7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
"موضوع"
#چشم_زخم_چیست⁉️
سخنران:استاددانشمند🎤
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
👏👏ﺍﺯ ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﺝ " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺘﺮﺱ :
🔅ﺟَﻬﻞ ...
🔅ﺟَﻨﮓ ...
🔅ﺟَﻔﺎ ...
👏👏ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﻭ" ﺍﺭﺯﺵ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﺎﺵ :
🔅ﻭﻗﺖ ...
🔅ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ...
🔅ﻭﺟﺪﺍﻥ ...
👏👏ﺗﻮِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎﺷﻖِ ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺹ" ﺑﺎﺵ :
🔅ﺻﺪﺍﻗﺖ ...
🔅ﺻﻠﺢ ...
🔅ﺻﻔﺎ ...
👏👏ﺳﻪِ ﺗﺎ " ا" ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ :
🔅ﺍﻣﯿﺪ ...
🔅ﺍﺻﺎﻟﺖ ...
🔅ﺍﺩﺏ ...
👏👏ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺵ" ﺗﻮِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻩ :
🔅ﺷﮑﺮﺧﺪﺍ ...
🔅ﺷﺎﻧﺲ ...
🔅ﺷﻬﺎﻣﺖ ...
👏👏ﺳﻪِ ﺗﺎ " ﺥ" ﺭﺍ هيچ ﻮﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ :
🔅ﺧــــــــﺪﺍ ...
🔅ﺧﻮﺑــﯽ ...
🔅ﺧﻨــﺪﻩ ...
👏👏ﺁﺭﺯﻭﯼِ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ، ﺳﻪِ ﺗﺎ "ﺳﯿﻦ "
🔅ﺳﻌﺎﺩﺕ ...
🔅ﺳﻼﻣﺖ ...
🔅ﺳَﺮﺑﻠﻨﺪﯼ
♡• •♡
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
♨️ناله در فراق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔸در مدینه یک جایی به نام ستون حنانه است. زمانی که پیامبر عظیم الشان به مدینه آمدند هنوز مسجد آن سر و وضع را نداشت جای این ستون درختی بود پیامبر بعد از نماز اگر سخنرانی می کردند به آن درخت تکیه می دادند و ایستاده برای مردم صحبت می کردند.
🔸یکی از خانم ها مدتی در نماز پیامبر شرکت کرد دلش برای پیامبر سوخت که به حالت ایستاده برای مردم صحبت می کند. پسرش نجار بود به پسرش گفت یک منبر سه پله ایی برای حضرت درست کردند، آمدند به حضرت گفتند:
آقا منبری درست کردیم تا هم جمعیت شما را ببیند و هم ایستاده سخنرانی نکنید اذیت می شوید.
پیامبر هم قبول کردند رد احسان نکردند.
🔸فردای آن روز که خواستند سخنرانی کنند به آن درخت تکیه ندادند و روی منبر نشستند تا شروع به خطبه خواندن کردند روایات می گوید که از آن درخت ناله ایی به گوش رسید که همه شنیدند.
این درخت مثل مادری که بچه اش از دنیا رفته گریه می کرد.
حنانه یعنی ناله کننده، حنین یعنی ناله از ته دل و جگر و جانسوز، این درخت آن چنان ناله زد که همه متحیر شدند که این درخت چطور دارد ناله می زند؟!
درخت حنانه آن قدر ناله کرد که پیامبر از منبر پائین آمدند و آن درخت را بغل کردند نوازش کردند دست کشیدند.(۱)
مثل یک مادر مهربانی که بچه اش بی تابی می کند بچه را بغل می کند دست می کشد نوازش می کند. آن قدر این درخت را نوازش کردند تا ناله اش خوابید.
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر پیامبر از منبر به زیر نمی آمدند و این درخت را نوازش نمی کردند این درخت تا روز قیامت ناله می کرد.
پیامبر او را آرام و ساکت کردند.
🔅کمتر زچوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
📌از یک چوب خشک کمتر نباش یک چوب خشک با پیامبر مانوس شد.
آدم از یک درختی که نبات و گیاه است عقب نماند. اگر ما هم از فراق #امام_زمان ناله بکنیم امام زمان می آید آراممان می کند.
در فراق امام زمان علیه السلام نالهمان در بیاید حتما ایشان می آید دست نوازش و محبت به سرمان می کشد و آرام و ساکتمان می کند.
📚۱) منتهی الامال، جلد اول،ذیل عنوان«معجزات پیامبر»
❣❤️💗❤️❣
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترفند راحت شکستن گردو سوزنی
#ترفند
✨ .
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟
بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم
♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787
شھدا . . .
باهردردیجا،نمیزدن؛
میگفتنفداسرِحضرتِزهرآ
شھیدزندگیکردنیعنیهمہسختیارو
بھجونخریدنبرایفداشدن!🌿
#شهیدانه
❣❤️💗❤️❣
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 با ولع شروع کردم به خوردن.انقدر اون لقمه خوش مزه بود که سالها بعد وقتی داشتم به خاطراتم فکر
#گلچهره
لپام گل انداخته بود. با خجالت سرمو پایین انداختم آخ قربون اون خجالتت بشم گلی من.. ماشاالله مثل یه تیکه ماه میمونی با حرفاش ضربان قلبم رفت رو هزار دیگه چیزی نمیدیدم.به جز چشمای قشنگش .چیزی نمیشندیدم به جز صدای قلبم که بی قرار بود و وحشیانه خودشو به قفسه سینم میکوبید.... لب زد نمیدونی چقدر دوریت برام سخته...
می دونم دیگه وقت رفتنه ولی تو قلب منو با خودت می بری. یه تیکه از وجودمو با خودت می بری. من دوست دارم گلی دوست دارم تمام شور و عشق و هیجان و حس خوبم خلاصه شد تو اشکی که از چشمام چکید...
یه دفعه رنگ نگاهش عوض شد اخمی کردد و اشکمو پاک کرد .خم شد و گفت اخه حیف این چشما نیست که اشکی بشه.نبینم دیگه گریه کنی....من طاقت ندارم قلبم به درد میاد... فقط یه کم دیگه بهم فرصت بده قول میدم همه چیز همونجوری بشه که ما میخواییم ... به زندگی ای برات بسازم که کیف کنی... با ناراحتی به طبقی که پر از ظرف بود نگاه کرد .دیگه نمی ذارم بیای چشمه و هر روز با این دستای کوچولوت طبق به این سنگینی رو برداری... دیگه نمیذارم ...تو فقط باید خانومی کنی چشامو بستم و با خجالت لب زدم دوستت دارم یوسف .وقتی چشامو باز کردم باورم نمیشد که انقدر از این جمله به وجد بیاد... چشماش برق میزد... گلی که برام آورده بود رو گذاشت رو موهام کنار گوشم به خدا میسپارمت گلی من....مواظب خودت باش...
پس فردا همین جا همین ساعت میبینمت ... سوار اسبش شد و چشمکی زد و ازم دور شد... با اینکه رفته بود ولی هنوزم بوی عطرش رو احساس میکردم... طبق رو از روی زمین برداشتم گذاشتم رو سرم و با احتیاط حرکت کردم سمت چشمه ... خداروشکر که کسی اونجا نبود آستین هامو بالا زدم و شروع کردم به شستن ظرف ها...چشمم خورد به عکس خودم تو آب... با دیدن گل رز قرمز کنار گوشم وحشت کردم سریع برش داشتم نگاهی به اطراف کردم کسی نبود... پوفی کشیدم و به گل خیره شدم... دلم نمیومد بندازمش دور..
بلند شدم و به سمت درخت ها حرکت کردم، دقیقا نزدیک همون درختی که وعده گاهمون بود زمین رو کندم و گل رو کاشتم اونجا...با خودم عهد بستم که هربار که برام گل میاره بکارمش اونجا ..
❤️❤️
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چای میوهای
☕️☕️☕️☕️☕️
✨.
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟
بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم
♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787