eitaa logo
🌸 دختــران چــادری 🌸
162.9هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
16.7هزار ویدیو
273 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 ✍🏻طراحی کارتونی ویژه حجاب 🌹 🌸 💠 طرح های بیشتر در کانال طراح جوان: 💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8 •| @clad_girls |•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 حاج قاسم هنگام افطار می‌گفت نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد می‌شود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است 🌺
✍️ 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، بریده حیدر را می‌دیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین می‌کشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد می‌کرد :«برو اون پشت! زود باش!» دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار از دستم رفته و نمی‌فهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمی‌توانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکه‌ها! نمی‌خوام تو رو با این بی‌پدرها تقسیم کنم!» 💠 قدم‌هایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار می‌لرزید، همهمه‌ای را از بیرون خانه می‌شنیدم و از حرف تقسیم غنائم می‌فهمیدم به خانه نزدیک می‌شوند و عدنان این دختر زیبای را تنها برای خود می‌خواهد. نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمی‌داد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلوله‌ای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه می‌کرد تا پنهان شوم. 💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار می‌کردم که بدن لرزانم را روی زمین می‌کشیدم تا پشت بشکه‌ها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم. ساکم هنوز کنار دیوار مانده و می‌ترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین می‌شد، فقط این نارنجک می‌توانست نجاتم دهد. 💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفس‌های را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه می‌آمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن می‌رسن، باید عقب بکشیم!» انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه‌ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی دستش بود. عدنان اسلحه‌اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش می‌کرد تا او را هم با خود ببرند. 💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی به‌قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط می‌خواست جان را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای از خدا می‌خواستم نجاتم دهد. در دلم دامن (سلام‌الله‌علیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس می‌لرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد. 💠 عدنان مثل حیوانی زوزه می‌کشید، دست و پا می‌زد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس می‌تپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ‌هایم نبود. موی عدنان در چنگ هم‌پیاله‌اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. 💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی‌سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشک‌شان زده و حس می‌کردم بشکه‌ها از تکان‌های بدنم به لرزه افتاده‌اند. رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را می‌زد. جرأت نمی‌کردم از پشت این بشکه‌ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه‌ام سقف این سیاهچال را شکافت. 💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر می‌زد و پس از هشتاد روز دیگر از چشمانم به جای اشک، خون می‌بارید. می‌دانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمی‌ترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر برایم ارزش نداشت. موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می‌فهمیدم نزدیک ظهر شده و می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر داعشی شوم. 💠 پشت بشکه‌ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد می‌شد و عطش با اشکم فروکش نمی‌کرد که هر لحظه تشنه‌تر می‌شدم. شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و این‌ها باید قسمت حیدرم می‌شد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و فقط از درد دلتنگی زار می‌زدم... ✍️نویسنده:
💔 حد و مرز ندارد جغرافیا سرش نمےشود در اوج هم ڪہ باشے دلٺ💔 تو را زمین مےزند! و چہ زمینے بهتر از 🕊 🌹🍃🌹🍃 ✅ @Clad_girls
باز این شبهـــا ...🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 💠تندخوانی (تحدیر) جزء چهارم قرآن کریم 🎙با صدای استاد معتز آقایی ⏱ سی دقیقه فقط وقتتون رو میگیره👌 @Clad_girls 👇👇👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 (تندخوانی) جزء چهارم قرآن کریم 🎙با صوت استاد معتز آقایی ⏱زمان : 33دقیقه http://eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 فلسفه ی پیچیده‌ای ندارد... حجاب مصونیت است ، باشد من اما به عشق مادرم...😇 برای رضایت مادرم چادری‌ام☺️ ____________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔴‏ آخه مدافعان ِ زیبایی ؟! 😕 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... همه میدانیم که این حرکتی سمبلیک است برای پاسخ دادن به کسانی که جامعه را با منزل شخصی خود اشتباه گرفته اند تا شاید به خود آیند و کنشهای اجتماعی را درک کنند. . مصی جان کمپینت همینقدر بی منطق است. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... جواب نوچه های مصیح به ناهیان منکر !! بدن خودمه اختیارشو دارم دلم نمیخواد موهامو بپوشونم قانون حجاب اجباری رو هم قبول ندارم ... هر کس با دیدن ما تحریک میشه بره خودشو درمان کنه. . بعد حالا همین خانوم با اعتراض به کمپین اعتراض کرده و میگه این دو با هم متفاوتند... . تنها، کسی که مشاعر خود را از دست داده باشد چنین عقیده ای دارد و اینها را دو امر جدای از هم تلقی میکند در حالیکه زنان بدون حجاب تاثیری به مراتب بدتر از آسیب ویروس کرونا در جامعه میگذارد . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
✍️مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم، شورای هماهنگی گروه‌های فرهنگی حوزه و بیش از ۴۰۰ نفر از اساتید، طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه از ۶۵ شهر کشور طی نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار بازداشت و محاکمه عاملان ولنگاری فاجعه‌بار فضای مجازی کشور شدند. @bidariymelat
✍مطالبه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، شورای هماهنگی گروه های فرهنگی حوزه و بیش از ۴۰۰ نفر از اساتید،طلاب وفضلای حوزه های علمیه از ۶۵ شهر کشور از رئیس محترم قوه قضائیه؛ ⭕️ عاملان ولنگاری فاجعه بارفضای مجازی کشور ، آقایان وزیر ارتباطات و دبیر شورای عالی فضای مجازی را . 🔻برخی از تخلفات وکوتاهی های صورت گرفته نهادهای مذکور بدین شرح است: 1- عدم راه اندازی شبکه ملی اطلاعات به عنوان ضروری ترین زیرساخت ارتباطی کشور با وجود تصریح قانونی و تاکیدهای چند باره رهبر معظم انقلاب نسبت به آن 2- حمایت زیرساختی عجیب از شبکه های مجازی خارجی همچون تلگرام و اینستاگرام 3- سنگ اندازی های فراوان درمسیر رشد وتوسعه پیام رسان های داخلی که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است. 4- حاکم کردن افراد بی سواد بر ذهن و دل جوانان مسلمان در فضای اینستاگرام 5- وابسته کردن غالب خدمات وسرویس های فضای سایبری کشور به دشمن 6- توسعه فضای مجازی برخلاف منافع مردم وکشور بر مدار منافع هزاران میلیاردی انحصاری خرید و فروش پهنای باند خارجی برای دولت 7- شائبه تقسیم کارمسئولان با استکبار!؛ رها سازی عمدی فضای مجازی کشور و درنتیجه رساندن اطلاعات حساس کشور،مردم و مسئولان به دشمن اصلی انقلاب اسلامی یعنی آمریکا و پی ریزی دقیق نقشه ها وعملیات های تخریبی نظام سلطه علیه ایران با استفاده ازاین اطلاعات 8- معطل ماندن فاجعه بارمطالبات و دستورات رهبر انقلاب در خصوص سامان بخشیدن به فضای مجازی کشور وحتی درمواردی مخالفت صریح با آن 9- توسعه فضای مجازی کشور بر اساس دستورات نظام سلطه وطبق اسناد به اصطلاح بین المللی که درحقیقت دست پخت صهیونیزم جهانی است. 10- به مخاطره انداختن امنیت ملی ازطریق بهره گیری گروه های تروریستی ازشبکه های اجتماعیِ مطلقا بی ضابطه برای هماهنگی وارتباط گیری که حمله داعش به مجلس شورای اسلامی،حرم حضرت امام و مراسم رژه‌ ی نیروهای مسلح در اهواز، اغتشاشات دیماه 96 وآبان 97 تنها گوشه ای از آن است. 11- سلب امنیت روانی مردم که دروغ ها و شایعات فراوان این روزها در رابطه با بیماری اخیر نمونه ی کوچکی از آن است. 12- زمینه سازی نفوذ فرهنگی با ترویج اباحه گری وقبح شکنی گناه،حمله به مقدسات دینی و ارزش های اسلامی-ایرانی،ترویج سبک زندگی غربی، ترویج بی خدایی، مسیحت، بهائیت و عرفان های کاذب و... با توجه به موارد ذکر شده، ازجنابعالی به عنوان رئیس قوه قضائیه تقاضا مندیم در راستای عمل به وظیفه‌ی قانونی خود که همانا حمایت از حقوق عامه است، در اسرع وقت با عوامل ولنگاری فضای مجازی کشور برخورد قاطعِ قضایی صورت دهید؛آنها را بازداشت و محاکمه کنید. بدیهی است شخص آقای فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی و آقای آذری جهرمی وزیرارتباطات، متهم ردیف اول این پرونده هستند. متن کامل نامه + اسامی:👇 خبرگزاری فارس: fna.ir/ex2x72
. 🔴 درخواست بازگشایی حرم‌های مطهر با تدابیر بهداشتی https://www.farsnews.ir/my/c/23074
🍀 . (وچہ شیرین است لحظہ آخر 😍، شنیدم سر بہ زانوے شماست🌱 و همین شد ڪہ دلم میل دارد💔 و سرم میل بریدن دارد 💞) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه رهبر انقلاب به دختران جوان ایرانے✌️🏼🕶 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
جزو جدیدترین آثار انتشارات است که توسط به نگارش درآمده است. این ، حکایت مسائلی است که در ، انتظار بانوان را می کشد! حکایت نحوه مواجهه و با دنیای و و اثری و متفاوت از یک نویسنده توانا که تلاش کرده یکی از جدی ترین دغدغه های این روزهای ایران و بلکه جهان را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر بکشد. کتاب ارزشمند «زنان عنکبوتی» به این سوال پاسخ می دهد که چگونه شبکه های سازمان یافته ، با استفاده از بستر و با تبلیغات دروغین، شخصیت، عزت و لذتی را به زنان و دختران ما وعده می دهند که از هم سست تر است؟ داستان از این قرار است که ، و ، سه مأمور ، روی پرونده یک موسسه آموزش که در اصل یک مرکز اشاعه فساد است، در حال تحقیق هستند. نویسنده در ضمن پیش بردن داستان این پرونده ، همزمان داستان زنی را روایت می کند که برای گذر از یک ، به پناه آورده و اتفاقاتی در زندگی او در دست وقوع است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🌹🍃 ✍🏻 چادرش دست نوازش بر سر دشت کشید؛ دشت هم از نفس چادر او، گل پیچید... 🌹 🌸 💠 کانال طراح جوان: 💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8 •| @clad_girls |•
❤️🍃 نزدیک "عملیات خیبر" بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم. از تهران آمد خانه. 🏡😍 چشم های سرخ و خسته اش داد می زد چند شب است نخوابیده. تا آمدم بلند شوم، نگذاشت. دستم را گرفت و نشاندم. گفت: "امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیایم". گفتم: " ولی تو، بعد از این همه وقت ، خسته و کوفته آمدی و ..." ❤️ نگذاشت حرفم تمام شود. رفت خودش سفره را انداخت. غذا را کشید و آورد. بعدی هم غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد. چای ریخت و آورد دستم و گفت : "بفرما بخور. " ☕️ ❤️🍃 شهدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057