#شب
شب پردﻩرا پَس مےزند
وتمامِﺩاشته های
فراموﺵشده را
عیاﻥمےڪند:
خدا…
احساس…
وجدان…
الهے
رحمےڪﻥ
تابااحساﺱِآرامش
ووجدانےراحت بخوابیم
آمین
🌟شبتون بخیر🌟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
تجربه من این بوده ک اول یه ادمی رو کامل بشناسم بعد وارد زندگیم کنم ب عنوان رفیق
بعد دگ اینکه با کسی شوخی نکنم چون خیلیا جنبه ندارن و توهین میکنن
با خانواده شوهر خیلی صمیمی نشم
و دیگ اینکه با همسرم ک دعوا میکنم سکوت میکنم ب جای توهین و تحقیر
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
"اصول سى گانه اعتماد به نفس"
#اصل_دهم:
⏹انسان هايى كه اعتماد به نفس عالى دارند، انسان هاى مسئوليت پذيرى هستند و انسان هاى مسئوليت پذير انسان هايى هستند كه هر روز با پذيرفتن مسئوليت هاى جديد به ساختن اعتماد به نفس خود كمك مى كنند. بنابراين اگر مى خواهيد اعتماد به نفسى عالى پيدا كنيد تمرين كنيد تا مسئوليت پذير شويد.
مسئوليت پذيرى را از كارهايى به ظاهر ساده شروع كنيد.
صفت مسئوليت پذيرى خود را در عرصه هاى مختلف كار و زندگى خود به كار بگيريد و اعتماد به نفس خود را تقويت كنيد. در مقابل نيازهاى ديگران هم احساس مسئوليت كنيد.
يكى از ويژگى هاى انسان زيباى ديگر اين است كه همواره در مقابل ديگران و مسايل آنها احساس مسئوليت مى كند و در حد توان به كمك آنان مى شتابد.
"من در دنيايى از معنويت و عشق الهى زندگى مى كنم".
#دکترآزمندیان
#اصول_اعتماد_به_نفس
ادامه دارد...
✦••┈❁🥇❁┈••✦
@khoda_emza
✦••┈❁🥇❁┈••✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساربان خیره شده بر خم انگشتریات
این سفر بار گران است،
بیا برگردیم...💔🥺
👤 #کلیپ احساسیِ «عزیزم برگرد» با نوای کربلاییحسین #ستوده تقدیم نگاهتان
📌 سالروز حرکت #امام_حسین علیهالسلام از مکه به سوی کربلا
@salambaraleyasin1401
.
#ایده_تولد
شب میلاد تو ای دوست برای دل من
شب میلاد همه خوبی هاست
دل من امشب ازاین حادثه خوش لبریز
دامن افکارم
پر گل های خیال تو شده است
تک تک گل ها را یک به یک می بوسم
و به دل می دوزم
گرچه دوریم از هم
دلی از عاطفه لبریز و پر از عطر امید توشه ی راهت باد
#تولد
✅اگر تولد همسریه و ازتون دوره 😊😍
#دِلـــــبــــری❤
♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡
#love
قدرتمند تر از عشق
"احساس مسئولیت" است.
آنکه در قبال تو
احساس مسئولیت میکند؛
فراتر از عشق دوستت دارد
✅تلنگر
🔸 مرد جوانی از مشکلات خود به
حکیمی گلایه می کرد و از او خواست
که راهنمایی اش کند.
حکیم آدرسی به او داد و گفت به این
مکان که رسیدی ساکنان آن هیچ مشکلی ندارند،
می توانی از آنها کمک بطلبی.
مرد هیجان زده به سمت آدرس رفت،
با تعجب دید آنجا قبرستان است.
به راستی تنها مُردگانند که مشکل ندارند!
«همانا انسان را در سختی ها آفریدیم»
📚سوره بلد/۴
#تلنگر
#توکل
✦••┈❁🥇❁┈••✦
@khoda_emza
✦••┈❁🥇❁┈••✦
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
دعا می کنم امشب
زیر این سقف بلند
روی دامان زمین
هرکجا خسته و پرغصه شدی
دستی از غیب به دادت برسد
وچه زیباست که آن
دست خدا باشد و بس
شبتون بخیر
برایت آرزو می کنم
هر زمان که چشمانت را می بندی و به خواب می روی
خواب های خوش پشت پلک هایت را گرم کنند
و هر زمان که چشمانت را باز می کنی در صبح
واقعیت زندگی ات به زیبایی رویاهای شبانه ات باشد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پنج_شنبه است قطعا #خیر است🌱
ذکر امروز❤️لا اله الا انت الملک الحق المبین❤️
۱۴۰۲/۰۴/۰۸
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
وقتی خانه ای گرم است
یعنی خورشیدی در آسمان
آن خانه میدرخشد
وآن خورشید برمدار انگشتان
زنی می چرخد،
اصلا زن خودِ خورشید است
وقتی خانه ای روشن است
یعنی در آسمان آن خانه ماه
روشن است و بر مدار
روشنایی چشم مردی میچرخد
این یعنی مرد خود مهتاب است
زن ومرد دوخط موازی اند
که درهیچ نقطه ای همدیگر
راقطع نخواهند کرد
این یعنی جاده ی طولانی زندگی
که پایانش فقط مرگ است...
وقتی پشت مردی گرم این خورشید باشد
وپشت تمام تاریکیها ی یک زن
چنین روشنایی باشد
زندگی در گروِ خوبیها بر مدار خوشبختی میچرخد
راستی جغرافیا چه معنایی دارد...؟
.
ꕥ࿐❤️https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b🕊
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
گلچهره و حاتم💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
عزیزان دل در حال روایت دلانه ی گلچهره و حاتم هستیم
سرگذشتی جذاب پر از فراز و نشیب زندگی
بزن رو پیوستن همدیگر گم نکنیم
https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375
دوستانهها💞
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 گلچهره و حاتم💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 عزیزان دل در حال روایت دلانه ی گلچهره و حاتم هستیم سرگذشتی ج
حیاطمون.تاحالا ماشین شهری رو ازنزدیک ندیده بودم.دوییدم سمتش.دونفر ازکارگرها هم اومون.داشتم نگاه میکردم ک دیدم داخلش یه نفرباندپیچی شده داخلش دراز کشیده.ترسیدم ورفتم عقب.....
مادرم بود.ب کمک کارگرها بلندش کردن و از اون پله های چوبی بردنش اتاقش.
بهمون اجازه نمیدادن بریم داخل تا مادرمونو ببینیم.
پشت درنشسته بودم دکتر داشت معاینه اش میکرد صدای آه وناله های مادرم بلند شده بود.
یکم بعددکتر ازاتاق اومد بیرون.
فورا رفتم اتاق مادرم.داشت گریه میکرد و اه وناله میکرد.
گفتم مامان.گفت مه پاره دخترم دستتو بده بهم.خواهرام هم کنارمون بودن.
مادرم ب خدمه گفت برن بیرون و مادخترا رو صدا زد وگفت بیایین کنارم.بهمون گفت همونطور ک میبینین من دیگ ازپاافتادم بعدازاین خودتون مواظب زندگی خودتون باشین.من نتونستم اززندگیم محافظت کنم ازشوهرم ازشما.الانم ک ب این حال وروز افتادم ومعلوم نیست بتونم راه برم یانه.میدونم ک پدرتون ازدواج میکنه ولی ازتون میخوام حواستون ب زندگیتون باشه ومثل من اینقدر بدبخت نباشین وخیلی مواظب خواهرکوچیکترتون باشین.
خواهرام گریه میکردن ولی من دستم تودستای مادرم بود.
چندساعت بعد پدربزرگ ومادربزرگم(پدرومادر مامانم)از روستاشون اومدن.دادوشیون میکردن و مادرم وخانم جان رو فحش میدادن.ماجرا رو فهمیده بودن و میگفتن چرااینکاروباخودت کردی اگ شوهرت زن میگرفت توهم مینشستی زندگی خودتو میکردی توی این عمارت پراز نازونعمت.
ولی مادرم گوشش ب این حرفا بدهکارنبود.بهشون گفت توزندگی من دخالت نکنین.
روزها میگذشت و حال مادرم اصلا فرق نکرده بود.