هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
2_1152921504684762137.ogg
301.9K
- 99درصد آهنگایی که تو اینستا و خیابون میشنوی
📥#موزیک #موسیقی #آهنگ 📥
ولی پیدا نمیکنی اینجاس : 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/608109052Cb9d261352d
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
💥توصیه آیت الله #بهجت به جوان با استفاده از #حرز آقا امام جواد (ع)👇
😔7ساله ازدواج کردیم زندگی مون خیلی سخت شده چه #مانعی وجود داره؟
✅پاسخ آیت الله بهجت:
این کاری که بهت می گم رو انجام بده ....
💠 افزایش رزق روزی
💠 آرامش و دفع اضطراب
💠 برکت در رزق و روزی
💠 دفع استرس و پریشانی
💠 دفع نگاه و زبان بد دشمنان
💥 #راهکار آیتالله #بهجت در کانال زیر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4203282790C545f2fa9ff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای جررررررر😱😱😱😱
نت نداری بری اینستا دوربین مخفی خفن ببینی ؟🥺
کلی #دوربین مخفی باحال🤣 اینجا رایگان دانلود کن👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2157969715C9051aa6493
این #کانال #خفن ترین کانال #دوربین مخفی ایتاس😂😂😂
پاره میشی از #خنده😂😂😂
❌دیگه نیازی به کانال دیگه نداری با این کانال😁
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
🔴 فوری
سبحان الله قدرت خدارو ببین 😳😳
#دوربین مخفی عجیب و #غریب ترین پدیده ها😳😳😳
ببینید👇حاوی صحنه های #شگفت انگیز و باورنکردنی🔮💯
🎥 🎥🎥🎥🎥🎥 🎥
🎥 🎥
🎥 ▶️ play. 🎥
🎥 🎥
🎥 🎥🎥🎥🎥🎥 🎥
4:15
🖇#کلیک کن رو دوربین👆 سریع عضو شو کلیپش بالای صفحه سنجاق شده🖇😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکات_خانه_داری
این راز رو هر خانمی باید بدونه✅️
یک قاشق جوش شیرین تو مایع ظرفشویی بریزید دیگه هیچ وقت نیاز نیست از وایتکس استفاده کنید چون تمام ظروف رو برق میندازه و باعث میشه مایع ظرفشویی ک خیلی مضره خیلی راحت از روی ظروف شسته بشه
این ترکیب خاصیت تمیز کردن تمام ظروف رو داره ،و همه رو برق میندازه🫠ظروف بلو و پیرکس رو خیلی خیلی براق میکنه🥰🤌
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
هدایت شده از تبلیغات گسترده ماهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍۳دلیل عجیب ریزش مو کشف شد😳🥰
من هم مثل شما ها هزارتا دکتر رفته بودم بی اثر🥺 ولی اینجا به آرزو دیرینه ام رسیدم😍
تنها روش جادویی در کشور وخاورمیانه رویش مو فقط در ۱۵ روزبه روش هندیها😍😍
میخوای موهات مثل علف هرز رشد کنه بدو بیا خودت شگفت زده میشی🥰👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2148794399Cbcad438a26
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
⭕️دوست داری یه اندام سفید و بلوری و جذاب برای خودت بسازی❓❓🙈😍
شوهری دیگه همش برام غش میره🤪
❤️🔥نگرانش نباش 😁
اینجا از زغال بلور میسازه😳🥰👇👇
رفع تمام بیماریهای زنان🥰👇
http://eitaa.com/joinchat/2148794399Cbcad438a26
یه ماسکم داره هر چی جرم و لک و جوشه وچروک میشوره میبره😳😱👆👆
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕 قسمت دوازدهم آروم شروع کردم به ماساژه پاهاش میدونستم کدوم رگها رو بگیرم تا خستگیش رفع بش
🍃🍃🍃🍃💕💕
قسمت سیزدهم
لبخندی زدم که از هر گریه ی دردناک تر بود ...
مادرجون انگار حالم و فهمید که فقط سری تکون داد ...
با پدرجون و ترانه هم احوال پرسی کردیم ... ترمه با دیدنم یه ابروشو بالا انداخت گفت : چه عجب ما شما رو دیدم افتخار دادین
- زندگیه دیگه نمیذاره تا خدمت برسیم
- هه همچین میگی زندگی که انگار چیکار میکنی ...
" آخ دلم می خواد بزنم دهنشو سرویس کنم "
از گردن حامی اویزون شد گفت : خوشتیپ فامیل چطوره ... آخه این چیه رفتی گرفتی تیپش و ببین ... اینم خواهر همونه ... اگه قبول کرده بودی
لیندا رو میگرفتی ... دیدی که ماشاالا خوشگل خانوم تازه عاشقتم بود ...
حسام خندید گفت : منظورت اون دختره ی عملیه ... اون که همه جاش عمله کجاش خوشگله ...
- اِه حسام قاشق نشسته شدی
- آخه خواهر من یه ریز داری فک میزنی مثلا سوگند زن حامیه جلوش راجب یه زن دیگه برای شوهرش تعریف میکنی
لبخندی به من زدو گفت : چطوری زن داداش حرفای ترمه رو به دل نگیر ... آروم گفت : می خواست اون خواهر شوهر عملیشو قالب حامی کنه
حالا نشده حرصش و سرتو خالی میکنه ... عملی منظورم یه دود دو دود دود دود نیستا منظورم از این پروتز مرتزاس
از حرفاش لبخندی زدم این پسره خیلی ماه بود مهربون خون گرم ...
ترانه تو آشپزخونه داشت به مادر جون کمک میکرد ... پدر جونم سرش تو شاهنامه اش بود ... ترمه خانومم از گردن حامی آویزون بود ...
رفتم آشپزخونه گفتم : کمک نمی خواین
مادر جون - اِوا دخترم برو بشین
- نه مادرجون دوست دارم کمکتون کنم
ترانه خندید گفت : به به چه زن داداشی بدو بیا برو میزو بچین ... من با کسی تعارف ندارم
نه بابا این حرفا چیه منم از همین خانواده ام ...
با کمک ترانه میز و چیدیم ... همه دور میز نشسته بودیم که مامان جون گفت : ماشالا سوگند دخترم یه پا کدبانو هست حامی پوزخندی زد و
گفت : آره فقط برای کلفتی ساختنش
با این حرف حامی اونم جلوی جمع خانواده اش احساس کردم یه پارچ آب یخ روم خالی کردن ... خیلی خجالت کشیدم ...
پدرجون خیلی جدی گفت : بس کن حامی از سر شب حواسم بهت بوده ...
از این حرف پدرجون خوشحال شدم اما خوب حس حقارتی که با حرف حامی بهم دست داده بود با هیچ چیزی درست نمی شد ... دیگه اشتهایی
نداشتم ... چند لقمه بیشتر نخوردم
مادرجون هر چی اصرار کرد اما واقعا هیچ میلی به غذا نداشتم ...
بعد از شام و دورهمی با حامی خونه اومدیم ... هر دو در سکوت رفتیم اتاق های خودمون ...
دوماه از عروسی من و حامی میگذشت این مدت شرکت نرفته بودم ... حامی هم سرش شلوغ بود و کم تر می دیدمش ... داشتم تی وی میدیدم
که تلفن زنگ خورد با دیدن شماره ی خونه مامان لبخندی زدم دوماه می شد ندیده بودمشون دلم برای همشون تنگ شده بود سلام مامان
جووونم
- سلام سوگند خوبی
- منم خوبم اما انگار شما خیلی خوشحالی ..
- وای سوگند باورت نمیشه اگه بگم
- چرا چی شده هانیه بارداره
- نه گلم سوگل و سهراب برگشتن ...
ادامه دارد...
❤️❤️