اگر مجبوری بارها و بارها برای اینکه کسی ارزشت رو ببینه و باهات درست رفتار کنه بجنگی، مهم نیست که چقدر میگه دوستت داره، قانع نشو.
همیشه کسی هست که آماده باشه تا باهات اونطور که لیاقتش رو داری رفتار کنه.
دوست داشته باشه و بهت احترام بزاره،
برات ارزش قائل بشه و ازت حمایت کنه.
به هر روشی که تو برای اونا این کارا رو انجام میدی.
#ماهسو
🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ایمان به خدا
همه چیز رو
تغییر میده :)
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
#کافه_نادری
قدری
حالِ خوبِ
بی ترسِ فردا را
آرزوست ...
🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #گلچهره حالا یه شب شام نخورم نمیمیرم که .داشتم خودمو گول میزدم! خیلی گرسنم بود و قار و قور
#گلچهره
بغضم با صدای بدی شکست خانوم جون، من می ترسم خانوم جون!! بدنم به رعشه افتاده بود،سنی نداشتم امشب اولین شبی بود که تنها میخوابیدم دلم برای خونمون تنگ شده بود! نمیدونم چقدر زیر پتو گریه کردم ولی اصلا یادم نمیاد کی خوابم برد! | صبح با صدای بازی بچها از خواب بیدار شدم چند ثانیه ای طول کشید که یادم بیاد کجام و چه اتفاقی افتاده! نیم خیز شدم که زیر دلم تیر کشیدم آخی گفتم و دوباره دراز کشیدم، نکنه پ...ریود شدم؟؟؟ خیلی دردش شبیه درد پریو..دی بود! کمر درد دل درد! به سختی از جا بلند شدم نگاهی به لباس زیر کهنه و رنگ و رو رفته ام کردم! خداروشکر خبری نبود! پس چرا انقد درد داشتم ؟! شکمم صدا میداد، گرسنم بود! دور تا دور اتاق رو از نظر گذروندم! توجهم به آینه کوچیکی که گوشه دیوار نصب شده بود جلب شد! با قدم های آهسته رفتم سمتش! بهش نگاه کردم! خدای من، دیگه هیچی اثری از گلچهره زیبا نمیدیدم! به جاش یه دختر مظلوم دیدم که رد سیلی امیر بهادر رو صورت سفیدش دهن کجی می کرد!موهای خرمایی بلندش بهم ریخته بود انگار که کسی چنگی به موهاش زده...
موهای بلندش... چشاش به خاطر گریه های دیشبش باد کرده بود، چشمای سبزش از همیشه بی فروغ تر بود! نوک دماغ باریک و خوش فرمش قرمز شده بود! پوسته پوسته شده بود! انگار که فشارش افتاده باشه انگار یه میت متحرک بود، سیل اشک بر گونه های گل گونش جاری شد! لبخند تلخی زدم و چشم از آینه و دختری که دیگه نمیشناختمش گرفتم! همون جا کنج دیوار نشستم و زانوهامو بغل کردم، مامانم هر روز صبحانه درست می کرد همه ی اعضای خانواده دور یه سفره جمع می شدیم، باهم صبحانه می خوردیم بعدش هر کس میرفت دنبال کار خودش راستی گفتم همه ؟! اسمم گلچهره است! مادرم میگفت بخاطر صورت زیبایی که داری این اسم رو برات گذاشتیم، گلچهره مثل گل خوشگل! جز خودم دو تا خواهر به اسم گل اندام و شربت دارم گل اندام ازمن بزرگتره و شربت کوچیکره دو برادر دارم به اسم (مظفر و حشمت) که هر دو از ما بزرگتر بودن! و مظفر بچه اول بود، زندگی معمولی داشتیم پدرم کشاورز بود و مادرم نون می پخت!! ، هر روز که خواب بیدار می شدیم برادرام و پدرم میرفتن دنبال کار کشاورزی و ما سه تا خواهر به مادرمون کمک میکردیم!یکی آب و جارو میکرد یکی غذا درست می کرد یکی هم لباس و ظرف می برد و لب چشمه می شست. الان که فکر میکنم میبینم واقعا اون روزا بهترین روزای زندگیم بوده..
❤️❤️
مهم نیست ...
این که مشکلاتم چقدر بزرگ باشند ...
ایمان دارم که من ؛
با روحیه ی شکست ناپذیری که دارم ؛
از پسِ بدترین فجایع و مشکلاتِ جهان هم بر خواهم آمد ...
من آنقدر انرژی و توانایی دارم
که بدترین های جهان را
به بهترین ها تبدیل کنم ...
من "معجزه" نیستم اما ؛
کنارِ من ؛
نمی شود شاد و امیدوار نبود ...
نمی شود !!!
🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
تو مثل یه معجزه وارد زندگیم شدی؛ درست وقتی که فکر میکردم شاید هیچ کجای این دنیا عشقی برای من وجود نداره اومدی و جای تمام زخم های روحمو بوسیدی و با چشم هات تموم جراحت هامو گرم کردی ممنون که اومدی؛ ممنون که اومدی کلی خیلی زیاد ممنون که اومدی. چون اگه تو نبودی، هیچوقت اینقدر عشقی به این بزرگی رو نمیچشیدم وصال برای من تویی؛ همچین لحظه ای که داری این متنو میخونی و چشمات از ذوق قندی قلبت پر شده دوستت دارم دیوونه، بیشتر از خودم
❤️🤍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿