دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا از بچگی دلم میخواست همه چیزمو به رخ آذر بکشم ، بزرگتر که شدیم حسادتای بچگانه جاشو ب
🍃🍃🍃🌸🍃
#ثریا
بچگی بابا دست ما رو میگرفت و میگفت بابا جون تو مگه دوست نداری من و مادرت باهم زندگی کنیم؟
ولی مامان هیچوقت نظر ما براش مهم نبود. گاهی دلم برای مامانم میسوخت آدم تنهایی بود که همیشه گریه میکرد و غصه میخورد هر وقت سیمزار کنار بابا میدید شب اشکش راه میفتاد ولی به خاطر لجبازیای مسخره حاظر نشد به زندگی با بابا برگرده .
غروب بود که در خونه رو زدن، عمه ثریا بود و بچه هاش به عمه نگاه کردم که حتی بعد سالگرد دایی هم لباس سیاهشو درنیاورده بود .
آذر اومد بالا و محکم بغلم کرد و یک ریز شروع کرد به حرف زدن صدای سهراب اومد که گفت مامان شکر میگه بیاین پایین بشینید ، عمه قبل ما شروع کرده بود به حرف زدن و گفت من چیکار کنم شکر جان دیگه این بچه ها نمیدونن تو که اخلاق خانم جانو میشناسی به من گفت برادرتو دوباره زنگ بزن دعوت کن من گفتم یه بار واسه سالگرد گفتمش ناراحت شد و گفت حرف مادر پیرتو زمین ننداز بعدشم گفت اصلا خودم زنگ میزنم من چه میدونستم قراره سیمزارم دعوت کنه . مامان با ناراحتی گفت منم میدونم مقصر تو نیستی ، یهو سهراب پرید وسط حرف مامان و گفت مقصر منم که نمیتونم این زنه و پسراشو جایی که ما هستیم تحمل کنم . عمه خندید و گفت واسه همین رفتی تو شکم قاسم بیچاره ؟
عمه اومد و پیشونیه سهراب بوسید و گفت اینجوری باشه درست تموم بشه همه مریضایی که قراره ببینی شاهکار دست خودت بودن که عمه جان.
آذر خندید و گفت تا این سهراب درس و مشقش تموم بشه همه مریضاش رو تخت بیمارستان تلف شدن .
به آذر نگاه کردم به موهای مشکیش که تا رو شونه هاش بود و به چشمای آبی که درست شبیه دایی هادی بود .
عمه ثریا همیشه میگفت وقتی جوون بودیم هیچکس به خوشگلی مادرت نبوده ولی وقتی به چهره مامان نگاه میکردم یه زن با چهره پر چین و چروک میدیدم .
عمه ثریا رو کرد به سهراب و گفت ولش کن عمه جان خودتو با اینا درننداز خیر سرت تو داری درس طبابت میخونی باید عاقل تر از این حرفا باشی که با پسرای سیمزار در بیفتی .
آذر کلافه دستاشو توهم گره کرده بود و به من اشاره کرد که بریم تو اتاق ، پاشدم و گفتم من میرم بالا با آذر میخوایم حرف بزنیم،به نگاه اخمالوی سهراب نگاه کردم که تا پله ها همراهم بود .
وقتی رسیدیم اتاق بدنمو کش دادم و رو تخت دراز کشیدم و گفتم چه خوب شد درس و مشق تموم شد ها این سهرابم چقدر بیکاره .
آذر خندید و گفت نمیدونی که خانم جان هرروز و هر ثانیه فکر و ذکرش اینه که احسانم بشینه درس بخونه و دکتر بشه.
آذر یکم مکث کرد و گفت میگم دو تا داداش دگتم درس خوندن؟
🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ۵٩ سوره مبارکه نساء.
🔎 جستجوی سوره: #نساء
#مصحففارسی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋
❄️ روزتون پراز خیروبرکت ❄️
☔️ امروز یکشنبه
☀️ ۳٠ دی ۱۴۰۳خورشیدی
🌙 ۱۸ رجب ۱۴۴۶ قمر
🎄 ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی
💯ذکر_روز
⛄️❄️یا ذالجلال و الاکرام ❄️☃️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
📘راز مثلها🧐
✍📘حکایت ضربالمثل معروف "افسار شتر بر دُم خر بستن"
نقل است ساربانی در آخر عمر، شترش را صدا میزند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از وی حلالیت می طلبد.
یکایک آزار و اذیتهایی که بر شتر روا داشته را نام میبرد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن ، غدا ندادن، بار اضافه زدن و …. همه را بر میشمرد و میپرسد آیا با این وجود مرا حلال میکنی؟
شتر در جواب میگوید همه اینها را که گفتی حلال میکنم، اما یکبار با من کاری کردی که هرگز نمیتوانم از تو درگذرم و تو را ببخشم.
ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیتها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!
ضربالمثل معروف "افسار شتر بر دُم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه چنين افرادی بدون دارابودن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط تصدی پست و مقامی، صرفاً بر مبنای روابط زمام امور را بدست گیرند و بدبخت جماعتی که دچار چنین افرادی شوند.....
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خانوم_خونه
این پست رو چند بار باید دید…
آرام باش عزیزِ من
آرام باش
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس اول😂
طنز امروزمون😂😂😂😂
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیک پرتقال✨🍊
یه کیک با عطرُ طعمِ جذابُ عالی
♥️مواد لازم: آرد ١/٥ پيمانه
تخم مرغ ٤ عدد
آب پرتقال ١/٢ پيمانه
زست پرتقال ١ق غذاخوري
بكينگ پودر ١ق چايخوري
وانيل ١/٢ق چايخوري
روغن ١/٢ پيمانه
شكر ١ پيمانه
♥️دماي مناسب:
دماي فر ١٧٠ درجه به مدت ٣٥_٤٠ دقيقه
زست پرتقال:قسمت نارنجی پوست پرتقال
❤️❤️
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش دوخت کیف شارژر و هندزفری
✨✨
❤️❤️