*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 آینده متعلق به کسانی است که به زیبایی رویاهای خودشان ایمان دارند. #عرفان_طهماسبی 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

🌸 آیت الکرسی 🌸 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃 🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃 🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃 🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃 🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃 🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃 🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃 👑🌹⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️🌹👑 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃 ❤️❤️

.

🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃

#چکاوک اینکه...بتونم واقعا خوشبختت کنم،اما از بعد از اتفاقی که توی کیش بینمون افتاد..بعد از اینکه تمام و کمال...مال خودم شدی..دیگه امکان نداره بذارم کسی بین ما قرار بگیره! امکان نداره بزارم کسی تو رو از من بگیره! امکان نداره ازت دست بکشم! بعد کف دستش را روی سینه اش کوبید و با لحنی پر از ادعای شیرین مالکیت گفت: -اینو توی مغز اون پسرعموی دیوونت فرو کن که تو اول و آخرش مال خودمی ! و باز خواست به سمتم بیاید . -تو رو خدا جلو نیا!درمانده گفت: -آخه این چه تنبیهیه چکاوک !بیا منو بکش؛ولی منو از خودت نرون! من دلم برات تنگ شده لامصب!دلم برا ی ب....،ب... کردنت،بوییدنت تنگ شده! لعنتی این آخر سنگدلیه که اینجوری جلو چشمم باشی و نذاری بهت نزدیک بشم! بعد لحن صدایش را آرام تر کرد و گفت: -تو چه میدونی توی این یک ماه من چی کشیدم از نداشتنت و باخاطرات قشنگت زندگی کردن! تو چه میدونی دختر !که اون تجربه ها رو با تو داشتن، و بعد نداشتنت چه به روزگار آدم میاره! تو نمی دونی ! به وهلل نمیدونی چقدر برای من عزیزی!من..توی این یک ماهی که نداشتمت فهمیدم امکان نداره بدون تو بتونم زندگی کنم! لعنتی نداشتنت خیلی درده! بفهم! جملاتش چشمه ی اشکم را جوشاند!صدایم لرزید وقتی گفتم: -اما..اما تو نمیتونی من و پروانه رو..باهم داشته باشی!آهی از سر بیچارگی و درماندگی کشید و انگشتانش را در موهایش فرو برد!دست گذاشته بودم روی نقطه ضعفی که این روزها بدجور توی چشم بود! - میدونم عزیزم! میدونم! منم هیچوقت اینو نخواستم !مطمئن باش من هیچوقت با داشتن همچین خواسته ای، به تو توهینن نمیکنم! اما همیشه یک راهی هست! یک راه حلی پیدا میشه!تو فقط بهم اعتماد کن!تو فقط پشتم باش! تو فقط ازم دوری نکن! من حلش میکنم !درستش میکنم !همه چی رو درست میکنم عزیزدل و جونم! حالت تهوع امانم را بریده بود. - میشه..میشه بری؟بخدا حالم داره بهم میخوره! باز از شدت کلافگی رو به جنون رفت.عصبی تشر زد: -باشه من میرم! اما چکاوک دریاسالار به نفعته این ادا و اصولا فردا تموم شده باشه! چون من دیگه نمیتونم نداشتنتو ،دوریتو ،اینجوری دور بودنتو تحمل کنم! دیگه امکان نداره فردا هم اینجوری به سازت برقصم! من ،همین فردا، دیگه نه ازت سوال میپرسم و نه به بهونه هات گوش میدم !بلکه یجوری میام نزدیکت و یجوری .. میکنم که بفهمی اینجوری دوری کردنها چه عواقبی داره! فهمید؟پس این لوس بازی ها رو همین امشب ختم بخیرش کن! و بی هیچ خداحافظی ای عصبانی و کلافه از خانه بیرون رفت و در را پشت سرش بست !میان اشک های خیمه زده در چشمهایم، لبخند زدم! گمانم که پاک زده بود به سیم آخر این عاشق دیوانه! اما آخر..پروانه !مگر میشد تنها امید این زن را نادیده گرفت و..او را فرو ریخت !فردا ظهر به هرجان کندنی بود خودم را قانع کردم که برای ناهار روی ماهی جان را زمین نیندازم .با خودم گفتم میروم و اگر دیدم دوباره حالم دارد بد میشود؛ سردرد را بهانه کرده و بر میگردم !وقتی رفتم؛خدا را شکر خبری از ضیاءالدین عصبانی و رایحه های ناخوشایند همراهش ،نبود. هرچند دلم برایش لک زده بود! اما با توجه به اینکه با دیدنش حالم بهم میخورد و همچنین با آن حجم ازعصبانیت و تهدیدهای عاشقانه ای که دیشب نسبت به من روا داشته بود؛ مصلحت آن بود که فعلا همدیگر را نبینیم! وقتی رفتم ملاحت و ماهرخ و ماهی جان در آشپزخانه دور جمع بودند.حاج داوود در سالن کناررادیوی قدیمی معروفش نشسته بود،به سمتش رفتم و با او سلام و احوالپرسی کردم .اظهار دلتنگی کرد و از عمو و زن عمویم پرسید. لحنش آرام بخش و تسکین دهنده بود. -چکاوک عزیزم بیا اینجا مادر! ماهی جان بود،در آشپزخانه به جمعشان پیوستم و احوالپرسی گرمی با همدیگر کردیم. ملاحت مشغول تهیه سالاد بود. دست هایم را شستم و برای کمک به او، کنارش نشستم و مشغول شدم ماهرخ داشت بادمجان سرخ میکرد و در عین حال راجع به پروانه و اخلاق خوب کمیل و مادرش صحبت میکرد. ماهی جان هم مدام میخواست سرصحبت را عوض کند و سررشته ی کلام را از ماهرخ بگیرد .اما ماهرخ حواسش نبود و باز هربار ادامه میداد !ماهی جان نگران بود من ناراحت شوم .به هیچ وجه نمیخواست دلم بشکند یا دوباره یاد درد و غم هایم بیفتم !میخواست حداقل این چندساعتی که کنارشان هستم؛ آسوده خاطر باشم! این تنها کاری بود که از دستش بر می امد!در همین لحظه بود که ضیاءالدین و داریوش وارد ساختمان شدند و مستقیم به آشپزخانه آمدند . ادامه دارد ... ❤️❤️

🎵محسن عیار • بنام عاشقت میمونم♥ ‌ 🍂

راز خوشمزه شدن یه قطاب خوشمزه و‌نوستالژی 🥰به سبک ننه👵🏻 مواد لازم‌برای قطاب ننه پز نیم کیلو ارد ۱۵۰تا۱۸۰گرم روغن سه چهارم لیوان اب ولرم سه قاشق شکر مواد میانی👩🏼‍🍳 ۱۵۰گرم پودر مغزیجات که من از گردو استفاده کردم ۱۵۰گرم پودر قند دو‌قاشق گلاب یک ق چ خ پودر هل تقدیم نگاهتون 😋😋 🌳🌱🌾 ⚒💡💡⚒💡💡⚒

《♡》 🪴

بهت قول میدم سخت نیست لااقل برای تو #موسیقی #کنسرت 🍂