eitaa logo
کتابفروشی‌ ِنو+جوانه 'چُغک🕊
140 دنبال‌کننده
157 عکس
31 ویدیو
1 فایل
‹ یاهو › برگ های کتاب به منزله بال هایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی ِ پرواز می دهند ! کتاب ، دریچه ای به عالم پنهان چُغک‌ همان گنجشک است . . - سبز‌ شو ؛ جوانه بزن🌱(: باگوش‌ ِجان‌ می‌شنوم . @fadieya
مشاهده در ایتا
دانلود
• . این رمان که به زندگی و زمانه امام هادی [علیه السلام] در زمان متوکل عباسی می پردازد برای مخاطب نوجوان و جوان نوشته شده است و آن ها را با یکی از بخش مهم تاریخ ِ اسلام آشنا می کند . . . . •
کتابفروشی‌ ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . این رمان که به زندگی و زمانه امام هادی [علیه السلام] در زمان متوکل عباسی می پردازد برای مخاطب
[☁️] آشر آرزو دارد که به زیارت مرقد امام حسین [علیه السلام] برود اما متوکل که جنایت های زیادی در حق شیعیان انجام می دهد، شرط زیارت کربلا را قطع عضو گذاشته است .
کتابفروشی‌ ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . این رمان که به زندگی و زمانه امام هادی [علیه السلام] در زمان متوکل عباسی می پردازد برای مخاطب
؛ آشر در پی راهی برای زیارت است و ابن سکیت هم با اجازه امام آموزش پسران متوکل را برعهده می گیرد تا راحت تر بتواند با ملاقات امام هادی [علیه السلام] بیاید !
📚یک‌دست‌ها . . - به قلم ِناصر هاشمی - کتاب ¹²⁸ص است - نوع جلد؟ شومیز . قیمت ِکتاب، تنها : 48.000 تومان برای ثبت سفارش : @fadieya !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه ِخدا ته نداره ، بی‌انتهاست ؛ اگه به بن‌بست رسیدی ، یعنی یهو به خودت اومدی و دیدی که توی بی‌راهه‌ای ! برگرد ؛ منتظرته .. خدا رو میگم . 💌(:
واژگانی که نثار قلب و روح آدمی می‌کنید تهی، پوچ و خالی از معنا و مفهوم نیست گاه مثل نوازش و بوسه‌ای از جانب محبوب و گاه هم، چون اسیدی مخرب عمل میکنه لذا مراقب باشید . . گاه برخی از کلمات را به جبر باید در زندان ِگلو به زنجیر کشید .
• . خیال نبود . برابرم نشست . با من نانِ جو خورد ؛ خواستم مبهوتش کنم! گفتم : من عالم به علوم غریبه ام! می‌خواهی برابرت جنّی ظاهر کنم؟! لبخند زد و هیچ نگفت . برابرش جنّی ظاهر کردم . . جن پشت به من ، رو به او ایستاد و برابرش زانو زد! به او سلام کرد🤭🌱'' . •
کتابفروشی‌ ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . خیال نبود . برابرم نشست . با من نانِ جو خورد ؛ خواستم مبهوتش کنم! گفتم : من عالم به علوم غریبه ا
؛ می فهمی چه می گویم؟ آن جن که من ظاهر کردم ، برابر او ایستاد و زانو زد و سلام کرد ! من مات و مبهوت پرسیدم: تو کیستی که جنیّان بر تو سلام می کنند؟ گفت: من وصّی آخرین پیامبر خدا هستم(:
کتابفروشی‌ ِنو+جوانه 'چُغک🕊
• . خیال نبود . برابرم نشست . با من نانِ جو خورد ؛ خواستم مبهوتش کنم! گفتم : من عالم به علوم غریبه ا
؛ کتاب مخفی ، روایتگر سفر مخفیانه کتابی از مدینه به سمت ایران است کتابی که اگر اسرارش فاش شوند ؛ بسیاری از بزرگان مدینه را با خود به زیر خواهد کشید .