این سرمایه نه تنها براى یارى کردن انسان در برابر مشکلات، بلکه براى انس گرفتن و از تجربه ها و نظرات آنها بهره گیرى کردن ضرورى است و جالب این که به دست آوردن دوستان خوب کار آسانى است.
🟠نه همچون به دست آوردن مال است که احتیاج به تلاش و کوشش فراون و گاه نیاز به سرمایه گذارى هاى کلان دارد و نه همچون مقام است که به دست آوردنش نیاز به روابط اجتماعى قوى دارد، بلکه با سرمایه اى که در اختیار هر کس هست به دست مى آید و آن سرمایه گشاده رویى، ادب و حسن معاشرت است.
🔰حدیث معروفى است از امیر مؤمنان على(علیه السلام) که خطاب به مردم فرمود: «(اى مردم) من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: شما نمى توانید خشنودى مردم را با اموال (محدودتان) به دست آورید بنابراین با اخلاق نیکتان خشنودى آنها را به دست آورید».
🔰در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «کسى که دوست ندارد ذخیره اى ندارد».
✴️اصولاً دوستان خوب بهترین زینت انسانند همان طور که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:👈 «هرچیزى زینتى دارد و زینت انسان دوستان اوست».
✴️در اهمّیّت دوستان همین بس که از بعضى از بزرگان سؤال شد: آیا برادر بهتر است یا دوست خوب. گفت: برادرى خوب است که دوست انسان باشد.
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۲
👌🔆ناتوان ترين مردم:
♻️شکّى نیست که یکى از مهم ترین سرمایه های انسان در زندگى دوستان صمیمى است; این سرمایه نه تنها براى یارى کردن انسان در برابر مشکلات، بلکه براى انس گرفتن و از تجربه ها و نظرات آنها بهره گیرى کردن ضرورى است و جالب این که به دست آوردن دوستان خوب کار آسانى است.
🟠نه همچون به دست آوردن مال است که احتیاج به تلاش و کوشش فراون و گاه نیاز به سرمایه گذارى هاى کلان دارد و نه همچون مقام است که به دست آوردنش نیاز به روابط اجتماعى قوى دارد، بلکه با سرمایه اى که در اختیار هر کس هست به دست مى آید و آن سرمایه گشاده رویى، ادب و حسن معاشرت است.
🔰حدیث معروفى است از امیر مؤمنان على(علیه السلام) که خطاب به مردم فرمود: «(اى مردم) من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: شما نمى توانید خشنودى مردم را با اموال (محدودتان) به دست آورید بنابراین با اخلاق نیکتان خشنودى آنها را به دست آورید».
🔰در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «کسى که دوست ندارد ذخیره اى ندارد».
✴️اصولاً دوستان خوب بهترین زینت انسانند همان طور که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:👈 «هرچیزى زینتى دارد و زینت انسان دوستان اوست».
✴️در اهمّیّت دوستان همین بس که از بعضى از بزرگان سؤال شد: آیا برادر بهتر است یا دوست خوب. گفت: برادرى خوب است که دوست انسان باشد.
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۴
👌🔆 روش بر خورد با خویشاوندان
📜امام علی(علیه السلام) در این جمله به کسانى که بستگان نزدیکش نسبت به او بى مهرى مى کنند و رهایش مى سازند دلدارى و امیدوارى مى دهد که نباید از این جریان مایوس گردند;
👈خداوند راه دیگرى به روى او مى گشاید.
🔶 در واقع این حکمت و رحمت الهی است که انسان ها به وسیله ی بستگان و دوستان نزدیک حمایت شوند; ولى اگر آنها به وظیفه ی خود عمل نکردند و به صله ی رحم و مسئولیت هاى دوستى پشت پا زدند این مسئولیت را بر عهده دیگران مى گذارد تا بنده اش در میان طوفان حوادث تنها نماند.
🔶 مثلا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) طائفه ی قریش که نزدیک ترین نزدیکان او بودند نه تنها حمایتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند.
🔶 اما خداوند دورافتاده ترین قبائل را از قبیله ی قریش یعنى اوس و خزرج را به حمایت او برانگیخت که از جان و دل او را حمایت کردند و آئین او را پیش بردند و جالب این که اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى دیرینه اى داشتند ولى در حمایت از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) متحد و متفق بودند و امثال این موضوع در طول تاریخ بسیار دیده شده است.
🔰 در حدیث پرمعنایى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که براى دلدارى و تسلى خاطر مى فرماید: «نسبت به آنچه امیدى به آن ندارى از آنچه امید به آن دارى امیدوارتر باش» و جالب این که در ذیل این حدیث اشاره به داستان موسى(علیه السلام) شده و مى فرماید: «موسى براى به دست آوردن شعله آتشى به دنبال نورى که از درخت برمى خواست روان شد ولى در آنجا پیام نبوت را دریافت داشت».
🔸احتمال دیگرى که در تفسیر این کلمه حکمت آمیز وجود دارد این است که امام مى خواهد بفرماید: در صورتى که نزدیکان و بستگان از نیروهاى یکدیگر استفاده نکنند و نسبت به هم بى اعتنا باشند اى بسا دورافتادگان آنها را مى ربایند و از وجود آنان بهره مى گيرند
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۵
👌🔆سرزنش گرفتاران چرا؟
📜امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش مى فرمايد: 🔻«هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصير باشد)».
💎سرچشمه گرفتارى ها و مشکلات و مصائبى که دامن گير انسان مى شود کاملاً مختلف است; گاه نتيجه مستقيم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کارى ها، سستى ها، تنبلى ها و استفاده نکردن به موقع از فرصت ها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است; ولى گاه مى شود که اين مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند مى خواهد او را به اين وسيله در دنيا پاک کند
🔹چنين کسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمه آن آزمايش هاى الهى است که خدا مى خواهد با آن مشکل و گرفتارى بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبديده در کوره حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را که به کوره مى برند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست،
🔔 بنابراين همه گرفتاران و بلا ديدگان را نمى توان سرزنش کرد و حتى در آنجايى که انسان خود سرچشمه آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر; تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است.
📌همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد اين حالت گاهى بر اثر تقصير و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختيار دامان انسان را مى گيرد به همين منظور امام مى فرمايد: تمام کسانى که مفتون هستند سزاوار سرزنش نيستند.
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۸
👌🔆بى طرف هاى منفى
📜همان گونه که در سند این حکمت آمد، این سخن حکیمانه امام 🔻مربوط به بعضى افراد سرشناس از مسلمانان مانند «سعد بن ابى وقاص» و «عبدالله بن عمر» است که در جنگ جمل و صفین با امام همراهى نکردند و به دشمنان او نیز نپیوستند، بلکه بى طرف ماندند و به عذرهاى واهى متوسل شدند.
✅گرچه آنها به یارى باطل نشتافتند و در صف مقابل ما قرار نگرفتند;
◀️ ولى چون به یارى حق برنخاستند و به پیام قرآن که مى گوید: به آن گروه ظالمى که بر ضد پیروان حق (و امام مسلمین) برخاسته بجنگید تا به فرمان گردن نهند» عمل نکردند درخور هر گونه سرزنش و ملامتند.
🔶در این که آیا این گروه با على(علیه السلام) بیعت کرده بودند ولى در مسئله ی مبارزه با اصحاب جمل و جنایتکاران شام کوتاه آمده بودند یا از ابتدا زیر بار بیعت نرفته بودند، در میان مورخان اختلاف نظر است.
⁉️در اینجا این سؤال پیش مى آید که اگر آنها بیعت نکردند چگونه امام انتظار داشت که به لشکر او بپوندند و با باطل مبارزه کنند.
🔸پاسخ این سؤال روشن است،
✅زیرا اوّلاً جمهور مسلمانان و اکثریت قاطع مهاجران و انصار بیعت کرده بودند و این حجت براى همه مردم بود و ترک بیعت گناه بزرگى بود که از آنها سر زد.
✅ثانیاً به فرض که آنها بیعت نکرده باشند ولى وظایف یک مسلمان را باید انجام دهند و به آیات قرآن باید عمل کنند یعنى همان گونه که نماز و روزه و حج را باید انجام دهند، به آیه ی شریفه نیز باید گردن نهند.
🔶این یک وظیفه اسلامى است که به بیعت ربطى ندارد.
🔰به خصوص این که در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود:
✴️ کسى که نسبت به حق بى طرف و بى تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگى است».
📌به ویژه این که کناره گیرى این گونه افراد که به عنوان شخصیت هاى معروف جامعه اسلامى شناخته مى شدند ضربات شدیدترى بر پیکر حق وارد مى کرد.
💢قابل توجه این که ابن عبدالبر در کتاب استیعاب در شرح حالات «عبدالله بن عمر» مى نویسد که به هنگام وفات مى گفت:
✳️هیچ چیز ناراحت کننده اى در دلم از امر دنیا نیست جز این که که من با آن گروه ستمگر همراه على بن ابى طالب(ع) پیکار نکردم».
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۱۹
👌🔆نتيجه تسليم در برابر آرزوها
📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار کوتاه و حکمت آميز خود به مسئله طول آرزوها و سرنوشتى که دامان انسان را مى گيرد اشاره کرده مى فرمايد:🔻 «کسى که در مسير آرزوها گام بردارد در (دام) مرگ خواهد افتاد»;
📌 أمل به معناى هر نوع آرزو است;
✅ خواه آرزوى معقول باشد يا نامعقول، از اين رو اين واژه در مورد معصومان و اشخاص برجسته نيز به کار رفته آنها را کعبه آمال مى نامند و حتى خداوند به عنوان «منتهى الأمل» شمرده شده که همان آخرين نقطه آرزو است.
🔰در مناجات مفتقرين از مناجات پانزده گانه امام سجاد(عليه السلام) مى خوانيم: «يا مُنْتَهى أَمَلِ الاْمِلينَ
🔰و در حديث نيز از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده که فرمود :
💎آرزو مايه رحمت براى امت من است و اگر آرزو نبود هيچ مادرى فرزندش را شير نمى داد و هيچ باغبانى درختى نمى کاشت»
🔰تعبير به «مَنْ جَرى...» (مطابق برخى نقل ها) «مَنْ أَرْخى عِنانَ أَمَلِهِ» (کسى که لجام آرزو را سست و رها کند.)
🔶اشاره به همين آرزوهاست و به تعبير ديگر، آرزو تشبيه به مرکب سرکشى شده که اگر عنان و زمام او را رها کنند طغيان مى کند و انسان را در پرتگاه مى افکند.❗️
🔷درباره طول امل و درازى آرزوها و پيامدهاى سوء آن بحث گسترده اى در روايات معصومان آمده است که به چند نمونه آن اشاره مى شود.
🔰از جمله در حديثى از امير مؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: آرزوهاى دراز اعمال انسان را تباه مى کند و مرگ را به فراموشى مى افکند».
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۲۱
👌🔆 [نتيجه ترس و کم رويى]
📜امام(عليه السلام) در اين سخن پرمعناى خود به سه نکته مهم اشاره مى کند.🔻
1⃣نخست مى فرمايد: «ترس (نابجا) با نااميدى مقرون است»;
💎بدون شک ترس از عوامل و اشياى خطرناک، حالتى است که خداوند در انسان براى حفظ او آفريده است.
🚨هنگامى که حادثه خطرناکى رخ مى دهد يا موجود خطرناکى به انسان حمله مى کند
🔸و خود را قادر بر دفاع نمى بيند ترس بر او غالب مى شود و خود را به سرعت از صحنه دور مى سازد‼️
💎اين گونه ترس منطقى و موهبت الهى براى حفظ انسان از خطرات است.
🔸ترس بجا سپرى است در برابر حوادث.
💢به همين دليل از قديم گفته اند: شجاعان اند که به موفقيت هاى بزرگ دست مى يابند.
💢امام مى خواهد پيروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند
2⃣در جمله کوتاه و پرمعناى دوم مى فرمايد: «کم رويى با محروميت همراه است».
✳️حياء مانند هيبت دو معناى باارزش و ضد ارزش دارد;
⏪حياى ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهيزد
⏮ و حياى ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانش ها و يا سؤال کردن از چيزهايى که نمى داند
✴️ منظور امام(عليه السلام) در گفتار بالا همان معناى دوم است که انسان را گرفتار محروميت ها مى سازد
🔰 بعضى از علما در تعريف حيا چنين گفته اند: «حيا ملکه اى نفسانى است که سبب انقباض و خوددارى نفس از انجام کارهاى قبيح ❌و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت مى شود».
📌 البته اين همان حياى ممدوح و باارزش است.
🔰در تفسير حياى مذموم گفته اند: «همان انقباض نفس و خوددارى از انجام کارهايى است که قبيح نيست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رويى آن را ترک مى کند»
3⃣آن گاه امام در سومين جمله حکمت آميز به اهمّيّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرمايد:
🔶 «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاين رو فرصت هاى نيک را غنيمت بشماريد (و پيش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنيد»;
✳️ منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل اين که تمام مقدمات جهت تحصيل علم براى کسى فراهم گردد;
🔰در حديث ديگرى از همان امام(عليه السلام) مى خوانيم:
❇️ فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آيد».
🔰به همين دليل روايات فراوانى در باب *«اغتنام فرصت»* آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنيمت بشمريم، چرا که ترک آن اندوه بار است.
🔰اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه در ضمن وصايايى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(عليه السلام) مى کند مى فرمايد:
✴️ به سراغ استفاده از فرصت برو (پيش از آنکه از دست برود و) مايه اندوه گردد».
🔔جوانى، تندرستى، امنيت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حيات انسان همگى فرصت های زودگذری هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم وبهره کافی نگیریم نتیجه ای اندوهبار خواهد داشت
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۲۲
👌🔆اگر حق ما را بگيرند...
📜این جمله ی حکمت آمیز،🔻 خواه مقارن ایام سقیفه گفته شده باشد یا در شوراى شش نفره عمر براى انتخاب خلیفه پس از او، اشاره به مسئله ی خلافت دارد که حق مسلّم اهل بیت و امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود.
📜مرحوم سیّد رضى مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»
🔰تفسیر دیگر اینکه منظور این است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهیم افتاد همان گونه که شخص ردیف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنین حالى را خواهد داشت.
🔰تفسیر سوم این که اگر ما به حقمان نرسیم مخالفان ما براى مدتى طولانى ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرموده ى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صبر مى کنیم و براى گرفتن حق خویش دست به شمشیر نخواهیم برد.
📌این احتمال نیز بعید نیست که هر سه تفسیر در مفهوم کلام امام جمع باشد به این معنا که، اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خوارى مى کشانند و هم به زحمت و مشقت مى افکنند و هم مدت طولانى ما را از حقمان محروم مى دارند و به فرمان پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله ناچاریم صبر کنیم.
♻️❇️هر یک از این تفسیرهاى سه گانه را انتخاب کنیم اشاره به این نکته است که مخالفان ما افراد بى رحمى هستند که تنها به غصب حق ما قناعت نمى کنند، 👈بلکه اصرار دارند ما را به ذلت و زحمت بیفکنند و هرچه بیشتر رسیدن ما را به حقمان تأخیر بیندازند،
🔹 همان گونه که تاریخ این واقعیت را نشان داد که دشمنان امام هفتاد سال بر فراز تمام منابر در سراسر جهان اسلام آن حضرت را لعن مى کردند و فرزندانش را در کربلا به خاک و خون کشیدند و خاندان او را به اسارت کشاندند و آنچه از دستشان بر مى آمد از ظلم و ستم بود روا داشتند ولى آنها صبر کردند،
🔶تا این شب تاریک و سیاه و ظلمانى برطرف شود و البته باور ما این است که پایان این شب سیاه و ظلمانى همان ظهور مهدى موعود عجّل الله تعالى فرجه الشّریف خواهد بود که در آن زمان حق به صاحب حق مى رسد و جهان دگرگون مى شود و عالم دیگرى جاى این عالم ظلمانى را خواهد گرفت.
@chizmiz12345
🌟 #شرح_حکمت_شماره_۲۳
👌🔆مرد عمل باش!
📜امام(علیه السلام) در این سخن پربار و حکمت آمیز 🔻به اهمیت عمل صالح و نیک در سرنوشت انسان اشاره دارد و تلویحاً کسانى را که بر نسب خود تکیه مى کنند در خطا مى شمرد و مى فرماید: «کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید»;
📜قرآن مجید و روایات اسلامى در جاى جاى خود بر فرهنگ عمل تکیه کرده است و آن را مقدم بر هر چیز مى شمرد و این آیه شریفه قرآنى که به صورت شعار براى مسلمانان در آمده شاهد این گفتار است: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم).
💎درست است که نسب عالى یکى از مزایاى اجتماعى افراد محسوب مى شود ولى در واقع جنبه تشریفاتى دارد; آنچه به حقیقت و واقعیت مقرون است اعمال خود انسان است و بسیار دیده ایم افرادى که از خانواده هاى پایین بودند به سبب جد و جهد و تلاش و کوشش به مقامات عالى رسیده اند در حالى که افراد دیگرى با نسب هاى عالى بر اثر سستى و تنبلى خوار و بى مقدار شدند.
✴️امام سجاد علیه السلام مى فرماید: هنگامى که در صور دمیده شود و قیامت برپا گردد نسب ها به درد نمى خورد و کسى از آن سؤال نمى کند
💠تنها مسئله معاد و نجات یوم القیامة نیست که نسب ها در آن تأثیرى ندارد بلکه در گرو اعمال آدمى است، در دنیا نیز افرادى را مى شناسیم که از نسب هاى برجسته اى برخوردار بودند;
🔶اما بر اثر سستى و تنبلى عقب ماندند و راه به جایى نبردند و افرادى را سراغ داریم که از نظر نسب از یک خانواده به ظاهر پایین اجتماعى بودند;
👈 ولى لیاقت و کاردانى و تلاش و کوشش آنها را به مقامات بالا رساند.
⁉️در اینجا این سؤال پیش مى آید که ما در روایات اسلامى درباره فضیلت سادات و فرزندان پیامبر مطالب زیادى داریم و در نامه مالک اشتر، على(علیه السلام) به او توصیه مى کند که فرماندهان لشکرش را از خانواده هاى اصیل برگزیند (ثُمَّ الْصِقْ بِذَوِى الاْحْسابِ ...) و در دستورات مربوط به انتخاب همسر نیز آمده است که همسران خود را از خانواده هاى اصیل برگزینید و اینها نشان مى دهد که نسب و اصالت خانوادگى نیز مؤثر است.
💢پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مى شود و آن این که منظور امام از نسب، نسب هاى تشریفاتى دنیوى است که فلان کس شاهزاده است یا پدرانش از مالکان بزرگ و ثروتمندان معروف شهر بوده اند; و اما نسب هاى معنوى که بر اساس ارزش هاى والاى اخلاقى و انسانى بنا شده به یقین مؤثر و در عین حال باز هم اصالت با عمل است و این گونه نسب ها نیز در درجات بعد قرار دارد.
✴️ به همین دلیل افرادى از خانواده هاى اصیل بوده اند، همچون فرزند نوح و جعفر کذاب که بر اثر سوء عمل به اشقیا پیوستند و برعکس افرادى از خانواده هاى فاسد بودند که بر اثر حسن عمل در صف سعدا جاى گرفتند.
@chizmiz12345