eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
154.9هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
18.4هزار ویدیو
286 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 چرا #حرمله های زمان از #شیرخوارگان #حسینی می هراسند؟ چون خوی #کودک_کشی خودشان را رسوا میکند.. چون #کودکان ما را از #نوزادی عاشورایی و ضدظلم بار می آورد.. #خشونت #کودک #شیرخواره #محرم #علی_اصغر(ع) #عاشورا #کربلا #شهدای_کربلا #مقاومت #صهیونیسم #انگلستان #قمه #فلسطین #یمن #سوریه #حقوق_کودک #نذر #قیام #انتظار #بیگناه #پاک 🏴 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🎀 دختران❀چادرے 🎀 آقا شنیدم ڪہ میڪشے بر سر عبا را وقتے ڪہ قصد رد شدن از شهر دارے.... 😔😔 ✅ @Clad_gi
💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠 ؟ آیا هست یاری کننده ای که مرا یاری کنــد؟ 😔 دخترک قهقهه ای بلند میزند وشال کوتاهش را که حکم بادبزن دارد مرتب جابه جا میکند. زیر این افتاب داغ یک بستنی با طعم شکلات چقدر میچسبد!🍦 دختر بستنی اش را لیس میزند و چشم های دودوزه باز به موهای طلایی که زیر شال قرمزش خودنمایی میکند،خیره شده اند.👀 آخر میدانی؟گرگ ها همیشه به دنبال .👠 لبخند _میز روی لبهای پسری که آن سوی خیابان ایستاده است مینشیند.😈 و برای هزارمین بار در چشمانت حلقه میزند.آه بلندی از اعماق وجودت زبانه میکشد که دل آسمانها و زمین را .😔😭 لبخند روی لبهای همگان و اشک های سرد روی گونه های تو . را روی سر میکشی و از کوچه ها عبور میکنی. یک عبور تلخ.شاید تحمل دیدن این صحنه ها آنقدر برایت دشوار است که ندیدنشان را ترجیح میدهی.😞 و سخت تر از همه آنکه امروز است‼️ روزی که قولش را داده بودی. هزار سال میگذرد و هزاران جمعه. هزار جمعه و هنوز آن نفر جور نشده است...😭😭 غریبی چقدر سخت است این را باید از تو پرسید؟ ای کاش تو هم یک داشتی. زینبی که میشد. زینبی که سنگ برادر را به سینه میزند. کاش داشتی تاحداقل در این هلهله و شور وهیاهو دلت را به او خوش میکردی.😭 یک روز هم بود و فکر همه درگیر .شوق و ذوق همه گرفتن بلیط برای آمدن به ورزشگاه و استرسشان کم آمدن بلیط و جاماندن از بقیه. دریغ از آنکه هیچ یک نمیدانند جاماندن از یعنی چه؟ توی این وضعیت کمتر کسی به فکر تو میماند کمتر کسی ذکر لبش « » ست. توی این شوق و شور هیجان فوتبال،شاید آمدنت خوشیهایشان را برهم زند! یعنی میتوان لذتی که در دیدن توست را به دیدن فیلم ها وعکس هایی که دشمنانت ساخته اند وعمل به برنامه هایشان فروخت؟🙁 دیدن روی ماه تو یا هوس و وسوسه شیطان؟ به راستی که قدر تورا فقط کودکی میداند که مشق شبش به جای الف، ب و بابا آب داد خمپاره و گلوله و بابایی که رفت وآغوش گرم مادرانه ای که دیگر نیست شده!😭 قدر تورا تنها میداند که پیشانی خونین پسرش را درآغوش گرفته میبوسد و انتقام خون شهیدش را به تو واگذار میکند!😭 ای کاش دعاهایمان که اگر چیز بیش از این بود امروز تیتر رسانه ها بجای حمله انتحاری و کشته شدن صدها زن و کودک این بود!👇👇👇👇          «یوسف زهرا آمـــــــــــد!» ❤️ 🍃🌸 🆔 @Clad_girls 🍃🌸
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
💌 وقتی یه قلب منتظر داشته باشی، می‌شه از نگاهت، رفتارت، حتی نفس‌هات، عطر پاکی رو حس کرد ✨ منتظر واقعی کسی‌ه که خدا رو اطاعت می‌کنه و از سیاهی‌ها و بدی‌ها خودش رو دور نگه می‌داره 🍁 . بعبارت دیگه قلب منتظر، رنگ 💚 داره؛ برای همین می‌شه گفت ، نام دیگر انسان منتظره 🍀 چون این فرد این سخن (عج) رو با قلب و روحش 💓 شنیده و درک کرده: . « ... هيچ‌چيز ما را از ايشان _ منتظران_ جدا نگه نمى‌دارد؛ جز اخباری كه از آنها به ما مى‌رسد و ما را ناراحت مى‌سازد و از ايشان انتظار نداريم ...» 🌸🍃 . . . . . . . . . 🌙 📗 احتجاج طبرسی، ج ۲. ص ۴۹۹ _____________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔶 چرا #حرمله های زمان از #شیرخوارگان #حسینی می هراسند؟ چون خوی #کودک_کشی خودشان را رسوا میکند.. چون #کودکان ما را از #نوزادی عاشورایی و ضدظلم بار می آورد.. #خشونت #کودک #شیرخواره #محرم #علی_اصغر(ع) #عاشورا #کربلا #شهدای_کربلا #مقاومت #صهیونیسم #انگلستان #قمه #فلسطین #یمن #سوریه #حقوق_کودک #نذر #قیام #انتظار #بیگناه #پاک 🏴 @Clad_girls
خیر سرمان منتظر دیداریم جمعہ شد و لنگ ظهر بیدار شدیم...!!! 🍃 #انتظار 🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هشتم 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن ح
✍️ 💠 در تمام این مدت منتظر بودم و حالا خطش روشن بود که چشیدن صدایش آتشم می‌زد. باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست می‌دادم که پیامی فرستادم :«حیدر! تو رو خدا جواب بده!» پیام رفت و دلم از خیال پاسخ حیدر از حال رفت. 💠 صبر کردن برایم سخت شده بود و نمی‌توانستم در پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر می‌شد و این جان من بود که تمام می‌شد و با هر نفس به التماس می‌کردم امیدم را از من نگیرد. یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست. 💠 یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق که بی‌اختیار صورتم را سمت لباسش کشید. سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالی‌اش رها کردم تا ضجه‌های بی‌کسی‌ام را کسی نشنود. 💠 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی می‌کرد به خدا شکایت می‌کردم؛ از پدر و مادر جوانم به دست تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حال‌شان بی‌خبر بودم و از همه سخت‌تر این برزخ بی‌خبری از عشقم! قبل از خبر ، خطش خاموش شد و حالا نمی‌دانستم چرا پاسخ دل بی‌قرارم را نمی‌دهد. در عوض خوب جواب جان به لب رسیده ما را می‌داد و برای‌مان سنگ تمام می‌گذاشت که نیمه‌شب با طوفان توپ و خمپاره به جان‌مان افتاد. 💠 اگر قرار بود این خمپاره‌ها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد. دیگر این صدای بوق داشت جانم را می‌گرفت و سقوط نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق به‌شدت لرزید، طوری‌که شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید. 💠 با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله می‌گرفتم و زن‌عمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپاره‌ای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد. ناله‌ای از حیاط کناری شنیده می‌شد، زن‌عمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمک‌شان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید. 💠 نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است. نبض نفس‌هایم به تندی می‌زد و دستانم طوری می‌لرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود :«نرجس نمی‌تونم جواب بدم.» 💠 نه فقط دست و دلم که نگاهم می‌لرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید :«می‌تونی کمکم کنی نرجس؟» ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمی‌شد حیدر هنوز نفس می‌کشد و حالا از من کمک می‌خواهد که با همه احساس پریشانی‌ام به سمتش پَر کشیدم :«جانم؟» 💠 حدود هشتاد روز بود نگاه را ندیده بودم، چهل شب بیشتر می‌شد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت در یک جمله جا نمی‌شد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟» انگشتانم برای نوشتن روی گوشی می‌دوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری می‌بارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی می‌دیدم. 💠 دیگر همه رنج‌ها فراموشم شده و فقط می‌خواستم با همه هستی‌ام به فدای حیدر شوم که پیام داد :«من خودم رو تا نزدیک رسوندم، ولی دیگه نمی‌تونم!» نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت :«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! خیلی‌ها رو خریده.» 💠 پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :«یه ساعت تا مونده، نمی‌خوابی؟» نمی‌خواستم نگران‌شان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید. 💠 دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را می‌خواندم و زهرا تازه می‌خواست درددل کند که به در تکیه زد و زمزمه کرد :«امّ جعفر و بچه‌اش شدن!»... ✍️نویسنده:
🌹💠 حضرت امام خامنه‌ای: شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ [چون] منتظر است، منتظر ، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این به او نیرو میدهد و او را میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به‌ طرف اصلاح حرکت میکند. ۱۳۷۲/۱۱/۰۸ 🍃 🤲🏻 🌹: @rah_barane ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
به خدا ای پسرفاطمه ... تنها نه حرم منتظر توست🕌 عرب تا به عجم منتظر توست 🇮🇷🇮🇶 به خون پسر فاطمه سوگند🤚 که برگنبد زرین حسین بن علی سید احرار علم منتظر توست 🏴 نه اسلام ... که ابناء بشر منتظر توست زمان منتظر توست ⏰ جهان منتظر توست 🌎 نبی منتظر توست🌱 علی منتظر توست🍃 بیا ... فاطمه بیش از همگان منتظر توست ✋ 💠بخشی از بحرطویل از استاد غلامرضا سازگار __________________ 🆔@clad_girls
🍃 . آزادھ‌باش . .🙃 قیمتۍخواهۍشد😎 . آنقدر‌قیمتۍکھ‌خداوند‌خریدارت‌شود✌️🏿 آن‌هم‌بھ‌بالاترین‌قمیت؛یعنۍ[ولایت]💙 . سلمانش‌را؛‌با[مِنّا‌اهلَ‌البِیت‌]خرید🌸 حُرَّش‌ر‌ا‌با[حَلَّت‌بفنائڪ]🎈 . ویقین‌بدان‌تورابا[انتظار]خواهدخرید📿 وچھ‌مقامۍاست‌این‌⏳! . 💭ツ ✍ رفیق چادری 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرِ یہ" ³¹³" گذاشتیم..!😑 اسم |منتظر| کردیم..!😔 داخل ⊰⊹اَللهُمَ‌عَجِل‌لِوَلیِکَ‌اَلفَرَج‌⊰⊹ نوشتیݥ..!🍂 انواع پروفایل هاے رو براے پروفایل مون انتخاب ڪردیم..!🙂 دم اذان مغرب‌ِ هم نوشتیم، غروبـ شد ...!😞 و این شد همہ،سهمِ ما از ...😭 ما فقط نشستیم... ڪردیم...😓 و برای فرجِ کردیم💔😔 🆔 @Clad_girls
🌹💠 حضرت امام خامنه‌ای: حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ [چون] منتظر است، منتظر ، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این به او نیرو میدهد و او را میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به‌ طرف اصلاح حرکت میکند. ۱۳۷۲/۱۱/۰۸ 🌹 ✍🏻 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 -ڪِه‌اِحتیـٰـاج‌ِشَدیدے بِࢪایــن‌دُعـــــــــٰـادٰاࢪَمـــ💔 💚 🌱 🆔 @Clad_girls 🧕🏻