دوستانهها💞
#چکاوک -پسرم بگو چی شده! وقتی او را پسرم خطاب میکرد؛ بینهایت عصبی میشدم !هیچ وقت کمیل برای عمه م
#چکاوک
سلامتی برادرزادمه که دخترم و عزیزکردمه !که هر کاری کنه؛ پاره ی تنمه !بعد دوباره به پدرم نگاه کرد و گفت:
- اگه یه تار مو... فقط یه تار مو ازش کم بشه؛ من رو اینقدر آروم نمیبینی! من به برادرم قول دادم مثل چشمام از این دختر مراقبت کنم! امیدوارم روسیاه نشم که باعث و بانی شو رو سیاه میکنم!
و بعد ،چند قدم از ما فاصله گرفت و روی نیمکتی دور از ما نشست !به پدربزرگ نگاه کردم !پر افسوس سرش را تکان داد و گفت:
-حق داره !به خدا حق داره!
یوسف نگاه سراسر خشم و پر نفرتش را در چشم هایش گلوله کرد به سمت پدرم پرتاب نمود و کنار پدرش نشست !ماهی جان کنار حاج داوود نشست و گفت:
-نتونستی آرومش کنی؟ نتونستی باهاش حرف بزنی؟
-تونستم حرف بزنم! اما بهش حق میدم !خودمو جای اون میذارم !حق داره !به بدترین شکل ممکن، توی بدترین زمان ممکن ماجرا بهش گفته شده !و این اشتباه محض بود !باید زودتر از اینا بهش میگفتیم !یا حداقل توی موقعیت دیگه ای از ماجرا باخبر میشد !
پدرم پوف کلافه ای کشید و دستش را در موهایش فرو برد و گفت:
-حرفت درست حاج داوود !من اینا رو میدونم پدر من! اما در حال حاضر جز به هوش اومدن چکاوک و سالم بودن اون و بچه ام ،هیچ چیز دیگه برام مهم نیست و واقعا نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم.
ماهی جان آرام شروع به گریه کرد !عمه ماهرخ کنار ماهی جان نشست و حالیکه خود پر از غم بود؛ شروع به دلداری دادن او نمود. ملاحت
آرام رو به من گفت:
-نمیدونم چی سر این خانواده اومده !طلسمش کردن !ماهی جون راست میگه !مصیبت پشت مصیبت !خدا به دادمون برسه !
و آهی کشید و کنار پدرم ایستاد و به دیوار تکیه داد. چند دقیقه بعد کمیل به سمتش رفت. بلافاصله پا تند کردم و در مقابل ملاحت ایستادم!
کمیل سرزنش وارانه نگاهم کرد و گفت:
-فقط میخوام چند کلمه باهاش حرف بزنم!
-حرفی داری با من بزن! به من نگاه کن !کلافه گفت:
-بد نیست که یادت بیاد من دایی توام و چند سال از تو بزرگتر!
پوزخندی زدم و گفتم:
-فایده نداره این حرفا !من تو رو به رسمیت نمیشناسم !حرفو عوض نکن !مگه ملاحت بهت نگفت که نمیخواد ببینتت !مگه نگفت دیگه حالش ازت بهم میخوره !مگه نگفت ازت متنفره !پس بکش کنار!پرخشم نگاهم کرد:
-گفتم فقط چند کلمه میخوام باهاش حرف بزنم! اصلا تو چه کاره ای این وسط؟
به تخت سینه اش کوبیدم:
-من همه کارشم !ملاحت عصبی گفت:
-بس کنید دیگه شما دوتا !مگه نمی بینین تو چه شرایطی هستیم !کم مونده شما دوتا هم مثل خروس جنگی بیفتین به جون همدیگه!در ضمن، من خودم اینجا وایسادم ها !وکیل وصی نمیخوام !که شماها دارین اینجوری راجب من صحبت میکنین و نظر میدین؟
کمیل آهی کشید و گفت:
-درسته !من معذرت میخوام .میتونم چند کلمه باهات حرف بزنم؟
با تشر گفتم:
-در حضور من فقط!کمیل آه کلافه ای کشید و ملاحت گفت:
-داریوش !
بعد رو به کمیل گفت:
-خب حرفتو بزن !من میشنوم!
دستهایم را در هم زنجیر کردم و زل زدم به صورتش !کمیل اصلا راحت نبود. دست دست میکرد. یک تای ابرویم بالا رفت.
-پس چرا نمیگی !مگه تا الان خودتو حلق آویز نکرده بودی که میخوای حرف بزنی!کمیل به نشانه ی افسوس به روی من سری تکان داد .بعد پوزخندی زد و گفت:
-اصلا رفتارت عجیب غریب نیست! از قدیم گفتن حلال زاده به داییش میره !عین خودمی دیگه! همونطور سرتق و لجباز!
-منو به خودت نچسپون !من فقط پسر پروانه ام. من تو رو دایی خودم نمیدونم !
-چه بخوای یا نخوای ،من دایی توام .و تو هم موظفی به من احترام بذاری داریوش!
-حرف مفت نزن! من به تو محل سگ هم نمیذارم! چه برسه به احترام!ملاحت به نرمی گفت:
-داریوش !کافیه لطفا !یه خورده محترمانه تر رفتار کن خب!
-نسبت به کسی که یک عمر در جهت براندازی خانواده مون تلاش میکرده؟! عاقلانه است؟!
-خب دلیلشو گفت دیگه !گفت که نمیدونسته !
کمیل گفت:
-ولش کن ملاحت !بالاخره یه روز عقلش میاد سرجاش!
تشر زدم:
-حواستو جمع کن! باید بگی ملاحت
خانوم!باز پوف کلافه ای کشید و رو به ملاحت گفت:
-من میخوام باز ازت معذرت خواهی کنم ! اما باور کن...من هیچوقت...راجع به خودم و احساسم بهت دروغ نگفتم، یعنی ...
مرا نگاه کرد و با کمی مکث رو به ملاحت گفت:
-یعنی..اگه اقرار به دوست داشتنی کردم ؛ دروغ نبوده و.. واقعا وجود داشته !
با دست یقه اش را چسبیدم .
-خفه شو! و او بیتوجه به من ادامه داد:
-اما... اما.. خب به هرحال قسمت چیز دیگه ای بود. و من به قسمت و تقدیر احترام میذارم !و امیدوارم خوشبخت بشی و بهترین آدم سر راهت قرار بگیره. اگه کاری داشتی درخدمتم به عنوان یه دوست.
ادامه دارد ...
❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾
🔸 محققاً خدا گناه شرک را نخواهد بخشید و سوای شرک را برای هر که خواهد میبخشد، و هر کس که شرک به خدا آورد به دروغی که بافته گناهی بزرگ مرتکب شده است.
🔅 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۴۹﴾
🔸 نمیبینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟ خداست که هر که را خواهد از رذائل پاک و منزّه دارد، و به قدر فتیلی (رشته خرما) به کسی ستم نشود.
💭 سوره: نساء
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌸🌱🌸
✨ اگر ڪسی به این باور برسد
ڪہ غیر از "خــ♥ــدا "
✨ به کسـی احتیـاج ندارد
✨ خداوند هم او را به غیـر
خودش محتاج نخواهـد ڪرد
✨❤️
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🦋🌹فقط دعای مادره که پارتی بین ما و خداوند هست تا کارامون انجام بشه و در ها به روی ما باز بشه.
غافل نشو از خدمت به پدر و مادرت✌️
منبع این روایت : مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل , جلد 15 , صفحه 179
برای سلامتی خانوادت بنویس " خدایا سپاس "
ممنون از نگاه زیبات😍
نشر از تو ❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
مادربزرگم میگوید قلب آدم نباید خالی بماند اگر خالی بماند مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت میکند.برای همین هم مدتی ست دارم فکر میکنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم یعنی، راستش چطور بگویم؟ دلم میخواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم یا نمیدانم کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
📚قلب کوچک
👤نادر ابراهیمی
#داستان_کوتاه
❣❤️💗❤️❣
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
"موضوع"
#چشم_زخم_چیست⁉️
سخنران:استاددانشمند🎤
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
👏👏ﺍﺯ ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﺝ " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺘﺮﺱ :
🔅ﺟَﻬﻞ ...
🔅ﺟَﻨﮓ ...
🔅ﺟَﻔﺎ ...
👏👏ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﻭ" ﺍﺭﺯﺵ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﺎﺵ :
🔅ﻭﻗﺖ ...
🔅ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ...
🔅ﻭﺟﺪﺍﻥ ...
👏👏ﺗﻮِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎﺷﻖِ ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺹ" ﺑﺎﺵ :
🔅ﺻﺪﺍﻗﺖ ...
🔅ﺻﻠﺢ ...
🔅ﺻﻔﺎ ...
👏👏ﺳﻪِ ﺗﺎ " ا" ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ :
🔅ﺍﻣﯿﺪ ...
🔅ﺍﺻﺎﻟﺖ ...
🔅ﺍﺩﺏ ...
👏👏ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺵ" ﺗﻮِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻩ :
🔅ﺷﮑﺮﺧﺪﺍ ...
🔅ﺷﺎﻧﺲ ...
🔅ﺷﻬﺎﻣﺖ ...
👏👏ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﺥ" ﺭﺍ هيچ ﻮﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ :
🔅ﺧــــــــﺪﺍ ...
🔅ﺧﻮﺑــﯽ ...
🔅ﺧﻨــﺪﻩ ...
👏👏ﺁﺭﺯﻭﯼِ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ، ﺳﻪِ ﺗﺎ "ﺳﯿﻦ "
🔅ﺳﻌﺎﺩﺕ ...
🔅ﺳﻼﻣﺖ ...
🔅ﺳَﺮﺑﻠﻨﺪﯼ
♡• •♡
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b