eitaa logo
(چرچیل)W.S.F
387 دنبال‌کننده
171 عکس
98 ویدیو
1 فایل
▪ تحلیل ها نظر شخصی است بنابراین مسووليت خريد و فروش با خود شماست. ▪ وی آی پی و مشاوره نداریم کانال کاملا رایگان است. ▪ آرزوی آرامش و آسایش💐
مشاهده در ایتا
دانلود
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ دستور رئیس جمهور برای حمایت از صنایع بورسی خاندوزی، وزیر اقتصاد: معاون اول رئیس جمهور، از وزرای نفت، نیرو و سایر وزارتخانه‌های مرتبط خواستند، از هر گونه سیاستی که در ایام آتی منجر به بی اعتمادی و افزایش قیمت نهاده‌های تولیدی و صنایع بزرگ کشور می‌شود، بپرهیزند. @Churchill3
تعطیلی روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه در سراسر کشور 🔹سخنکوی دولت: با توجه به گرمای بی‌سابقه هوا در روزهای جاری، به‌ منظور حفظ سلامت شهروندان، هیئت دولت با پیشنهاد وزارت بهداشت مبنی بر تعطیلی روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه در سراسر کشور موافقت کرد. @Churchill3
آخرین روزای کد به کد با قیمت 1100 تومن پیشنهاد بررسی @churchill3
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند، تمام روزها روزه بود، در حال اعتکاف، از خلق الله بریده بود، صبح به صیام و شب به قیام، زاری و تضرع به درگاه او ... شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد ... عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت ... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت ... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار  خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم ... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که، ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ... @Churchill3
دهقانی به یک غاز غذا می‌دهد ابتدا حیوان ترسو مردد است و به این فکر می‌کند چه اتفاقی افتاده؟ چرا او به من غذا می‌دهد؟! موضوع هفته‌ها ادامه پیدا می‌کند تا اینکه بالاخره تردیدهای غاز از بین می‌رود بعد از چند ماه غاز مطمئن می‌شود که من در قلب دهقان جا دارم هر چه این غذا دادن ادامه می‌یابد تاییدی بر این باور او است درحالی ‌که غاز کاملا از خیرخواهی دهقان مطمئن شده است یک روز در کمال ناباوری از قفسش بیرون کشیده می‌شود و دهقان سرش را می‌برد! این غاز قربانی تفکر استقرایی شده ‌است. تفکری با گرایش به ترسیم نوعی یقین و اطمینان عالم‌گیر بر پایه مشاهدات منفرد. سرمایه‌گذار سهمی را می‌خرد قیمت سهام بصورت نجومی بالا می‌رود ابتدا احتیاط می‌کند و با دیده شک به سهم می‌نگرد که نکند قیمتش حبابی باشد اما همین‌طور که قیمت سهام به افزایش قیمت خود ادامه می‌دهد تشویش و واهمه او به هیجان تبدیل می‌شود به این ترتیب او با خود می‌پندارد که این سهم هرگز نخواهد ریخت ویژه که هر روز ماجرای افزایش قیمت تکرار می‌شود بعد از 5 ماه، سرمایه‌گذار همه پس‌انداز عمرش را در این سهم سرمایه‌گذاری می‌کند و چشم‌اش را روی مجموعه ریسکی که متوجه این سهم است می‌بندد و کمی بعد تاوان سرمایه‌گذاری احمقانه‌اش را پس می‌دهد او فریفته مطلق استقرا است! عکس این داستان در ریزش سهام نیز صادق است؛ در ابتدای ریزش، سرمایه‌گذار از فروختن امتناع می‌کند! تا جایی که به ضرر 50 درصدی می‌رسد و با توجه به منفی‌های پی در پی، به یقین می‌رسد که این وضعیت تمام شدنی نیست و شروع به فروختن می‌کند! دقیقاً جایی که بازار آماده برگشت می‌شود! دادن تارگت‌های خیلی بالا یا پایین در بازارها، شِگرد بازیگران است! تا سقف و کفِ بازار، مطلقا در اختیار خودشان باشد👌 @Churchill3
روزی که جناب رئیسی، کابینه را تشکیل داد: سهم حوالی 250 تومن سهم حوالی 230 تومن و حوالی 1 میلیون و 400 هزار واحد بعد از 2 سال خودرو و خساپا همان قیمت و شاخص کل، حوالی 2 میلیون واحد☹️ ای داد و بیداد از یخچال خانه‌ها😔 احتمالأ تو جزوه‌ی کنترل تورم، جای یخچال با بورس عوض شده! تا بدبخت‌تر نشدیم یکی اون جزوه را سر و تهش کنه یخورده هم ما سهامداران نفس بکشیم😁 @Churchill3
ﻓﻘﻂ ﺑﺸﯿﻦ تحليل كن ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ يه پر كاهو هم ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ "زن آلبرت انیشتین" زنان از قديم الايام غر ميزدن😁 @Churchill3
(چرچیل)W.S.F
دهقانی به یک غاز غذا می‌دهد ابتدا حیوان ترسو مردد است و به این فکر می‌کند چه اتفاقی افتاده؟ چرا او ب
راجب بند پایانی یک مثال عددی بزنم: بازیگر سهم را ۱۰۰۰ خریده و میخاد ۲۰۰۰ خالی کنه، نزدیک ۲۰۰۰ که شد میاد تو گروه‌ها و کانال‌ها با چارت های قشنگ و البته شانتاز خبری تارگت سهم را ۴۰۰۰ میزنه! سهامدار مبتدی تحت هیجان، نه تنها فروشنده نیست بلکه خریدار هم می‌شود! و کار بازیگر تمام. و برعکسش، بازیگر میخاد سهم را ۱۰۰۰ بخره، قیمت سهم الان ۱۲۰۰، دوباره بازیگر تو گروه‌ها و کانال‌ها با چارت های قشنگ و اخبار بشدت مسموم تارگت سهم را تا ۵۰۰ ریزشی میزنه، سهامدار مبتدی نه تنها دیگر خریدار نیست بلکه سهامش را هم می‌فروشد تا ۵۰۰ بخرد! و بازیگر روی ۱۰۰۰ تا خرتناق خریده و رشد سهم آغاز می‌شود و بقیه منتظرند تا ۵۰۰ بشود😉 دادن تارگت های عجیب مثل ۱۲۰۰ برای هم تقریباً طبق همین سناریوست ... هی داد میزنی بابا قیمت سهم نسبت به دو ماه پیش نصف شده نفروش، میگه نه یاسر گفته گرونه😁