eitaa logo
چغک
226 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شهیدی که به جای حاج‌قاسم شهید شد ▫️علی امرایی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت؟! ▫️آن روز، یکم تیرماه ۱۳۹۴، دشمن برای ترور حاج‌قاسم سلیمانی کمین کرده بود؛ قرار بود که حاج‌قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک‌ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودروی پر از مهمات و سلاح‌های انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می‌کنند و مورد هدف موشک قرار می‌گیرند. ▫️پیکر اِرباً اِربای علی را حاج‌قاسم از روی انگشتر شناسایی کرد؛ بعد از یک‌ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچه‌ها می‌رسد، خیلی متأثر می‌شود و به گفته همرزمان شهید خیلی گریه می‌کند؛ حاج‌قاسم دست علی‌آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای اِرباًاِرباشده را جمع کرد. ▫️به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همان‌جا در خاک سوریه باقی ماند. بعداً دو سه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.»🌹🍃 ┄┅═✧❁🕊❁✧═┅┄
🔰 | 🔆ولادت : ۲۱شهریور۱۳۲۶(استان تهران، شهر ری) ▪️ دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا ▪️ شاعر، نقاش، داستان نویس و مقاله نویس ▪️عضو فعال جهاد سازندگی و فعالیت در روستاها در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ▪️کارگردان و فیلم ساز انقلاب اسلامی ▪️رزمنده دفاع مقدس ▪️از اعضای موسس و سردبیر اول هیئت تحریریه ماهنامه سوره از سال ۱۳۶۸ تا شهادت ▪️مسئول گروه جهاد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ▪️مسئول مؤسسه فرهنگی روایت فتح 🕊شهادت: ۲۰فروردین۱۳۷۲ بر اثر انفجار مین 📌منطقه: شمال غربی استان خوزستان، فکه 📍مزار: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) 🔻۲۰فروردین ماه، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد.
ماجرای شهادت فرمانده گردان یا زهرا 🔹محمدرضا تورجی‌زاده هم مداح بود و هم فرمانده، سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند؛ یا زهرا (س). آنقدر رابطه‌اش با حضرت زهرا(س) قوی بود که مثل بی‌بی شهید شد، خمپاره خورد به سنگرش و بچه‌ها رفتند بالای سرش دیدند که خمپاره خورده پهلوی چپ و بازوی راستش. 🔹 گردانی داشت به نام یا زهرا (س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.داشت سوار تویوتا می‌شد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی می‌خواهم بیایم گردان یا زهرا (س). گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر می شود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟ تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگه‌ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت.
شهیدی که برای رفتن به جبهه اعتصاب غذا کرد 🔹شهید عباس علومی وقتی در سمنان بود، تابلو درست می‌کرد و عکس شهدا را روی آن‌ها می‌چسباند. بعد از آن به خانواده آن‌ها سر می‌زد و تابلوها را به آن‌ها می‌داد. اگر مشکلی داشتند، برطرف و از آن‌ها دلجویی می‌کرد. وقتی از او سؤال می‌کردند که چقدر می‌خواهی به آن‌ها کمک کنی؟ می‌گفت این‌ها سرمایه‌های انقلابند. هر وقت از او می‌پرسیدند از جبهه چه خبر؟ می‌گفت تا کسی نیاید و نبیند که رزمنده‌ها چه می‌کنند، نمی‌تواند درک کند. 🔹پدر شهید عباس علومی می‌گوید: " وقتی خبر قبول شدنش را در دانشگاه شنیدم، خیلی خوشحال شدم. گفتم عباس! حالا که دانشگاه قبول شده‌ای، دیگر به درس‌هایت برس. گفت بابا! تا زمانی که جنگ هست، دانشگاه جبهه واجب‌تر است. برای رفتن به جبهه و جلب رضایت من چند روز اعتصاب غذا کرده بود، اما من طاقت نیاوردم و سرانجام رضایتنامه را امضاء کردم."