بیشتر از س سال میگذره از دیدنش ولی هیچی رو دستش نیومد ب جز البته وذرینگ وید یو ک بازم اونم در ی سطح باهاش قرار میگرفت😂💔 و این دو تا خدایا🛐 .

✨☄🌌 .

ی اتفاق واقعا ناراحت کننده ای ک دیروز با هارمهر دیدیم این بود ک مثلا تو قسمت بست سلینگ کتاب های اینستاگرامی(!!) بودن، و ن کتاب های تراز اول... شاید اون کتاب های تراز اول تعدادشون اندازه ی انگشت های دو دست ب زوور میرسید بقیه همه کتاب هایی بودن ک بلاگرا تبلیغ میکنن و اصطلاحا کتاب های ترند!! و این عمیقا ناراحتم کرد ک خوب چرا مثلا نباید ی سری کتاب ک محتوای واقعا چندان عمیقی نداشته باشن و صرفا چون فلان بازیگر یا گروه موسیقی گفته و تبلیغ کرده، مردم برن اونا رو بخرن!! یا حتی ی سریا میرن فقط میخرن کتاب رو ولی مطالعه نمیکنن://یا حتی برای ست کردن با دیزاین و این چرت و پرتا😂💔... اینا اسمش کتاب خوندن نیست!! #جو_زده_نباشید ... .

من خودم کتابخانه ی نیمه شب رو برای خواهر کوچکم گرفتم البته و حتی مغازه ی جادویی رو هم برای خودم.. اما واقعا کتاب رو نگاه کردم ببینم چ مطلبی داره ب من ارائه میکنه... چ نکته ی خوبی داره؟! متناسب با سلیقه ی من هستش اصلا یا ن!! ب دردم میخوره یا ن.. نمیخوام بگم همشون بدن یا همشون خوبن، میخوام بدونید ک نسنجیده و رو هوا پول ندین و حواس جمع دست ب خرید یا حالا هر کار دیگه ای بزنید. .

#Heaven #aesthetic

_اره داداش. . _باشه . _ https://eitaa.com/zizioio . _هست داداش میدونم👌🏻😂😂ی سری از ناشناسا شناسن:/ . _ن بابا دولتی بود مدرسم:/ . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/7469 بله👌🏻🗿ن شوخی میکنم تو مود اهنگ نبودم نذاشتم😂 . _داداش از من بشنو موقع کنکور پسراهم شوهر میخوان👌🏻🗿

_میگم قسمت اولش ک خیلی جذاب نبود قسمت دومشم تا نصف دیدم،شاید بعدیا جذاب باشه نمیدونم ولی خب خیلی خشنه . _داداش حتما میخوام و دلایلی دارم ک دارم میبینم و اگه نظرات منفی من نسبت به این سریال اذیتت میکنه مشکل خودته قربونت برم😂 . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/7428 زبانم قاصره از این حجم از حق گویی:) تو همزاد منی قطعا، کاش اونایی ک حرصشون میدادیم میفهمیدن:/ . _انشاالله خدا عطا کنه:) . _رفیقشی مگه؟ 😂😂 . _کتابخونه نبود کتابفروشی بود دنیای کتاب . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/7516 قم صفاییه پاساژ نمیدونم چی چی دنیای کتاب

_کتابخونه یا کتابفروشی؟ اگه کتابفروشی باشه ک فک نکنم حلال باشه خوندنش وقتی پول ندادی😂 . _از کجا؟؟ من لفت ندادم از جایی . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/7513 اره . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/7536 چمیدونم من که نسرودمش از شاعرش بپرسید🗿

_بله چرا نشه https://eitaa.com/tacendaa . _واقعا کار درستی کرد، من خودمم نبودم ی ماه ی ماه و خورده ای، ممبرای قدیمی یادشونه حتی صد تا ریزش داشتم وقتی برگشتم:/

خب اینم از ناشناسای امروز و دیروز باهم:)

#aesthetic #Dark_academia

#Music

حسی که به انیمه قلعه متحرک هاول دارم:

و اهنگ معروف فراموش نشدنیش:)

ᯓ𝐂𝗁𝖺𝗅𝗅𝖾𝗇𝗀𝖾 فور کنید و تگتونو اینجا بزارید ; سه صفت بگید تا بگم چند درصد اون صفت هستید + به یه رنگ تشبیهتون کنم . ظرفیت 30ch

1.مشتاق 2.پرانرژی 3.جدی .

ولی من واقعا عاشق زندگی کردنم:)) #Song

جدی همینه. واقعا چرا؟😂😂😂 @Ekhrajiha

تصدیق میکنم👌🏻😂😂

اصن بخدا ملت خودشون میرن بیرون در به در دنبال روضه میگردن:) ی سریا صبح و ظهر و شب میرن روضه

میشه یه حمایت ریز از منه بنده خدا بکنید؟🦦

تقدیم به چنلِ Motivation🤍🫀؛ قدم هایم را تند تند بر می‌داشتم و کیک شکلاتی را در دستم گرفته بودم و به سمت در خروجی می رفتم ، که ناگهان پایم روی موزاییک ها لیز خورد و پخش زمین شدم . با ناباوری سرم را بالا آوردم و نکاهم به کیک که روی زمین افتاده بود و نابود شده بود افتاد ، با بغض کیک نابود شده را برداشتم و روی پاهایم ایستادم ، صدای قدم های ریوجی شنیده می‌شد ، ریوجی کنارم ایستاد و گفت - پناه؟!چی شد یهو؟! خوبی خودت؟ با چشمانی اشک آلود نگاهش کردم + ریوجی .. کیک .. کیک افتاد ، حالا سوپرایزمون چی میشه؟! ریوجی پس از چند دقیقه که انگار در فکر فرورفته بود با لبخند گفت : - این خودش یه پا سوپرایزه بابا .. حالا میفهمی وخنده ای مرموزانه روی صورتش نقش بست ، کشان کشان از پله ها پایین آمدم و به کیکی که دیگر کیک نبود خیره شده بودم ، نفسی عمیق کشیدم و لبخند زنان به سوی پارک رفتیم . هارمهر زیر درخت روی چمن ها و زیرانداز رنگینمان نشسته بود و با یگانه(ادمین یگانه پیراهن چهار خونه سبز) گرم صحبت بود ، رسیدیم ، من و ریوجی نشستیم ، هارمهر وقتی نگاهش به کیک افتاد شروع به خندیدن کرد و با خنده گفت : _ پوفففف این چه کیکیه؟؟ این که خودش یه پا سوپرایزه! من همینطور که دامنم را میفشردم با صدای نسبتا بلند گفتم + هارمهر! من که نمی‌خواستم اینطوری بشه ... حرفم قطع شد چون نگاهم به دست ریوجی کشیده شد که آرام و خیلی نامحسوس به زیر کیک می‌رود .. من این صحنه را میشناختم! سریع موبایلم را از کیفم درآوردم و دوربین را آماده گیر انداختنِ لحظات کردم و ریوجی با لبخندی ملیح به یکباره کیک را به صورت هارمهر برگرداند! یگانه شروع به خندیدن کرد و همینطور که چیپس را باز می‌کرد گفت ~ وای دمت گرم ریوجی ! به این میگم سوپرایز و سوتی کشید و ریوجی بلافاصله گفت : - آره هارمهر خان ! آره ! جبران اون همه حرص دادنات ! من با خنده ادامه حرف را گرفتم ؛ + بابا ریوجی انگار خیلی محکم زدی تو صورتش ! هارمهر گناه داشت ! والا اینجا که انگار هارمهر مظلوم واقع شده ! من همچنان از این صحنه گرانبها فیلم و عکس می‌گرفتم : صحنه‌ای که صورت هارمهر با کیک پنهانِ پنهان شده بود! یکدفعه هارمهر از پشت روی زمین افتاد ! همه متعجب و نگران به سمتش رفتیم ، من با اضطراب و صدایی لرزان و نگران گفتم : + ریوجیییی!! نگاه چی شدددد ، یه کلیپ دیده بودم تو کیکا چیزای خطرناک هستا .. حالا چی کار کنیممم؟؟ اشک دیده‌ام را تار کرده بود ، - ... بابا من خودم به فروشنده گفتم کیکی بده که چیز خطرناک توش نباشه ! ~ بدبخت شدیم ! انگار امروز سوپرایز پشت سوپرایزه ! حالا چه خاکی تو سرمون بریزیم؟! بعد از کمی مکث ریوجی ادامه حرفش را گرفت : - اگه چیزیش شده باشه .. خودمو نمیبخشم و بعد آب دهانش را قورت داد .. - باشه ! حالا بزارین ببینم صورتش چیزی شده یانه .. تا ریوجی به سمت هارمهر خم شد درعرض چند ثانیه هارمهر دستش را روی خامه روی صورتش کشید و به صورت ریوجی مالید .. _ فکر کردین فقط خودتون سوپرایز بلدین؟ و صدای خنده‌اش کل پارک را در بر گرفت ... روی چمن های خیس خورده ، با چیپس و آبمیوه‌ای ساده و کیکی نابود ، کنارِ دکه‌ای کوچک با آدم هایی خاکی .. و ساده بودن چقدر زیباست .. آری زندگی این است ، همین صدای خنده‌‌ی ما که کل پارک را در بر گرفته . 🛐💗¦⇢@Panahqah

چه باحال بود👌🏻😂😂لذت بردم قشنگ حس کردم تولدم همین الانه تو تابستون😂 واقعا زیبا بود بزرگوار خیلی ممنونم لطف کردید🙏🏻✨🌸

جالبه ادمین پیراهن چارخونه سبزم وارد داستان کرده بودید خلاقانه بود👌🏻😂

آقا فک کن مامانت به دنیات میاره، زجر بارداری و درد زایمان میکشه، دوسال بهت شیر میده، تربیتت میکنه، بابات از صبح تا شب میره سرکار که شکمتو سیر کنه برات کیف و کفش و لباس بخره آسایشتو فراهم کنه، از خودشون میزنن که تو راحت باشی پیر میشن پات و توهم تا میتونی اذیتشون میکنی، تو بچگی که اذیتشون میکنی حسابی نوجوونم که میشی فرسودشون میکنی قشنگ خلاصه تا بیای از آب و گل دربیای قشنگ پیر شدن، بعد ته این همه تلاش و خون دل خوردن ی یارویی از ناکجا آباد میاد کلا والدینتو میفروشی بهش🗿💔 وات د هل؟ بابا هرکی جایگاه خودشو داره قرار نیست تا ی جنس مخالف میاد کل آدمای زندگیمونو بذاریم کنار یا اونو همیشه و همه جا برتر بدونیم، نه آقا اون شخص قرار نیست جای والدینتو خواهر برادرتو دوستاتو فامیلتو بگیره، اون شخص خودش از قبل ی جایگاه مشخص داره به اسم همسر یا به قول بعضیا محبوب، و نیازی به گرفتن جایگاه دیگران نداره؛ همونطور که والدین و رفقا و خواهر برادر و فامیل نمیتونن جایگاه اونو صاحب شن،اونم نمیتونه جایگاه بقیه رو صاحب شه:) حالا این صرفا ی کلیپ بودا، ولی خب کلیپاهم عمیقن:)

احتمالا unpopular opinion عه:) But who cares?!

این خیلیی قشنگ و بامزه بود😂😂👏🏻👏🏻 سری بعد یادم باشه برا تولدش همین ایده رو ب کار ببندم🤣🗿 ممنونم ازتون☕️✨ .

نه نه نه میدونی چقدر بدم میاد از کوبیدن کیک تو صورت کیک واسه خوردنه حرمت داره کلا تولد به کیک خوردنهه