eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12.5هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 داستان واقعی از زبان شهید کافی برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند حجت الاسلام شیخ‌احمدکافی فرمودند : یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم دینی خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی گفته به شیخ مرتضی انصاری گفته به شیخ عبدالکریم حائری گفته و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم. شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده. 🔺 من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم. حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند. به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است. قربان غریبی ات شوم مهدی جان 📚 کتاب ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران، ص۱۵۸ ‌‌ ‌‌ 🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿
🔴 تکان دهنده😰😱 💯 اتفاق عجیب دختر مشهدی که به خاطر فقر قصد دارد گناه کند ببینید امام رضا علیه‌السلام براش چیکار میکنه...😳😱خیلی ترسناکه😱😱 🔞فیلم دارای صحنه های خطرناک زیر18سال نبیند😰😰 ❌اگه با دیدین یه نامحرم یا یه صحنه گناه، تو هم گناه میکنی این کلیپ رو از دست نده😔 👇ببینید👇 https://eitaa.com/joinchat/2250440899C49dc406440 ⭕️بخدا زندگیمو عوض کرده خیلی عجیبه😰😭😱
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
🔴 مُرده‌ای که بوی گلاب می داد👇 یکی از کارکنان غسال خانه بهشت زهرای تهران تعریف می کرد:یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد. آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند. وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود. از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روز....😳😨😱👇 ادامه داستان باز شود
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀 « آروم دلم » راهیِ حرم میشم وقتی پر از غم میشم آروم دلم راهیِ حرم میشم وقتی خسته تر از همیشم راهیِ حرم میشم، شده حتی از دور، دست به سینه خم میشم، یه سلام میدم، آروم میشم، آروم دلم.... 💯نشر برای اولین بار 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ فاش شدن راز زیبایی 😈این کلیپو از دست نده 😵شگفت زده شدی ‼️ خانگی پوست🤯 😱 فقط ۷ روز ازش استفاده کنی انگار وایتکس زدی 😳 و دیگه از سیاهی صورت و نواحی بدنت خجالت نکش😌 😀 https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 ⭕️ما سلامتی رو بهتون هدیـــه میدیم ☝️
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
خانومی بی سرو صدا😍 بیا که کارت دارم🤭😎 💯💯💯 یه کانال پراز های خاص مختص خانوماس 😍❤️ وقتشه 😍کنی فقط با ترفندهای که بهت یادم میدم 🍀 https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 خودتو همه کن تو این زمونه
دوستانه‌ها💞
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #گلچهره باید هر طور که شده اون صندوقچه رو باز کنم.جواهر همونطوری که قول داده بود اجازه ندا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 از حرص داغ شده بود. اما آتیشی که تو قلبم بود صد برابر بیشتر از این منو میسوزوند... سرمو پایین انداختم . .هر بار که خواستم بهشون بفهمونم که منم آدمم بدترین رفتارها رو متحمل شدم و من باید دهنمو می‌بستم، باید سرمو پایین مینداختم که یهو جواهر گفت : چیه؟ رفتی تو فکر؟ نگاهی به جمعیت پشت سرش انداخت و ادامه داد بخاطر خیره سری تو حرف من و خونوادم نقل دهن مجالس شده که دختر ف.راری این آبادی شده عروس خونواده امیر بهادر اسدی تو باید خداروشکر کنی که ما اومدیم گرفتیمت وگرنه تا وقتی که موهات همرنگ دندونات بشه باید خونه آقات میپوسیدی؟ البته اگه زنده می داشتنت. آخه شنیدم که آقات میخواست تو باغچه حیاطتون خاکت کنه حالا هم که اومدی تو این خونه باید حد و حدودت رو بدونی.. حرف اضافه، حرکت اضافه، پرویی یا جواب پس دادن ببینم من میدونم و تو... برت میگردونم بری همون خونه پدرت دستمو مشت کردم ... آب دهنمو قورت دادم و گفتم :خب شما که میدونستید من ف.راری ام چرا اومدید خاستگاری من ؟؟ شما که میدونستید که اقام میخواد بک.شتم چرا خواستین من بیام تو این خونه؟ که عذابم بدین؟ مگه من چه گناهی دارم؟ داداشم زده یکی رو ک.شته چرا باید من تقاص بدم این همه دختر تو طایفه ما هست چرا شما دست گذاشتین رو منی که بی حیا شدم تو این آبادی، سری تکون داد و گفت بخاطر کم عقلی شوهرت فکر کردی حالا که یه ذره قیافه داری باید حلوا حلوات کنیم بذاریمت رو سرمون ؟نه جانم از این خبرا نیست! ما هم آنچنان رغبتی نداشتیم که تو عروسمون بشی، امیر بهادر و عموی خدا بیامرزش چند باری به خاطر تو با هم دعوا کرده بودن شانس با امیر بهادر یار بود که داداشت زد جوون مردمو پر پر کرد و الا من قسم خورده بودم که نمیذارم از خانواده بی اصل و نسب زن بگیره الانم که اینجایی باید کلاهتو بندازی بالا.. والا شانس داری حالا هم زیاد حرف نزن سریع چای و میوه بیار من اعصاب درست و حسابی ندارم اگه رو مخم نباشی منم کاریت ندارم دوست ندارم یه حرف رو دو بار بزنم... ❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ترکیب فوق العاده عالی خونگی بهت یاد میدم درست کنی که هر چی و و سخت رو پوست و داری رو از بین میبره😍 اگه تا الان کلی هزینه کردی و لک‌های دست و صورتت از بین نرفته🙁 با این ترکیب خونگی و پوستت رو جوان، شاداب و بدون لک کن 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/2585526671C7870210c7a
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
بازم لامپ‌های خونه سوختن😞 نندازشون سطل آشغال چی کار کنی؟؟🧐 بدون نیاز به آقایون و جعبه ابزار 🧑‍🔧 خانم خونه، فقط‌ با یک ، خودت درستشون کن https://eitaa.com/joinchat/2585526671C7870210c7a تعمیر لامپ فقط با یک مداد 😍👆
🌼مرد خوشبخت ️پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند. تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می‌شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می‌شود. شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن‌ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا می‌زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد می‌شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟ پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت! ‌‌‌‌ ‌‌ 🪴🌳🌞🌿🪴🌳🌞🌿
🕌 با آغاز ماه ربیع الاول و پایان ماه صفر با عضویت در کانال امام رضا علیه السلام ✅️ یک سهم غذای حضرتی دریافت کنید. ✅️ اسکان رایگان در حرم دریافت کنید. ✅️ یک روز خادم و کفشدار حرم باشید. ✅️ رایگان به مشهدالرضا سفر کنید. 🕊 با عضویت ساده ؛ در قرعه کشی ؛ پرداخت وام و کمک هزینه سفر به مشهد شرکت داده می شوید. 👇🏼👇🏼👇🏼 لینک پیوستن به کانال امام رضا من هم عضو کانال امام رضا می شوم