⭕️ ده زن عشایر چگونه کمر انگلیسیها را شکستند؟
🔻بر اثر مقاومت مردم بوشهر، میدان جنگ و آبرو بر انگلیس تنگ آمده بود و انگلیسیها به دنبال راه فراری بودند تا شکست نظامیان آموزش دیده در برابر ۱۰ زن بوشهری را توجیه کنند اما دریغا که حافظه تاریخ پاک شدنی نیست./فارس
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 حبیبی شکرا
"حبیبی شکرا" به مناسبت اربعین حسینی
بابت تشکر از عراقیها و مهماننوازیشان
🎙محمد حسین پویانفر
#امام_حسین_علیهسلام
#اربعین
#کربلا
🆔 @Clad_girls
هدایت شده از 🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ همخوانی جمعی #دختــرانه /300 نفر از فعالین فرهنگی سراسر کشور
💠: مسجد مقدس جمکران
#فرشتگان_سرزمین_من
همایش #ریحانه_های_تمدن_ساز
🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
✅ همخوانی جمعی #دختــرانه /300 نفر از فعالین فرهنگی سراسر کشور 💠: مسجد مقدس جمکران #فرشتگان_سرزمی
🔴 پنج تا از شهرهای کشور مترو دارن، تهران_مشهد_اصفهان_شیراز_تبریز
با توکل به حضرت زینب(سلام الله علیها) تونستیم به مناسبت ماه محرم، پنج استان رو هماهنگ کنیم که اجرای هماهنگ توی ایستگاه های مترو داشته باشند.
🌸 #فرشتگان_سرزمین_من
🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی
🔴 شما هم میتونید توی شهر خودتون عضو گروه های ما بشید یا اگر گروه ندارید اقدام به تشکیل گروه کنید.
💌 کلی برنامه های خفن و خبرای خوب براتون داریم
⛔️✋🏻 از #لشگر_فرشتگان جانمونی♥
شهرهای #ساری #اردبیل نیاز به تشکیل گروه دارند 🤨
🔴 خانم بالای 18 سال، دغدغه مند مسائل #فرهنگی به خصوص بحث #حجاب_و_عفاف
برای تشکیل گروه با این آی دی هماهنگ بشید👇
🆔 @clad_girls14
⛔️ #رشت #سمنان #بندر_عباس #قشم #اراک #گرگان #خرم_آباد گروه تشکیل شد ⛔️
❌❌
😍😍😍😍😍😍
✅ معرفی فعالیت های کانال 👇
https://eitaa.com/clad_girls/82251
🔴 ثبت نام و اضافه شدن به شهرها 👇👇
https://eitaa.com/clad_girls/71721
🔴 لیست شهرهایی که به کمپین ما پیوستند👇
https://eitaa.com/clad_girls/72005
🔴 جهت کمک های مادی👇
💳 ۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی
سرکار خانم #ساره_جوانمردی از پرافتخارترین ورزشکاران تاریخ ایران بهمراه همسرشون دکتر پارسایی در پیادهروی اربعین
#سلبریتی_باشرف
🗣محمد شیرازی
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اجرای سرود سلام یا مهدی در نجف اشرف و طریق الحسین(ع) با حضور خوانندگانی از کشورهای عراق، لبنان، بحرین و حاج ابوذر روحی از ایران
🆔 @Clad_girls
هدایت شده از 🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴 همراهان عزیز پیج اینستاگرام #دختران_چادری با توجه به ریپورت شدید، هر لحظه احتمال پریدن صفحه وجود دارد
شدیدا به حمایت شما نیاز داریم
🔴 دختران چادری را در #اینستاگرام هم همـراهی کنید 🌸
✘ #اینستاگرام 👇
#Instagram : Clad_Girls_ ⬅
instagram.com/clad_girls_
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴 همراهان عزیز پیج اینستاگرام #دختران_چادری با توجه به ریپورت شدید، هر لحظه احتمال پریدن صفحه وجود
✋📛
🔴 میشه لطفا پنج تا پست آخر صفحه دختران چادری رو لایک و کامنت کنی؟؟ 😶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁 #هدیه_معنوی : شماره 5
🔹 #موکب_امام_رضا / #GIF 👆
ره توشه زائران اربعین حسینی
[ #مداحی ]
| @Clad_girls |
چه ساده، منو راهی کربلات کردی... - حاجمیثم مطیعی.mp3
5.87M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#میثممطیعی
«چهسادهمنوراهیکربلاتکردی...»
#تااربعـــــ3روزــــین
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
DoaArafeh1400[05].mp3
8.34M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#میثممطیعی
«ما اربعین نرفته ها گناه داریم...»
#تااربعـــــ3روزــــین
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
enc_16627622037968403777883.mp3
3.72M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمدحسین_پویانفر
«نماهنگ شکرا حبیبی...»
#تااربعـــــ3روزــــین
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
دلانہ✨
فقطدمزدنازشهداافتخارنیست، و ڪافی هم نیست✋🏻
بایدزندگیمان، حرفمان، نگاهمان،
لقمههایمان و رفاقتمان هم
بوۍشهدارابدهد . . 🌿"
•
.
درجریانیدکه🙄..
#دلانه
#شهیدانه
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجـرای دسـت دادن یک زن با امام موسی صدر!!
#زن_در_اسلام
🆔@Clad_Girls
تو دنیایی که دارن بچهها رو مثل عکس پایین بار میارن ،
تو نسل شیعه رو مثل عکس بالا رشد بده...
#Arbaeen2022
"راضیه تشکری"
🆔@Clad_Girls
اولین واکنش پلیس به ماجرای مهسا امینی
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ:خانمی به نام #مهسا_امینی که برای توجیه وآموزش به یکی از بخش های پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود،به طورناگهانی دچار #عارضه_قلبی شده وبلافاصله به بیمارستان انتقال وتحت درمان و مداوا قرار دارد_رکنا
🗣شرق
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 بشنوید | خطبه فراموش نشدنی
🔹«با بیبصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههای خودتان را، گذشتهی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بیمقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیبشناسی است....»
📌 خطبه حضرت زینب(سلاماللهعلیها) در کوفه در بیان رهبرانقلاب
#کلیپ_صوتی
#پادکست
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🗓 ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یک زن ایرانی اهل یزد 30 سال پیش با یک عراقی ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد پس از دو سال پدر تصمیم به بازگشت به عراق گرفت، لکن همسرش از رفتن به عراق امتناع کرد، مرد پسر دو ساله را گرفت و به عراق رفت و مادر را ترک کرد.
وقتی پسر بزرگ شد، به او گفت که مادرش فوت کرده است
اما اکنون حقیقت را به او گفتند………..پسر متوجه شد که مادرش برای اربعین به عراق میآید و از این طریق ملاقات صورت گرفت و این گرمای دیدار است....
hamed
🆔 @Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_هفتاد_و_نهم طرز حرف زدنش به قدری سرگر
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_هشتادم
ساعتی نشستیم و در این مدت از همه نوع پذیرایی و مهماننوازی عمه فاطمه لذت بردیم. از میوه و شیرینی و شربت گرفته تا دم نوش مخصوصی که برای حالت تهوع مادر تدارک دیده بود و همه این کارها را در حالی میکرد که روزه بود و لبانش به خشکی میزد. گاهی با خوش صحبتیاش سرِ ما را گرم میکرد و گاهی کنترل تلویزیون را به دست میگرفت و سعی میکرد با یافتن برنامهای جالب توجه، وقت ما را پُر کند و خلاصه میخواست به هر صورت، فضای راحتی برای ما فراهم کند تا ساعت 12:30 که دخترش ریحانه از راه رسید و جمع ما را گرمتر کرد.
ریحانه هم مثل مادرش زنی محجبه بود و مقابل مجید، فقط نیمی از صورتش از زیر چادر نمایان میشد. با مهربانی به ما خوش آمد گفت، کنار مادر نشست و برای آنکه به انتظارمان پایان دهد، بیمقدمه شروع کرد:
_حاج خانم! براتون وقت گرفتم که به امید خدا همین امروز بعد از ظهر بریم.
مادر لبخندی زد و با گفتن «خیر ببینی عزیزم!» قدردانیاش را ابراز کرد که ریحانه با لبخندی ملیح پاسخ داد:
_اختیار دارید حاج خانم! وظیفم بود! شما هم مثل مامان خودم هستید!
سپس رو به من کرد و گفت:
_انشاءالله که نتیجه میگیرید و با دل خوش برمیگردید بندرعباس.
که صدای اذان ظهر بلند شد و ما را مهیای نماز کرد.
من و مادر وضو گرفتیم و برای خواندن نماز به اتاق رفتیم. داخل اتاق دو سجاده زیبا پهن شده و با هوشیاری میزبان، مُهری هم رویش نبود تا به مذهب میهمان هم احترام گذاشته شود. کمک مادر کردم تا با درد کمتری چادرش را سر کند و آماده نماز شود که هر حرکت اضافی به درد غیرقابل تحمل بدنش اضافه میکرد. نمازم زودتر از مادر تمام شد و از اتاق بیرون آمدم که دیدم مجید هنوز روی سجاده سر به مُهر دارد و لبانش به دعا میجنبد. حضورم را احساس کرد و با کوتاه کردن سجدهاش سر از مُهر برداشت. نگاهش کردم و گفتم:
_مجید جان! برای مامانم دعا کن!
همچنانکه سجادهاش را میپیچید، به رویم لبخندی زد و گفت:
_اتفاقاً داشتم برای مامان دعا میکردم.
و زیر لب زمزمه کرد:
_انشاءالله که دست پُر بر میگردیم!
به چشمانش خیره شدم و با صدایی آهسته پرسیدم:
_نگران حرف ابراهیم و بابایی؟
با شنیدن نام ابراهیم و پدر، نگرانی در چشمانش موج زد و خواست چیزی بگوید که مادر رسید و نتوانست نگرانیاش را با من در میان بگذارد، در عوض به صورت مادر خندید و گفت:
_قبول باشه!
مادر با چهرهای که از درد و ناراحتی در هم رفته بود، در جواب مجید لبخندی زد و روی مبل نشست. ریحانه در سکوت میز نهار را آماده میکرد که به کمکش رفتم. با دیدن من لب به دندان گزید و با خوش زبانی تعارف کرد:
_شما چرا زحمت میکشید؟ بفرمایید بشینید!
دسته بشقابها را از دستش گرفتم و گفتم:
_شما دارید با زبون روزه این همه زحمت میکشید، ما به انداره کافی شرمنده هستیم!
پارچ آب را وسط میز گذاشت و جواب داد:
_انشاءالله بتونم براتون یه کاری بکنم، اینا که زحمتی نیس!
که با آمدن دیس برنج و ظرفهای خورشت، میز نهار تکمیل شد و عمه فاطمه برای صرف نهار، تعارفمان کرد و خودشان برای اینکه ما راحت باشیم، تنهایمان گذاشتند.
خوردن یک قاشق از برنج و خورشت فسنجان کافی بود تا بفهمم دستپخت عمه فاطمه هم مثل اخلاق و میهماننوازیاش عالی است، اخلاقی که خانهاش را در این شهر غریب، مثل خانه خودمان راحت و دوست داشتنی می کرد، گرچه مادر معذب بود و مدام غصه می خورد و سرانجام با ناراحتی رو به مجید کرد:
_مجید جان! ای کاش میذاشتی ماه رمضان تموم شه، بعد میاومدیم. اینجوری که نمیشه این بنده خداها با زبون روزه همش زحمت میکشن و از ما پذیرایی میکنن.
مجید لبخندی زد و با شیرین زبانی پاسخ داد:
_چاره ای نبود مامان، هر چی زودتر میاومدیم بهتر بود.
همچنانکه نهار میخوردیم، صدای خوش قرائت قرآن از داخل اتاق میآمد که مجید به نگاه کنجکاو من و مادر لبخندی زد و گفت:
_عمه فاطمه همیشه ماه رمضان با نوارهای استاد پرهیزگار ختم قرآن میکنه.
مادر از شنیدن این جمله آهی کشید و همچنانکه به در نیمه باز اتاقی که صوت قرآن از آنجا به گوش میرسید، نگاه میکرد، گفت:
_چهار روز از ماه رمضان گذشته و من هنوز نتونستم یه خط قرآن بخونم!
سپس رو به مجید کرد و با لحنی لبریز افتخار ادامه داد:
_من هر سال ماه رمضان یه دور قرآن رو ختم میکردم!
مجید با غصهای که در چشمانش نشسته بود، لبخندی امیدبخش نشان مادر داد و گفت:
_انشاءالله خیلی زود حالتون خوب میشه!
و مادر با گفتن «انشاءالله!» خودش را با غذایش مشغول کرد، هر چند از ابتدا جز مقدار اندکی چیزی نخورده بود و خوب میدانستم از شدت حالت تهوع و درد نمیتواند لقمهای را به راحتی فرو بدهد.
ادامه دارد...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی: ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد
#حاج_قاسم
🆔@Clad_Girls