کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . معرفینامه: هنوز دو ساعتی تا غروب وقت بود . همین که خواست عرض خیابان را رد کند و خودش را برسان
--☁️--
برشیازکتاب .
از میان امامان، امامحسن[ع] که عشقش بود ؛
ولی امامرضا[ع] چیز دیگری بود .
اصلاً مال خودش بود، جانش بود !
دلش غنج می زد برایش . . هیچ وقت
نمی توانست حسش را به زبان بیاورد
از بچگی بیش از هرچیز دویدنهایش
در صحنهای حرم را به یاد داشت .
پایش که به بست علیا میرسید
روحش تازه میشد، نفس میکشید
و جان میگرفت ؛ بعد میایستاد
جلوی ضریح و با او صحبت میکرد
انگار با پدرش، برادرش، اصلاً با همه کَسش
صحبت میکند . امام رضا[ع] خوب بود؛
خوب تر از خوب.
خدایا مرا بخاطر گناهانی که
در طول روز با هزاران قدرت
عقل توجیهشان میکنم ببخش.
[ شهید مصطفی چمران ]
~
گریه کنید مادر ما بیگناه بود : )
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود 💔!
KHAMENE.IR_وصیتنامه شهید ناصر باغانی.pdf
12.54M
- بخشی از متن وصیتنامه شهیدی که
رهبر انقلاب آن را مکرر خواندهاند؛
شهید ناصر باغان❤️🩹: )
Farsi.Khamenei.ir
•
.
معرفینامه:
شب های زیبا حکایت قصه صابر است .
صابر از همان نوزادن است که امام خمینی [ره]
وقتی در گهواره بودند،آیندهشان را
پیشگویی کرد؛ او نه تنهاسرباز خمینی کبیر
که پدرِ خواهر و برادرهایش هم شد .
صابر زود بزرگ شد و این خاصیت انقلاب
است که کودکی را دور میکند و از
فرزندانش مرد میسازد .
مردانی که حتی اگر عمر چندان بلندی هم
نداشته باشند، اما پیش از رفتن کارهای بزرگ را تمام میکنند !
انقلاب فرزندانش را عاشق هم میکند .
صابر را هم عاشق کرد . .
عاشق شبهای زیبای جبهه : )!
این کتاب پیش از اینکه روایت داستانی از
دوستان و نزدیکان صابر باشد، یادداشت های او
در جبهه بوده و دریچه ای است به زندگی و دنیای
ذهن جانباز شهید صابر مهرنژاد .
#شب_های_زیبا .
نویسنده : طاهرهآقازاده؛
قیمت ِکتاب، تنها : 155.000 تومان
جهت سفارش'! @Choqoc🚎 .
✉️「 𝚎𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖/𝚌𝚘𝚐𝚑𝚘𝚌 」
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
- بخشی از متن وصیتنامه شهیدی که رهبر انقلاب آن را مکرر خواندهاند؛ شهید ناصر باغان❤️🩹: ) Farsi.
~
بهشت را به بها میدهند نه به بهانه
بهای بهشت سنگین است؛ یعنی خون
کربلا رفتن خون میخواهد .
این کربلا دیدن بس ماجرا دارد !
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
- بخشی از متن وصیتنامه شهیدی که رهبر انقلاب آن را مکرر خواندهاند؛ شهید ناصر باغان❤️🩹: ) Farsi.
[❣]
پیرو امام باشید؛
نه در حرف بلکه در عمل .
اونجا که مولا علی میگه :
میخ، کارش وصل کردن بود حیف
میخِ در، یارِ مرا از من گرفت . .
~
غسلش داد و کفنش کرد
آنگاه نشست و تنها برایش گریست !
بعد آرام در گوشش زمزمه کرد :
- زهرا، أنا علۍ . .💔
مشغول کار خانه شدی خوش سلیقه ام !
زهرا س مرا چقدر بدهکار میکنی .
داری برای دلخوشی ام کار میکنی ؟
یاحیدر .
در این روز ها که غبار گناه به زندگیمان
ظلمت و تیرگی بخشیده .
با اندک توسلی به حضرت مادر به حتم
آن ظلمت به نور بدل میشود !
لازمه اش اندکی اراده با چاشنی عطش ِ
عشق ِبه اوست :]
#فادیا✍🏼
~
علی صورت نهاده بر مزار یار ِتنهایش
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش !
30.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم حرف آتیش ِ هم صحبت از میخه
یه رد خون روی صفحه ی تاریخه . .
•
.
برشیازکتاب :
و هنگامی که امام را با زور به طرف مسجد
میبردند حضرت زهرا[س] با اینکه صدمه
دیده بود، خود را به میان آنان و امام رساند و
فرمودند: به خدا سوگند! نمیگذارم
پسرعموی مرا ظالمانه بهسوی مسجد بکشانید .
و بعد از آنکه امامعلی[ع] را آنگونه
به مسجد بردند حضرت وارد مسجد شد
و با تهدیدی جدی فرمود: پسرعمویم را رها کنید !
قسم به آن خدایی که محمد[ص] را
به حق برانگیخت ! اگر از اودست برندارید
گیسوان خود را پریشان کرده، پیراهن رسولخدا[ص] را بر سر افکنده دربرابر خدا
فریاد خواهم زد .
و هنگامیکه سلمان فارسی با اشاره
حضرت علی[ع] از آن بانوی بزرگوار خواست
نفرین نکند و به منزل برگردد، خطاب به سلمان
این چنین فرمودند: میخواهند علی را
به قتل برسانند و من بر قتل علی صبر ندارم❤️🩹!
#بدانید_من_فاطمه_هستم .
قیمت ِکتاب، تنها : 210.000 تومان
جهت سفارش'! @Choqoc .
✉️「 𝚎𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖/𝚌𝚘𝚐𝚑𝚘𝚌 」
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . برشیازکتاب : و هنگامی که امام را با زور به طرف مسجد میبردند حضرت زهرا[س] با اینکه صدمه دی
~
در ادامه کتاب آمده:
خلیفه و دیگران که از دفاع و حمایت جدی
آن بانوی بزرگوار از امام علی[ع] هراسان شدند،
بهناچار امام را آزاد کردند و حضرت زهرا[س]
با دیدن امام به او چنین عرض کرد:
جانم فدای جان تو : )!
روحم سپر بلاهای جان تو ای ابوالحسن؛
اگر تو در خیر و نیکی باشی با تو خواهم بود
و اگر در سختی و بلا گرفتار شوی بازهم
با تو خواهم بود !