✴️ پنجشنبه 👈21 تیر / سرطان 1403
👈5 محرم 1446 👈11 ژوئیه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔥 ورود حصین بن نمیر لعین با 4000 سواره نظام به کربلا.
⏺روز شکافته شدن رود نیل برای حضرت موسی علیه السلام و غرق شدن فرعونیان.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
⛔️صدقه و خیرات شب جمعه ثواب مضاعف دارد و رفع نحوست کند.
🚘مسافرت : مسافرت همراه صدقه بلامانع است.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد حالش خوب است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد بود و شیطان نزدیک وی نشود و هیچگونه انحراف و نادرستی ندارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید باغ و زمین کشاورزی.
✳️نو بریدن و پوشیدن.
✳️ارسال جنس به مشتری.
✳️خرید مسکن و منزل.
✳️قباله و قولنامه نوشتن.
✳️و امور تجاری و تعلیمی نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب : پس از فضیلت نماز عشاء فرزند سخنوری بسیار نطاق و بیانی رسا و دلربا دارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث زردی رنگ می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود . و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🦋🌹نیایش شبانگاهی🌹🦋
⭐شبها دستمان بہ خدا نزدیڪتر مےشود
⭐پس بیا دعا ڪنیم
⭐پـروردگـارا امروزمان را
⭐باز هم بہ ڪرمت ببخش و یارے ڪن
⭐در پیشگاهت روسفید باشیم.
⭐خـدایــا تو را بہ خدایےات قسم
⭐عزیزانم را در بهترین و زیباترین و
⭐پر آرامشترین مسیر زندگےشان قرارده
⭐مسیرے کہ خوشبختے و آرامش خاطر را
⭐در لحظہ لحظہ زندگے خویش بچشند.
🌙شب خوش دوستان مهربان
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستانهها💞
#چکاوک کمیل من الان دیوونه تر از اون چیزیم که فکرشو بکنی ! من الان بریدم ! زدم به سیم آخر ! یک ماه
#چکاوک
این بی خبری داشت مرا میکشت !حتی کمیل هم از آن بی خبر
بود!تمام سعی ام را می کردم که به این مسئله فکر نکنم! سعی میکردم
امیدوار باشم که همچین دیداری دوباره رخ نداده است و به هزاران
دلیل، این دو نفر همدیگر را دوباره ندیده اند ! امیدوار بودم ! امیدوار
بودم ! و امید تنها چیزی بود که می توانستم داشته باشمش ! و با آن
خودم را سرپا نگه دارم!
شوق دیدارش در تمام وجودم لبریز شده بود ! و از چشمهایم سرریز!
بی طاقت و مشتاقانه و بی صبرانه لحظه شماری میکردم برای دیدن
مرد زندگی ام! دلم برای دیدنش لک زده بود !دلم برای دیدنش
یک ذره شده بود ! برای چشم هایش ! برای مهربانیش ! برای لبخندش
! برای آغوشش ! برای حمایت بی چون و چرایش ! برای اینکه محکم
مرا در بغلش فشار دهد و ببوسد ! و در گوشم نجواکنان بگوید :
"تمام شد ! همه اتفاقات بد تمام شد ! تصمیم گرفتم برای خودم نگه
دارمت ! تصمیم گرفتم که با هم باشیم ! و نمیخواهم هیچ حرفی ازجدایی بزنم" ! وای خدای من ! امکان داشت؟! نمیدانم اما، آرزو
میکردم که این اتفاق بیفتد ! من دلم برای این مرد ، برای لحظاتی که
در تنهایی با این مرد گذرانده بودم ؛ برای آن شبهایی که تا صبح در
کنار او بودم ؛ برای نوازش دست های مردانه اش چقدر تنگ شده بود
!
من دلم برای وقت هایی که مرا محکم به آغوش می کشید ؛ جوری
که می خواست مرا در خود حل کند؛ تنگ شده بود! من دلم برای
آن مالکیت علنی که در حین آرامش ؛ تمام حِس آن را به من القا
میکرد و آن را در ذهن تمام اطرافیان حک کرده بود و البته در چشم
بعضیا فرو کرده بود؛ تنگ شده بود ! من دلم برای این مرد که حالا ترین حلالم بود؛ تنگ شده بود !و چه روزها که حسرت آن شِب آخر
در خانه اش و آن قرار شبانه ی نصفه و نیمه را خورده بودم !
من دلم برای این مرد که حلالترین حلالم بود؛ تنگ شده بود !و چه
روزها که حسرت آن شِب آخر در خانه اش و آن قرار شبانه ی نصفه نیمه را خورده بودم ! حسرت اینکه چرا آن شب ، نافرجام به پایان
رسید؛ چرا نشد که آن شب از آِن ما دو نفر باشد؛ چرا نشد که آن شب
با عشق بازی های بی نهایت زیبایمان به پایان برسد؛ به دلم چنگ می
زد و چنگ می زد! خیلی وقت بود که چنین تجربه ای نداشتم !
تجربه های بدون پرده و حایلی که حق من بود و من چقدر در حسرت
همسرم می سوختم ! به خدا قسم هیچکس
باور نمیکرد که من تا این اندازه حسرت بودن با او را داشتم! میدانستم
بی مهری های زیادی در انتظارم هست ! میدانستم زمهریر رفتارش مرا
منجمد خواهد کرد ! از میزان کینه ای بودن یا نبودن این مرد خبر
نداشتم؛ اما این را می دانستم که تمام مردان غیرتی دنیا، اگر با همچین
مسئله ای روبهرو شوند ؛ به چه حال و روزی میافتند و چه بلایی سر
معشوقه ی خود میآورند ! و میدانستم بلایی که قرار بود ضیاءالدین سر من بیاورد ؛ سردی و بی توجهی رفتارش بود! این را یک بار دیگر همتجربه کرده بودم ! همان موقعی که تازه فهمیده بود من نشان کرده ی یوسف هستم ! همان موقعی که جا خالی کرده و به ماموریت رفته بود ! اما این بار به مراتب، اوضاع بدتر و سختتر بود ! میدانستم که
اینبار تلخی بیشتری در انتظارم هست ! اما تصمیم گرفته بودم بایستم
و مقاومت کنم و از حریم زندگیم محافظت کنم ! تصمیم گرفته بودم
با تمام سن و سال کمم، با تمام کم تجربگی و نابلد بودنم ، هرچه دارم
رو کنم و هرچه بلدم برای حفاظت و صیانت از این زندگی به کار
بگیرم ! در این یک ماهی که اون نبود؛ خوب فهمیده بودم زندگی
بدون او برایم جهنم است ! خوب فهمیده بودم بدون او ، همچون مرده
ای بیش نیستم و بدون او نمی توانم نفس بکشم! بنابراین باید تلاش
میکردم تا نظر مساعد او را نسبت به خودم جلب کنم ! تا او را قانع
سازم که همه ی اینها را فقط برای خاطر خودش می خواهم و نه هیچ
چیز دیگر!کمی دیر کرده بودند و همگی نگران بودیم ! اما بهاءالدین زنگ زد و
گفت که ضیاءالدین خواسته اول به دیدار پروانه برود و علت تاخیرشان
همین است تمام وجودم به یکباره فرو ریخت ! اشک تا پشت پلک
هایم آمد ! اما به سختی بغضم را فرو بردم ! ماهرخ و ماهی جان و
مالحت متوجه اوضاع روحی و دگرگونی حالم بودند! از میان چشمان
جمع گریختم و آشپزخانه پناه بردم ! قلبم درد گرفته بود از اینکه اول
به دیدار او رفته بود ! حتما دلش بیشتر برای او تنگ شده بود ! خدایا
! من چقدر بدبخت بودم ! من نفر دوم این قضیه بودم ! آن هم ناخواسته
و ندانسته ! و حالا اینگونه پایم گیر کرده بود !
این جمله تلخ ترین جمله ی دنیا بود ! "نفر دوم بودن . " به شدت به
او حسادت میکردم ! به او که جانی در تن و توانی در دست و پاهایش
نبود ! به او که ضریب هوشیاری اش کامل نبود ! به او که فقط روی
تخت خوابیده بود ! و این حسادت ، خجالت زده ام می کرد!....
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾
🔸 خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او، نیکیهای هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست. پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کردهایم مؤاخذه مکن. بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهادهای بر ما مگذار. پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری فرما.
💭 سوره: بقره
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌹🤲 خدایا در بیست ویکمین روز تیر ماه🌱🌸 روز پنجشنبه تون بخیرروزتون ختم به زیباترین خیرهاامیدوارم امروز حاجت دل پاک ومهربانتون با زیباترین حکمتهای خدا یکی گرددآرامش نصیب حالتون 🌸🌱🍃
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
* #امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🖤صبحم،بنامِ اربابم حسین(ع)
🖤عالم،به عشقِ روی تو بیدار میشود
🖤هر روز، عاشقـانِ تو بسیارمی شود
🖤وقتی،سلام می دَهَمت، درنگاهِ من
🖤تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود
🖤اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
ِ🖤وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
ِ🖤وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْن
🖤وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
دلبر من نمیخوام از دستت بدم
چون تنها کسی هستی که کنارش خود واقعیمم
از ته دل میخندم و خوشحالم کنارت..
آخه تو پناه و رفیق روزای سخت منی
برا همینه که میگم بودنت قشنگه...
💞🍃@lovely_lifee💞
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو خیمه هنوز من سرلشکرتم...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c