eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 سرگذشت ثریا..... 🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
#ثریا چشامو باز کردم به پرتو های نوری که از پشت شیشه های رنگی وسط اتاق می‌تابید و فرش اتاق چند رنگ
خاله خندید و گفت انشالله بخت جفتشون بلند باشه اصلا هم ناصر هم مهناز از ثریا بزرگترن درستشم اینه اول بساط عروسی این دوتا مهیا بشه مامان گفت بله بزرگترن اما باید حرف و نشونی بفرستن پی عروسشون یا نه؟ اگر خدایی نکرده حرف مردم بیفته پشتمون که چرا محمدرضا نیومده پی عروسش دیگه دهن این مردم رو نمیشه بست من از اولشم گفتم برای دختر یکی یه دونه من شوهر کم نیست اجازه بدم از کوچیک تا بزرگ این شهر صف میکشن براش اما خواستیم دختر دست غریبه ندیم گفتیم حالا که قراره عروس و دوماد بگیریم خودی باشه خواهر و برادر گوشت همم بخورن استخونشو دور نمیندازن ولی حالا چی؟ کارمون به جایی رسیده که پشتمون بلرزه که مبادا نیان ثریا رو ببرن و تشت رسواییمون بیفته از بوم مامان رفت سمت تاقچه و از بین ترمه ها یه جعبه کوچیک چوبی بیرون آورد و آورد داد دست مهناز گفت ناقابله احمد از سفر برات سوغات آورده گفت یکی برای ثریا یکی هم برای عروسم مهناز،مهناز جعبه رو گرفت و سئنه ریز نقره رو انداخت رو دستش خاله خندید و گفت دستت درد نکنه خواهر اینم از بخت بلندم بود که دارم دخترمو می‌فرستم خونه ی تو ،به نظرم یه وعده داداش احمد آقا رو با اهل و عیال دعوت کن حرف بنداز پسرا که از سفر برگشتن قراره مقدمات عروسی ناصرو فراهم کنید بلکه به خودشون بیان توی این خونه عروس دارن، مامان یه نگاهی به خاله انداخت سرشو برد جلو و حرف نگفتشو قورت داد رو کرد به من و گفت برین با مهناز باغ‌و بگردین چرا نشستی اینجا دختر مهناز دختر خاله من بود سومین بچه دختر خاله مهین که از بچگی اسم بردارم ناصر روش بود مهناز دوتا خواهر داشت اما من اولین دختر خانوادم بعد دوتا بردارم بودم وقتی سیزده سالم بود عموم حرف منو با پدرم زده بود و قرار شد با محمدرضا ازدواج کنم پسر پنجم عموم از بچگی حس خاصی به محمدرضا نداشتم اما وقتی فهمیدم قراره زنش بشم دیدم به محمدرضا فرق کرد وقتی میدیدمش سرخ میشدم حس میکردم قلبم تندتر میزنه محمدرضا از بچگی سری به مشق نوشتن نداشت و دنبال درآوردن پول و کار بود برای همین تا حساب و کتاب یاد گرفت مشغول کار توی حجره پدریمون شد بعدشم با ناصر خواستن خرجشونو جدا کنن روبروی مهناز نشسته بودم که گفت ثریا میگم اگر ناصر بیاد و زودتر عروسی من سربگیره تو ناراحت میشی ؟ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🫖🌿👵☕🥰 کوچه‌ خاطرات من پر از عطر اقاقی‌هاست پر است از زمزمه دعا‌های مادربزرگ پر است از گرمی کرسی در دل سرد زمستان و قصه‌های شیرین و بی‌کینه مادربزرگ و پر است از صدای خنده های شاد و کودکانه‌ی ما    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو لبخند زدن خسیس بازی در نیارید لطفاً 🤗☺️☺️🤗 💜 ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟ بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم ♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️رهبر انقلاب: دارم مشاهده میکنم دارم می‌بینم پیروزی با ملت ایران است. 🔹خدایا پیروزی مارو ظهور حضرت حجت قرار بده 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدی های رستورانی چه خوشرنگن توی این پست راز و رمزش رو بهت میگه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💫‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟ بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم ♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787
ساده زیستی ملاهادی سبزواری حکیم بزرگ حاج ملاهادی سبزواری که دارای شاگردان بسیار ممتاز و صاحب تالیفاتی همانند شرح منظومه در فلسفه است، از کسانی بود که زندگی بسیار ساده ی او زبان زد تاریخ شد. در تاریخ صفر ۱۲۸۴ ه ق ناصرالدین شاه قاجار در راه رفتن به خراسان در سبزوار توقف نمود و عازم خانه ی ایشان شد و تنها و بدون محافظا وارد منزل او گردید. هنگام ظهر حاجی و مشغول غذا خوردن بود. پادشاه قاجار مشاهده کرد که غذای این دانشمند یک گرده نان است و لقمه های نان را در یک ظرف کوچک که مایعی در آن بود، فرو می کرد و در دهان می گذاشت؛ فهمید آن ظرف درونش سرکه است شاه نظری به حالش کرد و نظری به خانه انداخت و دید در آن اتاق جز یک قطعه نمد، چیزی دیده نمی شود که سفره روی آن قرار دارد شاه می بیند در دو اتاق دیگر، فرش آن نمد است و می گوید: فکر میکردم زندگی شما خوب. است، ولی این طور نیست؟ حاجی می فرماید: این سه قلعه نمد را هم که کف اتاق انداخته ام باید در جهان بگذارم و بروم، این نمدها در دنیا می ماند و من رفتنی خواهم بود. 📚سیمای فرزانگان ص 460 ـ مقدمه کتاب اسرار الحکم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گیر‌کردم): یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفأل شهید رییسی برای اردوغان عجب تفأل درستی زد روحش شاد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌼🍃 ☘ ‌"تُو" دَقیقاً هَمان یِکنَفری هَستی کِه دِلم میخواهَد پا به پایَش پیر شَوم...! تُو هَمان یاری هَستی که شَهریار میگویَد "بِدونِ وجودَش شَهر ارزشِ دیدَن را هَم ندارد"...💙 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر كجای اين حرم دل می‌برد از عاشقی دل از اين مجنون عاشق،صحن گوهرشاد برد♥️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
انسانی که خود را به راحتی می‌فروشد فکر می‌کند وقتی بمیرد تمام می‌شود! نه. انسان "ماتَ فاتَ" نیست؛ "خُلِقتُم لِلبَقاء". خدا شما را برای بقا آفریده است. "لا لِلْفَناء" برای فنا که نیافریده است. اصلاً آفریده است که تو بمانی. چطور بمانی؟ به تو اختیار داده است. خود تو می‌دانی. اگر خودت را راحت بفروشی آن طرف تاریک می‌شود. اما اگر کمی این‌جا حواس خود را جمع کنی، انسان خوبی باشی،آن طرف خوب است. قدر تمام لحظات زندگی را بدانید.. @vlog_ir