نذر عجیب و قوی ۷۷ سیب و نمک 😱 🧕من تا ازدواج کردم شوهرم معتاد شد و از اثرات رفیق بد، خونه مونو از دست دادیم 😭 یه بار تو مسجد بودم که یه خانم این نذری رو برام آورد و بعد یه ماه شنیدم خونه دار شده 😳 منم ازشون پرسیدم گفتن این نذر برای مادر امام موسی کاظمه و که میتونی باهاش خونه و ملک دلخواه تو بخری و لینک یه کانال بهم دادن... 🤯 باورتون نمیشه دو ماه دارم کارایی که تو این کانال میگنو انجام میدم هم خونه خریدم هم شوهرم ۱ ماه پاکه 🤩😍 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730 این کانال پر از تکنیکه و اعداد کیهانی که میتونی باهاشون حاجت روا شی به هیچ عنوان از دستش نده 🚨✋🏻

باورت نمیشه خرید خونه شدنیه پس گوش کن 😱 با ذکر و کد های مجربی که تو این کانال بهت میگن خیلی زود میتونی به تموم آرزو هات برسی 😎👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730 سریع عضو شو تا جا نموندی 🚨

#نامزدی ✅دوران عقد و نامزدی میتونه یکی از هیجان‌ انگیزترین و از همه مهم‌تر، خاطره‌ انگیزترین دوره‌های زندگی یک دختر و پسر باشه... ❌❌دختر و پسری که به تازگی شریک زندگی خودشون رو پیدا کردن و با هزاران امید و آرزوی قشنگ قراره زندگی‌شون رو  آغاز کنن، گاهی مرتکب اشتباهاتی در دوره نامزدی میشن که این دوره رو به تلخ‌ترین شب و روز‌های زندگی‌شون تبدیل میکنه... 📍تو این پست سعی کردیم چندتا از این اشتباهات رو ذکر کنیم.‌‌... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

‌ 🤫رازهای خیاطی که هیچ جا بهت نمیگن تولیدی ها ازین فوت و فنا استفاده میکنن...🧶🪡 نمیتونی لباس مورد علاقتو بدوزی؟😑 میخوای تولیدی لباس خودتو بزنی؟👀 🧕من ۱۷ سال تجربه خیاطی و ۵سال تجربه تولیدی دارم که قراره تمام راه رو در اختیارت قرار بدم😌👇 https://eitaa.com/joinchat/989528369C60fde85416

✂️کانال #خیاطی_آمنه_حسینی یکی از بهترین کانال آموزشی هست و کلی آموزش رایگان هم دارن .... ریتم آموزشیشون متفاوته #راحت_راحته 👌 یعنی خیلی سریع یاد میگیری 👗خواهرم تو آموزش هاشون شرکت کرده یک ماه نشده چنتا لباس دوخته که هرکی میبینه میگه از کجا خریدی😳 👇 https://eitaa.com/joinchat/989528369C60fde85416

#همسرانه #زناشویی سلام آقایون عزیز؛ یکی از تکنیک‌های خیلی مهم و کاربردی ، همدردیه! 💕وقتی خانمت گلایه ای میکنه قصدش جنگیدن با شما نیس! قصدش کشتی کج که نیست! که همه تلاشتو میکنی شکستش بدی!! 💕اون فقط داره درد و دل میکنه. هیچ منطقی تو حرفاش نیس. حرفاش بهم ربط ندارن. چون فقط داره تخلیه انرژی و روانی میشه. اون داره با حرف زدنش از شما انرژی مثبت، تایید و آرامش میگیره. سعی نکن ازش ببری! چون اون وقت ازش باختی!! 💕چون برای مبارزه نیومده. برای همدردی اومده. به حرفاش گوش بده و وقتی مثلا میگه چن وقته بیرون نرفتیم. براش تعداد دفعاتی که بردیش بیرون رو مثال نزن!! 👈 بگو راس میگی! حق با توئه! دلت گرفته. نیست؟ 💕همین یه جمله آرومش میکنه. اون وقت این آرامش دوباره به خودتون هدیه میشه. یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

🧕دخترا: کو پسر مسئولیت پذیر مؤمن؟! پسرا : کو دختر کم توقع؟! 😍 ▣⃢💞کافیه به جمع ۳۰ هزار نفری ما بیای تا دختر پسرهای مومن و کم توقعی که حاضرن زندگی رو عاشقانه و ساده شروع کنن ببینی. ▣⃢❤️ دیدن فرم دختر و پسرهای مومن به تفکیک شهر و سن👇 https://eitaa.com/joinchat/2442789102Ce5839760ce با مجوز رسمی از سازمان تبلیغات اسلامی

*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🍁قــنــدی در دهــان بــگــذار و 🍂چــایـت را بـنــوش 🍁طــعــم گــس بــغــضـت را بــا چــای قــورت بــده 🍂کــه بــه قـــول نــیــما از گــنــدم‌زار مــن و تــو 🍁مــشــتــی کــاه مــی‌مــانــد بــرای بــادهــا وبس 🍂من ازصمیم دل‌خدا را برایت آرزو ميکنم ‎‌‌‎‌ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

🌟حاجت گرفتن از حضرت ام البنین 🌟 این توسل به حضرت ام‌البنین از اسراره که فقط خواص ازش اطلاع دارن که هر شخصی اگه کارد به استخونش رسیده باشه و هیج راه نجاتی نداشته باشه به این روش خاص عمل کنه هر حاجت محالی که داشته باشه بهش میرسه 🥺😭😭🥺 این تکنیک خیلی خاصِ و صد درصد حاجت روایی داره اگه میخواهی داشته باشی بیا خیلی زود تو کانال پایین 👇 https://eitaa.com/joinchat/2714042636Cd49e671628 آرزو محال داری و نا امیدی بیا کانال بالا 👆👆

هیچ مسلمانی نباید فرصت استفاده از تکنیک های معجزه آسای الهی رو از دست بده 🥺 خرید کلی طلا با ذکر قرآنی و تکنیک ثروتساز خرید ماشین با تکنیک مخصوص 🚗 افزایش مشتری در حد تجربه ی فروش +۲۰۰ میلیون با تکنیک جذب مشتری 💳 با تکنیک جذب ثروت و ذکر ثروتساز قرآنی برنده ی ۸۸ میلیون شدم 😳💵 https://eitaa.com/joinchat/2714042636Cd49e671628 بعدی میتونی تو باشی🙏👆

❤️❤️ #چکاوک بعد از سفر ،ضیاءالدین به همه مان دو روز مرخصی داده بود.در این دو روز ،من شاهد رفت و آمد زیاد ضیاءالدین به خانه ی پدرش بودم.نگرانم بود و مدام در پی فرصتی که مرا ببیند. اما من این فرصت را در اختیار او قرار نمیدادم. مدام از تیررس نگاهش دور بودم.در دسترسش نبودم! زمان هایی که نبود به ماهی جان و حاج داوود سر میزدم و به محض اطلاع از آمدنش،به ساختمان خودم میرفتم. میدانستم سعی میکند مزاحمم نشود! سعی میکند مرا تحت فشار قرار ندهد !اما داشت به هم میریخت !بی توجهی و بی محلی من بیشتر از همیشه داشت او را اذیت میکرد !نگران بود !نگران آینده ! و قطعاً نگران از دست دادن من! بعد از دو روز به کارخانه رفتیم. مطمئن بودم صبحِ اول صبح صدایم میزند و همینگونه هم شد! ویدا زنگ زد و گفت که "رئیس کارم دارد" .آنجا دیگر خانه ام نبود و من نمیتوانستم دل بخواهی عمل کنم وناچار بودم دستورش را اطاعت کرده و به اتاقش بروم ! وقتی وارد اتاق شدم؛ او را دیدم که دست در جیب شلوارش کرده بود و کنار پنجره ایستاده بود و از پنجره بیرون را مینگریست. -س..سلام رئیس !با من..کار داشتین؟ نگاهم کرد.اندکی مکث کرد.قدری سکوت! بعد به سمتم قدم برداشت و گفت: -میشه کارت نداشته باشم عزیزدل و جونم؟! میشه صدات نزنم؟! تو این دو سه روز تو منو به کشتن دادی چکاوک !سه روزه نمیتونم بخوابم از این فکر که توی اون خونه ی لعنتی با اون یوسفِ لاکردار ،چه اتفاقی افتاده برات ! اینها را آرام میگفت! از کنار من عبور کرد و درِ اتاق را بست. - لطفاً بشین چکاوک! مضطرب و پریشان گفتم: -من ...من ...خیلی کار دارم! این مدت که نبودم کارهام روی هم تلنبار شده! اگه میشه.. اجازه بدید من برم!صدایش کمی بلند شده بود. به شدت عصبی بود. - امکان نداره بذارم بری! اینجا میشینی و برای من تعریف میکنی توی این سه روز چه اتفاقی افتاده که باعث شده از این رو به اون رو بشی !که حتی جواب تلفن های من رو نمیدی! که جواب تمام سوال هامو سربالا میدی !پس لطفاً بدون هیچ بهونه گرفتنی بشین ! صدایش محکم و جدی بود ! آدم را میترساند! به ناچار اطاعت کرده و نشستم !در مقابلم نشست. دستانم را از آرنج روی زانوهایم گذاشته بودم و انگشتانم را در هم زنجیر کرده بودم. کمی خم شد و دستانم را در دست گرفت !ته دلم فرو ریخت ! دروغ نبود اگر بگویم به اندازه ی تمام دنیا دلم برای این دستها تنگ شده بود !برای این محبت و حمایت قشنگ !برای این مرد فوق العاده وعاشق ! اما بمباران اطلاعاتی که در این چند روز شده بودم؛ مرا به شدت محافظه کار کرده بود.من حالا میترسیدم ! من از این مرد مرموز با گذشته ی ناشناخته اش میترسیدم و ناخودآگاه بود که در اثر تلقین های این چند روز با آن حجم وسیع اطلاعاتی که آن دو در مغزم فرو کرده بودند؛ دست هایم را عقب کشیدم ! دست هایش در هوا ماند و من چشمان پر از خجالتم را به زمین دوختم !من هیچ دلیلی نمیتوانستم برای این تغییر رفتار بیاورم! آخر چگونه میتوانستم همه چیز را به او بگویم !من اصلا نمیدانستم اصل موضوعی که در گذشته اتفاق افتاده چیست و در برابر این مرد باید چگونه رفتار کنم !به شدت با خودم درگیر بودم !با افکارم ! با عقل و احساسم ! با نتیجه گیری های بی حاصلم -چکاوک من واقعا نمیدونم چیکار کنم ! دیگه فکرم به هیچ جا نمیرسه! کمک نمیکنی ! به من کمک نمیکنی دختر ! کمک نمیکنی تا این موضوعی که نمیدونم چیه رو حلش کنیم ! خواهش میکنم بگو چی شده ! من دارم اذیت میشم ! دارم عذاب میکشم ! من دارم میترسم ! میترسم از دستت بدم ! لطفاً یه چیزی بگو !دل منو آروم کن !من حتی نمیدونم این تغییر رفتار تو بخاطر چیه ! بخاطر اون چند روزی هست که پیش یوسف بودی؟ یا احیاناً شاید به خاطر رفتاری که توی اون دو شب تو هتل باهات داشتم؟ -آخه زیبای من! مهربون من! دردت به جونم ! دورت بگردم! آخه من به قربان چشم های خوشگل و غمگینت ! اگه مربوط به اون شبهاست ؛ باید بهم بگی! تا به من نگی ؛من چه طور بدونم چه جوری باید باهات رفتار کنم که اذیتت نکنه ! اگه بهم نگی نمیدونم تا چه حد باید خودمو کنترل کنم و پیش روی نکنم ! مثلا من الان دلم داره برای ب،،،وس؟؟،:::یدنت ،اونم اونجوری ، مثل شبهای امارات ، میره ! اما نمیدونم میتونم اینکارو بکنم یا نه !چون نمیدونم ناراحتی تو بخاطر اینه یا نه !خواهش میکنم چکاوک! حرف بزن !تا حرف نزنی نمیتونم مشکل رو حل کنم ! تا حرف نزنی ؛تا نفهمم چی شده ؛تا نفهمم چرا حال دلت این جوریه ؛نمیتونم ! اینجوری داری دیوونم میکنی دختر ! اینجوری نمیتونم این رابطه رو درست کنم ! پا در هوا بود !بلاتکلیف بود و من داشتم بیشتر از همیشه او را اذیت میکردم ! و این درست نبود. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺 لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🌺🌺