خب رفتم ماجرارو تعریف کردم میگه درسته میفهمم، حالا شما اخلاقی تره به خاطر بزرگتری کوچیک تری و اینا دیدینشون ی عذرخواهی بکنید من گفتم آخه من نه بی احترامی کردم نه توهین، میگه میدونم ولی درست تره و اینا ولی من عمرا معذرت خواهی نمیکنم، چون من صدامو ک بلند نکردم ب خاطر همون بزرگتر کوچیکتری، هیچ توهین و بی احترامی هم نکردم فقط گفتم چرا اینطور برخورد میکنید این چه طرز برخورده؟ ولی اون سرپرسته تا تونست توهین کرد و همینجور تازوند:) #خوابگاه

من هر سه شنبه که میخوام برگردم قم خطاب به هم اتاقیام و سرپرستای خوابگاه: #Fun #Meme #خوابگاه

https://eitaa.com/curitiba/4542 من تو نصف تقدیمیا بودم ولی خودم تقدیمی نداشتم🗿

برای:Motivation از طرف:کوریتیبا درود بر اولین برادر! اطلاعات عمومی قویت باعث میشه اکثرا از مصاحبت باهات لذت ببرن(جز اونایی که منطق تو گوششون فرو نمیره) از مصاحبت کردن با افراد متعدد لذت میبری ولی اگر کسی وسط درس خوندن یا فیلم دیدن هی مزاحمت بشه.. دیگه لا لا اَنتِ ای مومن.. حواست به خانوادت هست و یه حامی قابل اعتمادی براشون ~~ بعد از یک هفته تو خوابگاه بودن، بعد از دو ساعت نشستن تو اتوبوس تنها جایی که آرومت میکرد خونه بود پس بعد از توقف اتوبوس سریع دربست گرفتی و راه افتادی. پیش به سوی خونه! درو با کلید باز کردی و وارد حیاط شدی خلوت بود،عجیبم نبود الان همه سر میز شام بودن آروم در ورودی رو باز میکنی و واردش میشی و با صدای بلندی میگی _بیایدد برای پذیرایی پسر ارشدتون صدای افتادن قاشق چنگال و بعد صدای مادرت به گوش رسید _پسر بزرگمم به موقع رسید صدای معترضانه امنیفایل بلند میشه _مامان! منو هارمهر دوقولوایما در همین حین صورت مادرت نمایان میشه _من از لحاظ عقلی منظورم بود پسرم +تو این خونه استعداد های من نهفته مونده میخندی و با صدات توجهشون رو جلب میکنی _اره برادر تو خیلی استعداد های نهفته‌ای داری ولی لطفا بزار همونجوری نهفته بمونه🗿 مامان به سمتت میاد و در آغوش میگیرتت بعد از اون امنیفایل صمیمانه پشتت میزنه و با لبخند بهت خوش آمد میگه و همراه هم سرمیز شام میرید دیدن صورت های آشنا حس خوبی داره:پدر،دایی،پناه، نورسا، امنیفایل،مارتین، گلیا و... با انرژی مضاعفی شروع به خوردن قیمه خوش پخت مامان میکنید و بعد شام همچون پدر بزرگی میشینی رو مبل و برای اطرافیانت از ماجراهای دانشگاه و خوابگاه تعریف میکنی و شبش بعد یک هفته سخت با لبخند به خواب میری✨

اصن این متنو خوندم از یادآوری این که امشب میرم خونه میخوابم تک تک سلولام غرق لذت شد🤤 اولین برادر، چه جایگاه دوست داشتنی و قابل درکی ازونجایی که خودم اولین بچم😂👌🏻 متن زیبایی بود واقعا، موقع خوندنش ی سره لبخند رو لبم بود:) خیلی لذت بردم بزرگوار لطف کردید واقعا ممنونم🙏🏻✨🌱

https://eitaa.com/come_here/1238 بیا برو تو کوچه مومن همه ممبرا و ادامینی که میشناسنمون اتفاق نظر دارن که من مظلومم تو این رابطه😔🗿

https://eitaa.com/curitiba/4561 زنده باشید بزرگوارید✨🌱

درسته کمی برای تبریک دیره ولی هرگز نمیتونستم ۱k شدن چنلی رو که ماه هاست از وایب کلاسیکش لذت میبرم تبریک نگم✨🤌🏻 یک کا شدنتون مبارک و امیدوارم چنلتون با قدرت به Xk برسه:)💪🏼 https://eitaa.com/Chocolate2005

خدای بزرگ، ویدیوهارو🤌🏻🥲🥲دارک آکادمیا:) چقدر زیبان، و چقدر لطف دارید به کانال بزرگوار:) خیلی خوشم اومد، زحمت کشیدید انشاالله ی کا شدن کانال خودتون، ممنونم واقعا🙏🏻✨☘

_داداش من کلا کیدراما نمیبینم، ریوجی دیده برید پیش اون:)

آخیش بالاخره هم اتاقیام رفتن و تنها شدم🚶

هم اتاقیم عضو شد این پیامو دید🗿💔 البته دو سه تا از هم اتاقیام قبل تر عضو شدن بنده خداها چیزی نمیگن😂💔 #Fun #ScreenShot #خوابگاه

میدونن من دوسشون دارم و مشکلی ندارم باهاشون، فقط به تنهایی نیاز دارم ی کم:)

قرار ما امشب ساعت ده، شبکه آی فیلم به صرف عزیز مصر:)

سلام رفقا صبح پاییزیتون بخیر⛅️

📽Dead Poets Society This dorm was once a madhouse, I made a joke well it's made for us, how evergreen our group of friends:) چقدر متن آهنگ با ادیت مچه:) #VisualBook

کانالو پرایوت کردم چرا؟ چون اومدم ی اهنگ دیگه از آلبوم اورمور بذارم، ولی هرچی گشتم آهنگ قبلی رو پیدا نکردم که ریپلای کنم، چون ی عده از خدا بیخبر همشونو ریپورت کردن🙂 من که حلال نمیکنم، ولی خدا هدایتتون کنه و ی کم عقل بده بهتون🚶

2:26 This dorm was once a madhouse, I made a joke well it's made for me:) how evergreen our group of friends:) You won't remember all my champagne problems:) پ.ن: شمپین پرابلمز یا مشکلات شامپیان ی اصطلاحه به معنی مشکلات پیش پا افتاده، تو این اهنگم خواننده داره مشکلاتیو میگه که براش مهمن، اما بقیه بهشون میگن شمپین پرابلمز:/ #Music

با امنیفایل و ریوجی و دوتا دیگه از دوستام رفتیم بیرون برای اولین بار همو دیدن، ریوجی و دوتا دوستای دیگم داشتن بحث علمی و دانشگاهی اینا میکردن منو امنیفایل هی با حرفاشون شوخی میکردیم پاره پوره میشدیم از خنده اونا همچنان بی توجه و جدی به بحثشون ادامه میدادن🗿

از مهربونی بیش از حد ریوجی میتونم به این اشاره کنم که ما همه خسته رفتیم نشستیم تو ی پارک و حوصله نداشتیم بریم تا فست فودی ی خیابون اونور تر و ریوجی خودش کارتامونو گرفت تنها رفت اونجا بیست دقیقه هم موند تا سفارشا آماده شه آورد برامون:/

اینقدر غذای سلف و ساندویچ و نودل خوردم که حالم داره از غذای بیرونی به هم میخوره🚶

امروزم هی میگفتم این کاردیگن مشکیمو میبینید؟ واسه سی چل سال پیشه تازه ساخت آمریکاس🗿

بسی خوش گذشت خندیدیم رفیقامو دیدم با دوتا از رفیقای خوب هارمهرم اشنا شدم درکل روز قشنگ و خوبی بود...