🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂 حالا هی حمایت کنید، هی بگید تو حسودی مگه جای تورو تنگ کرده؟ نخیر من که سر درس و دانشگاهمم الان، اون بدبختی که خودشو پاره کرده واسه کنکور تجربی و یکی مثل ایشون میاد جاشو میگیره چی؟ بعد مثل این که فکر کردید همون رشته علوم ورزشی هم فقط واسه چارتا مدال آوران المپیکه تو دانشگاه، نه سید واسه همونم خیلیا تلاش میکنن و کنکور تربیت بدنی میدن و هدفشونه بعد باز میگید جای کیو تنگ میکنن؟ آخ چقدر بده که آدم حقیقتو نمیبینه.

به دلیل اردوهای مختلف فرصت درس خواندن نداشتی؟ به خاطر درس خوندن و شرکت تو کنکوری که پونصدهزار برابر المپیک شرکت کننده داره، خیلیا فرصت بیرون رفتن و فیلم دیدن نداشتن، یه سریا بودن که کپک میردن از کثیفی بعد میرفتن حموم، فرصت تفریح و بگو وبخندو دیدار با خونواده رو هم نداشتن. به جسمت فشار اومده؟ اخی! به روحشون فشار اومد سر کنکور، انواع تروما رو گرفتن که تو بیای زارت پزشکی بخونی؟ هر وقت پاداشتو با بقیه تقسیم کردی اون وقت شاید بتونی حرف از پزشک شدن بزنی.

طرف رفته المپیک، هم رفته پاریس یه عشقی کرده، هم مدال آورده و یه افتخار برای خودش محسوب شده این، هم معروف و محبوب شده، هم پاداش بهش میدن، هم کوفت هم درد، که خب واسه اینا تلاش کرده نوش جونش؛ ولی دلیل نمیشه به خاطر تلاشی که واسه مدال المپیک کرده دانشگاه راش بدن که😐

یکی نیست بگه تو حداقل تلاشت نتیجه داد، این همه کنکوری که روح و جسمشونو نابود میکنن و تهشم به چیزی که میخوان نمیرسن و سرخورده میشن

بعد یکی مثل من یا هرکس دیگه که میاد اینارو میگه، فقط حمله میکنید بهش و سندروم آدم موفق پرستیتون گل میکنه

اگرم پرچم کشورتو بردی بالا، به قول هویدا "وظیفه‌ی ملیت" بوده.. چه کسی که تلاش میکنه تا رشته‌ی پزشکیو بیاره، چه تو که مدال اوردی، کاری که انجام دادی یه نوع خدمته که خدمت به کشورم بازم وظیفه‌ست. منت نباید گذاشت، توقع بیجا هم نباید داشت‌. وسلام

خب پیاما به کانال ناشناس انتقال داده شدن.

اسم و پروفایل تراز این ممبر:) #ScreenShot

📽Little women جوری که با جدیت کامل میگه what are you doing؟ خیلی باحاله:) #Visualbook

Kiss her hard before she goes🗿

ترم دوی دوازدهم بود اگه اشتباه نکنم، مدرسه نمیرفتم درست حسابی چون معمولا دوازدهم تق و لقه ترم دوش چون بچه ها دارن واسه کنکور میخونن، صبحای سرد زمستونی از خواب بیدار میشدم با نور دل انگیز آفتاب که نه زیاد و سوزان بود نه کم و دلگیر، هوا تمیز بود و خونه خالی؛ چون والدینم سرکار بودن و خواهربرادرم مدرسه. آهنگ all too well 10 minutes تیلور که همشو حفظ بودمو پخش میکردم و برای خودم لقمه نون پنیر درست میکردم با چایی شیرین، و مینشستم روی مبل محبوبم جلوی تلوزیون و تا پایان صبحونم یا یه قسمت سیتکام(اون موقع آشنایی با مادر میدیدم اگه اشتباه نکنم) میدیدم یا تو گوشی میچرخیدم، و بعد از اتمام صبحانه هم مینشستم پای زبان. روزای خیلی خوبی بود، کانالمم تازه اولاش بود:) #DearDiary