eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
12.8هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گسترده فانوس🔰
کفش زیبا، استایلتُ شیک میکنه اگه به دنبال استایل شیک با کفش های مجلسی هستی بیا اینجا↓⇣↓↓⇣↓ https://eitaa.com/joinchat/3947889370Cc436d93882 👞انواع کفش های مجلسی 👟اسپرت 🥾بوت 🩴صندل 👡 بچگانه، زنانه، مردانه و... 🛍 در همه سایز و همه مدل موجود شد،شروع قیمت:135🤩 https://eitaa.com/joinchat/3947889370Cc436d93882 کفشهای خاص و تکرار نشدنی
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️ بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ... ❌ادامه داستان واقعی❌👇 https://eitaa.com/joinchat/1136263199C437710bf87
🍃🍃🍃🍃💞🍃 تــــــــــــღــــــــرنجـ٨ـﮩـ۸ـﮩ ..... 🍃🍃💞🍃
دوستانه‌ها💞
❤️❤️ #ترنج - نه داشتیم بازی می کردیم. حالا که تو هم بیدار شدی بریم با همدیگه بازی کنیم. ثامر سر
❤️❤️ _اما با همه‌ی اینا من درکت می کنم. می فهمم چقدر اذیت شدی. می دونم یه دختری به سن و سال تو چقدر می تونه آسیب پذیر باشه. تو چه می دونستی دروغ چیه؟ چه می دونستی آدما چقدر می تونن دغل کار و دو رو باشن؟ من و مادرت یه عمر از همه‌ی بدی ها و بدها دور نگهت داشتیم. ولی یهو همه‌ی باورات خراب شد. به بدترین شکل ممکن ضربه‌ی عاطفی خوردی. شاید اگه میلاد تو هر شرایط دیگه ای اون حرف ها رو بهت می زد باور نمی کردی اما اونقدر از نظر روحی به هم ريخته و داغون بودی که باورت شد حتی من و مادرت هم می تونیم بد باشیم و بد کنیم. من این قضیه رو از دید خودم تو این سن و سال و با این همه تجربه می بینم و ممکنه دلم از بی اعتمادیت بشکنه اما اگه خودم رو جای تو بذارم بهت حق میدم. تو واسه تحمل و مدیریت این همه اتفاق خیلی جوون و کوچیک و بی تجربه بودی. نمیشه بیرون از گود نشست و گفت لنگش کن. شاید اگه منم جای تو بودم خیلی از این بدتر واکنش نشون می دادم. اینا رو میگم که بدونی هیچ کس ازت دلخور نیست. تو عطر و بوی این خونه ای، نور این خونه ای، جون این خونه ای. هیچ کس از تو دل نمی کنه. هیچ کس از تو متنفر نمیشه. این خونه هیچ وقت با تو قهر نمی کنه. یه خونواده به این راحتی از هم نمی پاشه. واسه همینم الان می خوابی و فردا که بیدار شی همه چی رو از نو شروع می کنیم. انگار که این یک سال اصلاً نبوده. انگار هیچ کدوم از اين اتفاقا نیفتاده. با همدیگه هر چی به سرمون اومده رو پشت سر می ذاریم و دوباره می خندیم. باشه نارنجم؟ هنوز خیلی به هم ريخته تر از آنی بودم که بتوانم خیلی چیزها را درک کنم اما سرم را تکان دادم. کمکم کرد دراز بکشم و بعد خم شد و پیشانی ام را بوسید. - می خوای بگم لیلا بیاد پیشت؟ اشک از گوشه‌ی چشمم قل خورد و روی بالش افتاد. - نه می خوام تنها باشم. پتو را تا زیر گردنم بالا کشید. - باشه. دیگه گریه نکن و بخواب. نگران یاسین هم نباش. فردا که بیدار شی از دلش در میاری. چقدر خوب از ترس هایم خبر داشت. - عمو؟ - جون عمو؟ - بابام چی شد؟ قد راست کرد و آهی کشید و گفت: - اینو مامانت باید واست تعریف کنه. این کار رو هم می کنه اما قول بده خیلی بهش فشار نیاری. بذار واسه حرف زدن در اين مورد خودش رو آماده کنه. من می دونم که کار راحتی نیست. تو هم باید عاقل باشی و مراعات قلب مریضش رو بکنی. کم این مدت اذیتش نکردی. بذار یه کم جون بگیره یه نفسی چاق کنه یکم آروم شه. بعد بشینین با هم حرف بزنین. فراموش نکن مامانت همونیه که وقتی مریض میشی و میری دکتر و دکتر می پرسه چته؛ اون به جای تو جواب میده. چون بهتر از خودت دردت رو می دونه. پس بهش اعتماد کن. اذیتش نکن. زن بیچاره کم مصیبت نکشیده. بذار یه نفس راحت بکشه دیگه. با تابش اولین اشعه‌ی خورشید, برخاستم. تمام شب چشم روی هم نگذاشته بودم. فکر کردن بیش از حد تمام فیوزهای مغزم را سوزانده بود. پرده را کنار زدم و به باغ نگریستم. حتی درخت ها هم هنوز بیدار نشده بودند. دوش گرفتم. دل دادم به کمد لباس هایم و باز هم با وسواس همه را کنار زدم و چیزی را که می خواستم پیدا کردم.هنوز هم زود بود اما دلم طاقت نمی آورد. موهایم را داخل کلاهی مخفی کردم و کاپشنم را پوشیدم و عصایم را برداشتم و با احتیاط به سمت ساختمان عمو رفتم. زمان زیادی طول کشید تا برسم. مثل بچه‌ی نوپا از راه رفتن می ترسیدم اما بالاخره رسیدم. یاسر با لباس ورزشی رو پله ها ایستاده بود و به من نگاه می کرد. اینقدر حواسم به راه رفتنم بود که متوجهش نشده بودم. هیبتش عذابم می داد. زمزمه کردم: - کاش تو به جای یاشار مرده بودی! و بلافاصله زبانم را گاز گرفتم و توی دلم با صدای بلند گفتم: - خدایا غلط کردم. خدایا ببخشید. خدایا چیز خوردم. زر زیادی زدم. حرف مفت زدم. چیزیش نشه یه وقت. عصایم را به دست راستم منتقل کردم و دست چپم را به نرده ها گرفتم و خودم را بالا کشیدم. همچنان بی تفاوت ایستاده بود و نگاه می کرد. من هم قصد نداشتم خودم را محتاج کمک نشان دهم. فقط حضورش دستپاچه ام کرده بود. ذهنم را روی پاسخ دادن به کنایه ها و نیش زبان های احتمالی اش متمرکز کردم اما پله‌ی چهارم را هم بالا رفتم و صدایش در نيامد. ایستادم. خسته شده بودم. به نرده تکیه دادم و کلاهم را روی گوش هایم کشیدم و گفتم: - به چی زل زدی؟ خوشحالی چلاق شدم؟ او هم کم نیاورد. - آره. خوشم میاد مثل کلاغ راه میری. سعی کردم راه رفتن کلاغ را به یاد بیاورم. یادم نيامد. اما شک نداشتم که چیز جالبی نیست. هرچه زور زدم جواب دندان شکنی نیافتم. دوباره عصا را زیر بغلم زدم و هن و هن کنان بقیه پله ها را هم بالا رفتم. دو پله مانده به آخر به کمکم آمد. دستش را پس زدم و گفتم: ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺 لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🌺🌺
.
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگه میشه بامرام و متعصب باشی و کانال آهنگهای لری در ایتا رو نداشته باشی؟😳😔 🌹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آهنگهای و بختیاری 🌹معرفی مکان های دیدنی اقوام لر 🌹کلیپ های لری؛؛قشقایی؛لکی... منتظر حضورشماهستیم بزنین رولینک زیر👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1050542422Cca3e239700
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز قرآنی نجات بشر ...!) بفرست برا اونیکه کارش گیر کرده ...😍 تقصیر خودتو گردن بگیر و این ذکر رو بگو...... به این تعدادی که در کلیپ گفتم ✌️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴درمان بیماری های خود ایمن: پیسی، زگیل (hpv)پسوریازیس ،کبدچرب و آلوپسی،اگزما،ریزش مو(آلوپسی)،جوش و لک،ایکتیوز،لیکن پلان، کهیر و خارش درمان از طریق داروهای ارگانیک💝 💢💢مشاوره رایگان 👈 ۰۹۰۱۸۷۸۷۵۹۳ لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/410190031C585786f229 ارتباط با مشاور درمانی👇👇👇 @yamahdiadrekni_s 💎مشاوره رایگان با ارسال عدد12 به سامانه پیامکی 100013558
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
🀄️فال کامل سال تولد🀄️ 🎴مرگ،ازدواج،کار،آینده،ثروت و ... ☑️روی سال تولدت بزن تا ببینی چه سرنوشتی برات رقم خورده😱👇 1353 1354 1355 1356 1357 1358 1359 1360 1361 1362 1363 1364 1365 1366 1367 1368 1369 1370 1371 1372 1373 1374 1375 1376 1377 1378 1379 1380 1381 1382 1383 1384 🎭سال تولدت رولمس کن و آینده ات روببين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین جواب به بی احترامی 🙂‼️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir