🔥پالتو زمستونی فقط ۲۵۰ت❌ 🔥بافت فقطططططططططط۷۵ت😱 🔥😱پالتو بچگانه فقططط۱۰۰ت😱 بزرگترین تولیدی هستیم 😉 https://eitaa.com/joinchat/2738750387C902629cd14

*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس مهربونم خیلی وقته که عضو کانالتونم ولی اولین باره که پیام میدم .میخواستم تشکر ویژه داشته باشم ازتون بابت پخش آیةالکرسی که هر روز یادآوری میکنید اجرتون با خدا باشه ❤️من و دخترم تا آخر هر روز گوش میکشیم و تکرار میکنیم باهاش ان شاءالله همیشه تن درست باشید 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

🤔واقعا هنوز هم میخوای پول بدی #طلا بخری🥰 🥰گالری زیبا رو دنبال کن🏃‍♀️🏃‍♀️ و کلی دلبریجات خوشگل و برند رو مال خودت کن🎁👌 👌 مشابه طلا ❤️ بدون حساسیت ✅ رنگ ثابت بزن رو لینک و فرصت رو از دست نده👇https://eitaa.com/joinchat/1166606618Ccb45bfa3c9

🖤🖤🖤🖤🖤🖤 👈اول نیت کن بعد ۳صلوات بفرست حالا بزن روی اسم مبارک، جواد الائمه (ع) ♻️﷽♻️ 🕋 یا جواد الائمه علیه السلام 🏰 🕋 یا جواد الائمه علیه السلام 🏰 🕋 یا جواد الائمه علیه السلام 🏰 🕋 یا جواد الائمه علیه السلام 🏰 🕋 یا جواد الائمه علیه السلام 🏰 بیشتر از 163 هزار نفر متوسل شدن و خیلی ها حاجت گرفتن شما هم متوسل بشید : ان شا‌‌ الله شما هم حاجت روا بشید😍

هرچی لک رو دیوار #گچی دارین با این ترفند تمیز کن ✨✨ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟ بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم ♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787

عید امسال یه سبزه شیک و متفاوت داشته باش کاشت سبزه مرکبات از #بهمن_ماهه با چندفوت فن که باید بلد باشی #سبزه_آکواریومی 🐠☘ #سبزه_درختی🌳 #سبزه_بنفش🎍 #سبزه_شکوفه_دار🎄 https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329 ایده های نااب کاشت انواع سبزه 404 میخوای بیا🤌

خانمهایی که مشگل پخت #حلوا دارن بیان👇❌ 1.حلوات گلوله میشه یا ترک میخوره؟! 2.خشک میشه یا یه خروار روغن میندازه؟! 3.بوی خمیرمیده و جا نمیفته ؟! اینجا برات فوت و فن پخت حلوای مجلسی گفتم👇 https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329 ۲۰ مدل پخت حلوا مخصوص این ایام👌

.

🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 سرگذشت ثریا..... 🍃🍂🍃

🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا یکم که آروم شد گفت بازم خدا رو شکر که دستشون به دهنشون میرسه و آدمای قابلی هستن وگرنه زن عموت رسوامون میکرد ، یکم صحبت کرد و گفت بفرستم پی نادر و ناصر فردا شب بیان اینجا باشن. با اخم گفتم دیگه نادر میخوای چیکار ؟ اگر اون باشه اصلا بگو نیان . مامان صداشو برد بالا و گفت چشم من روشن تعیین تکلیف می‌کنی واسه ما؟ اصلا میگم نیان چی فکر کردی این که از روز اول پسرامو تو چشم داماد خار میکنم ؟ از حرفهای مامان عصبی بودم،رفتم بالا و تو راه پله ها شکر دیدم خندید و گفت واسه فردا شب چی میخوای بپوشی؟ رفتم سراغ کمدم و هی لباس عوض میکردم گفتم شکر تو چی میخوای بپوشی؟ گفت یه لباسی که فرق طلا و نقره رو همه بفهمن ،معنی حرفشو نفهمیدم گفتم چی میگی شکر ؟ گفت فکر کردی فردا نادر تنها میاد اینجا ؟ با فکر کردی اگر با زنش بیاد عمه میگه چرا با این اومدی ؟ نه عزیزم به قول خودش خون خونو میکشه .سرسفره مامان همه ماجرا رو برای بابا تعریف کرد بعدشم گفت به نادر و ناصر بگو برای فردا شب بیان لباس درست و حسابی هم بپوشن رو کرد به من و گفت البته اگر ثریا خانم بهمون اجازه بده بابا گفت بار اولیه می‌خوان مارو ببینن بهتره از ماجراهای داخل خانواده چیزی نفهمن ، صلاح خود ثریا هم به اینه که نادرم تو مجلس خواستگاری باشه . شب بابا گفت ماجرا رو به نادر و ناصر گفته صبح همین که صبحونه خوردیم در خونه رو زدن و ناصر و مهناز اومدن داخل خونه ،مهناز تا منو دید بغلم کرد و زد زیر گریه گفت من انقد غریبه شدم که الان باید بفهمم همچین چیزایی هم بوده؟ به شکم بالا اومدش نگاه کردم و لبخند زدم گفتم مهم اینه امشب پیشمی ،ناصر یه سلام علیک کرد و همراه بابا رفت حجره. از صبح شکر و مهناز تمام لباسهای منو زیر و رو کردن ،خانم جان مدام غر میزد آسیه اینجا رو تمیز کن . بی‌بی تو ظرف بزرگتر باقلوا ها رو بچین بعد ناهار خونه تمیز و مرتب بود ،حیاط آب و جارو کرده بودن مامان به عبداله سپرده بود از باغ گل محمدی بچینن و تو استخر بریزن تا حیاط بوی خوش بده لباسمو تنم کردم یه پیرهن سورمه ای مخمل ، مهناز اصرار داشت یه رنگ روشن بپوش ولی دلم نمیومد به این کار . ما که آماده شدیم شکر رفت سراغ اتاقش تا لباس بپوشه وقتی اومد بیرون یه لحظه ازش ناراحت شدم پیرهن ساتن آبی روشن پوشیده بود یه گردنبند طلا با سنگ قرمز انداخته بود روش و به صورتش رسیده بود با خودم فکر کردم با این کار شکر هیچکس دیگه به من نگاه نمیکنه ،تو همین فکر و خیالات بودم که صدای در اومد و گفتن نادر اومده همه چشممون به در بود که پشت سرش سیمزارم وارد شد 🌼🌼🌼🌼🌼🌼