eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
12.6هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستانه‌ها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا مامان با خوشحالی گفت آره من که خیلی پسندیدم انشالله پسرشونم خوب باشه . البته سهراب م
.🍃🍃🍃🌸🍃 بچه های ما هم مادر داشتن هم پدر ، نادر میخوای چیو ثابت کنی؟ خودتو بیشتر از این از چشم بچه هات ننداز. دیگه صدایی نشنیدم و بعدش بابا و خانم جان رفتن . از اتاق که اومدن بیرون دوباره چشمای اشکی مامانو دیدم . مامان گفت مهزاده از حرفای بابات سهراب چیزی نفهمه حوصله دعوا و داد بیداد ندارم . عمه واسه این که فضا رو عوض کنه داشت از این که روز خواستگاری چی بپوشم حرف میزد ، بعدش گفت میگم این آقا فرامرز باباش میاد؟ زشت نباشه نادر تو خواستگاری نیست ، میخوای من برم باهاش صحبت کنم که بیاد ؟ مامان گفت نمی‌خواد ثریا اونا ته و بالای زندگی ما رو میدونن بزار پسرشون بیاد ، سهراب ببینه اون نظرشو بگه بعدش ببینیم چی میشه . چند دقیقه بعد سهراب اومد ، از اولی که اومده بود یه گوشه نشسته بود به من نگاه میکرد و می‌خندید آخرش طاقت نیاوردم و گفتم سهراب واسه چی اینجوری میخندی؟ خندید و گفت دارم فکر میکنم یهو بردنت روز بعد پست نیارن بگن ما اینو نمی‌خوایم . عمه گفت از خداشم باشه دختر به این خوبی ، تو شهر لنگش نیست . سهراب خندید و گفت اونی که تو شهر لنگش نیست منو نه این ، مامان با ذوق به سهراب نگاه میکرد و لبخند میزد . سهراب روز خواستگاری از صبح دوسه دست لباس عوض کرد و هی می‌رفت جلوی آینه مامان می‌خندید و می‌گفت کی باشه واسه پسرم برم خواستگاری . فرامرز و خانوادش دقیقا سر وقتی که گفته بودن اومدن خونمون ، سهراب می‌گفت فکر کنم پشت در بودن تا راس ساعت در بزنن . فرامرز یه پسر شیک و اتو کشیده بود ، از همون نگاه اول به دل مامان و سهراب نشست . وقتی وارد شد یه سلام به من کرد و سرشو پایین انداخت و تو صحبتاش با سهراب و مامان دیگه به من نگاه نمی‌کرد . وقتی حرفا تموم شد فرامرز رو کرد به سهراب و گفت می‌خواهم اگر اجازه بدین در حد پنج دقیقه با خواهرتون صحبت کنم ، مامان اخماش توهم رفت و می‌خواست حرف بزنه که سهراب گفت مهزاده جان آقا فرامرز راهنمایی کن. فرامرز نشست جلوم و آروم و شمرده شروع کرد به صحبت کردن ، گفت مهزاده خانم من از کمالات شما و خانوادتون زیاد شنیدم ولی چیزی که برام مهم بود این بود شما به دل من بشینید ، الآنم همین سوال از شما دارم شما به خاطر خانوادم و شرایط منو میخواین بپذیرین یا منم به عنوان همسر ایندتون قبول دارین ؟ 🌼🌼🌼🌼
21.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آش کدو یکی از آش های معروف زمستانی در گیلان است آش کدو حلوایی بسیار مقوی و مفیده است و سرشار از آنتی اکسیدان است و برای سرما خوردگی یا آنفولانزا بسیار مفید است. 🌳🌾🌱 طرز تهیه👇🏻 کدو حلوایی برنج شکر شیر کره زعفران دارچین آب تقدیم نگاهتون 🌱 ‎‌‌‌╲ ❤️❤️
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃زوجین نباید گذشته‌ها را پیش بکشند تا از یک زندگی پر آرامش برخوردار شوند. ‎‌‌‌ ❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 با نسخه استاد حسین خیراندیش🌸🍂 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تقویم نجومی اسلامی ✴️ چهارشنبه 👈3 بهمن / دلو 1403 👈21 رجب 1446👈22 ژانویه 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 📛اجتماع تقارن نحسین و عقرب ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. 📛امروز سعی شود هیچگونه درگیری و تندی اخلاقی صورت نگیردآرامش خود را حفظ کنید. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 👶 مناسب زایمان نیست. 🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و مکروه است و احتمال بدبیاری دارد و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه و قرائت آیه الکرسی باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️استعمال دارو. ✳️معجون و مرهم گذاشتن بر زخم و دمل. ✳️کشیدن دندان. ✳️جراحی چشم. ✳️بذر افشانی و آبیاری. ✳️درختکاری. ✳️ازشیر گرفتن کودک. ✳️و کندن چاه و جوی نیک است. 📛ولی امور اساسی و ازدواج و سفر خوب نیست. 📛 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست. ✳️ برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب. ( شب پنج شنبه ) قمر در برج عقرب و از مباشرت به قصد فرزند آوری اجتناب شود. 💉حجامت خون دادن و فصد باعث روشنی دل می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث دولت می شود. 😴🙄 تعبیر خواب: خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه ی 22 سوره مبارکه "حج" است. کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا... و از مفهوم این آیه چنین استفاده می شود که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از آن خلاص نگردد. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ان شاالله. ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر.( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که در تاریک ترین شب هایتان شما را تنها نمیگذارند همان افرادی هستند که سزاوار همنشینی در روشن ترین روزهایتان هستند. 🌸✨شب بخیر✨🌸     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 سرگذشت ثریا..... 🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
.🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا بچه های ما هم مادر داشتن هم پدر ، نادر میخوای چیو ثابت کنی؟ خودتو بیشتر از این از چ
🍃🍃🍃🌸🍃 نمی‌دونستم چی بگم تا حالا نشنیده بودم مردی به زنی بگه تو منو میخوای یا نه ، سرم پایین بود که آهسته گفت مهزاده خانم جواب شما رو به حساب شرم و حیای شما نمی‌دونم ،دلم میخواد خیالم راحت باشه همسرم ایندم منو پذیرفته . آهسته گفتم من مشکلی با این ازدواج ندارم اگر خانوادم راضی باشن منم موافقم ، فرامرز گفت همون‌طور که شنیده بودم با کمالات و اصل و نسب دارین بعدشم پاشد و گفت شما اول بفرمایید ، انتظار داشتم فرامرز از خوشگلیم تعریف کنه ، یا جوری نگام کنه که متوجه بشم عاشقم شده مثل اسماعیل ولی تنها نگاهی که به من انداخت همون نگاه اول بود . وقتی نشست سرجاش مامان اخماش توهم بود و چیزی نمی‌گفت ، سهراب به فرامرز گفت شما تهران تحصیل کردین؟ فرامرز گفت بله ، بورسیه اروپا شده بودم اما به خاطر شرایط خانوادم و مادرم ترجیح دادم که نرم . یکم حرف زدن و قرار شد چند روز دیگه بزرگترای فامیل بیان و خانواده فرامرز برام نشون بیارن . وقتی رفتن سهراب رو صندلی نشسته بود و تو فکر بود مامان گفت خودسر شدی انگار نه انگار بزرگتری نشسته ، واسه خودت اجازه صادر میکنی . سهراب بی توجه به حرفهای مامان گفت با بابا و خانم جان خودم حرف میزنم ، یهو من سریع گفتم بابا نمیاد ، خودش گفته . مامان برام چشم و ابرو اومد و گفت میاد خودم بهش میگم ، سهراب گفت نمی‌خواد شما بگی خودم میگم حرف منو زمین نمیندازه . تو اون چند روزه سهراب مدام تو فکر بود همش منو که نگاه میکرد می‌گفت مهزاده میخوای الان ازدواج نکنی ؟ تا این که خانم جان زنگ زد و گفت امسال پنجمین سالگرد آقاجون خدا بیامرزه ، همه رو امشب وعده گرفتم شما هم بیاین .وقتی خواستیم بریم سهراب گفت من بابا حرف زدم گفته میاد شما نمی‌خواد باهاش حرفی بزنی . وقتی رفتیم خونه خانم جان از تو حیاط رضا رو دیدم ، مامان گفت این زنیکه و بچه هاشم اینجان بیاین بریم ولی سهراب گفت کاری به کارشون ندارم مامان جان بیاین بریم تو خونه . وقتی رسیدیم سیمزار اومد جلو و سلام علیک کرد مامان با سر جوابشو داد و سهراب اصلا انگار اون و داداشامونو ندیده . رفت با امیر و احسان روبوسی کرد . نشسته بودیم هر چی چشم چرخوندیم بهار و آذر نبودن ، آخرش سهراب گفت عمه جان آذر کجاست ؟ گفت با بهار رفتن بالا ، سهراب پاشد و گفت من میرم تو بحثای خاله زنکیشون شرکت کنم تو نمیای مهزاده ؟ رفتیم سمت اتاق بالا از اول راهرو صدای زمزمه های آذر میومد، نزدیک تر که شدیم بهار گفت وا آذر این رضا چی داره عاشقش بشی حداقل عاشق سهراب می‌شدی . 🌼🌼🌼
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ٨٨ تا ٩١ سوره مبارکه نساء. 🔎 جستجوی سوره: 🕊🕊🕊🕊🕊