eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
156هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
18.3هزار ویدیو
285 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جواد جاویدنیا
باسم رب الشهداء و الصدیقین و خواهیم گفت که چه کردیم و چه کردند... چه فریادها زدیم که شنیده نشد و متهم شدیم به انقلابی بی تدبیر بودن ... و به چه کسانی بدون وابستگی به جایگاه و سمتمان تاختیم و با تیغ قداست و مخفی شدن زیر پوسته نفاق و وصل کردن خود به امام و رهبرمان و ادعای ولایتمداری، پیگیری منویات رهبر عزیزمان را بر نتابیدند و ما را گردن زدند... بکشید ما را ملت بیدارتر خواهند شد... به زودی بار سنگین این مسئولیت با زحمات شبانه روزی جبهه ای که هر گونه ساماندهی فضای مجازی به ضررشان است از دوش بنده برداشته خواهد شد... برای دوست گرامیم که در این سمت مشغول خواهند شد آرزو دارم موتور حرکت انقلابی در فضای مجازی که گرم شده به حرکت بیفتد تا انشاءالله به سرنوشت بنده دچار نشوند... ای کاش کسانی که از مسئولیت داشتن فقط فریاد زدن بی عمل را آموخته اند و عمل نکردن به منویات مقام معظم رهبری را به جای ارتباط دادن به بی عرضگی خود به این و آن نسبت می دهند و ما نمی توانیم را بر سر ما می کوبند، لحظه ای غیرت کنند و فقط ساعاتی لایوهای متعفن اینستاگرام را ببینند و به غیرت انقلابی خود افتخار کنند که با شیوه عملکرد چندین ساله خود چه بر سر نسل جوان کشور آورده اند؟ ای کاش همچون حاج قاسم سلیمانی با تمام توان به میدان می آمدند... نه اینکه با اشاره یک عده افرادی که خود را به مقام معظم رهبری وصل کرده اند اما بر خلاف تمام فرمایشات ایشان عمل می کنند و دستور می دهند و مانع اجرای فرامین ایشان می شوند و بر خلاف معظم له با کوچکترین انتقادی دستور می دهند شخص از سمتش عزل شود و پر ادعاترین مسئولان ولایتمدار هم تا جایی ولایتمداری می کنند که این حضرات تشخیص بدهند و خط قرمزشان اوامر رهبری نیست بلکه اوامر این «خود رهبر پنداران» است اف بر شما و بر ولایتمداری که نتیجه اش ولایت غیر ولی باشد لعنت شهدا و حاج قاسم و آه مادران شهدا و جانبازان بر مسئولی که امر صریح آقا را مستقیم از زبان مبارک بشنود و یا دستخط صریح ایشان را ببیند و برای اجرایش گریبان ندرد و حاضر نباشد هزینه ولی شود من جواد جاویدنیا به عنوان سرباز کوچک ولایت اعلام می دارم حاضر نیستم در مسئولیتی باشم که نتوانم امر رهبرم را اجرا کنم ای تیغهای تهمت و افترا ای تیغهای نامردمی آبروی من همچون جانم فدای انقلاب و نظام و فدای رهبرم... مرا فرا گیرید که دیگر طاقت ماندن و دیدن این بی غیرتیها را ندارم خیلیها گفتند و توصیه کردند الان وقت آمدن بیرون از سنگر و فدایی شدن نیست... باید سنگر را نگهداری... اما وقتی می بینم سنگرها یکی پس از دیگری سقوط می کند و همه در حال حفظ سنگر جایگاه خود هستند دیگر وقت سکوت نیست... برخی هم گفتند حالا که می خواهند تو را بردارند این هوای نفس است که می خواهی رسوا کنی نفاق و خیانت را و این برای رضای خدا نیست... به خداوند و به روح پدر جانبازم قسم یاد می کنم سمت جدیدی که پیشنهاد شده برای من سمت کمی نیست که هوای نفس برای حفظ آن نتواند بر من غلبه کند... پس یا باید ماند و کاری کارستان کرد و خرمشهر فضای مجازی را با وجود بنی صدر صفتان آزاد کرد یا باید رفت و گوشه ای نشست تا دشمن بیش از این بر جان و مال و ناموس و امنیت کشور تجاوز کند و ذلیلانه منتظر حملات بعدی دشمنان بود... مختار را کذاب و بددین خواندند منتظرم ببینم جاویدنیا را چه خواهند خواند که اگر حرف حق را مخلصانه گفتم اسباب حرکتی عاشورایی و زینبی و سلیمانی در فضای مجازی خواهم شد و الا همچون بسیاری از مدعیان دروغین ولایت نه اسباب حرکتی خواهم شد و نه نامی از من خواهد ماند... از همه ملت ایران و به ویژه خانواده معظم شهدا و رهبر عزیزم بابت قصور خود حلالیت می طلبم فقط از خدا می خواهم که این حرکتم خدای ناکرده اسباب ناراحتی رهبرم را فراهم نکند و اسباب زین باشد نه شین 🔔امروز میخواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است تزویر با لباس تقوا و دیانت به میدان می آید تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش و چه خون دل ها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین یا ایها الذین آمنوا، آمنوا ... تزویر به شما امان میدهد تا مقاومتتان را بشکند پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ @Dr_Javidnia
🔴 مدافع ترامپ است می گوید ماسک ممنوع بدن خودم است و انتخاب خودم. شما به این شعار می خندید. اما این شعار سالها مهمترین استدلال خیلی ها در داخل بوده است. چهارشنبه های سفید را با همین شعار راه انداختند. عقبتر هم بریم؟ با همین استدلال و به اسم آزادی فردی به عقاید دیگران توهین کردند و کار بدانجا رسید که سپاه امام حسین را هم خشونت طلب معرفی کردند. اینا البته مهم نیست با همین استدلال برخی گفتند رای خودمه و انتخاب خودم. ✍ محسن مهدیان 🆔 @Clad_girls
💢 ‏معلم منطقه ۴ تهران در تخت بیمارستان مشغول به ‎تدریس آنلاین به دانش آموزان برای سلامتیش دعا کنید 🆔 @Clad_girls
🔴 ماهی گیری مدسازان از آب گل آلود کرونا! سال‌ها بعد در آرشیوها، از این روزهای جهان تصاویری از انسان‌هایی است که ماسک بر صورت دارند. ماسک صورت به نماد دوران اپیدمی کرونا تبدیل شده است. در همین راستا، صنعت مد نیز دست به کار شده و خود را با شرایط زندگی کنونی مردم جهان وفق داده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سکوت درباره اتهامات شهربانو منصوریان شکست ‼️ ♨️ مدتی پیش شهربانو منصوریان با حضور در یک تلویزیون اینترنتی اتهاماتی به الهام چرخنده وارده کرده بود.‌‌.. 🔴 اما پاسخ و البته الهام‌چرخنده به این اتهام ها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
. 🔴 این روزا این اراذل سعی دارند با گذاشتن لایو های پرسر و صدا و سخیف فضای مجازی رو تسخیر کنن . قطعا تماشا کننده های این لایو ها عاشق زندگی مبتذل و لایف استایل مزخرف این شاخ های مجازی نشدن ، بلکه اون ها تنها با مطرح کردن مسائل و شوخی های جنسی سعی در مطرح کردن بیشتر خودشون دارن. دوست عزیز اون چیزی که شما داری رو همه(حتی حیوونا) هم دارن فقط تصمیم نگرفتن که باهاش فالوور جذب کنن😒 . پ ن: این هیجان های جنسیِ بی هنر رو الکی شاخ نکنیم! . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🇮🇷¸.• امام خامنه ای: من کتابی خوندم در مورد‌ شهید ابراهیم هادی.... خوب خیلی کتاب خوبیه خیلی جذابه... من این کتابو ک خوندم تا مدتی دلم نمیومد از رو میز برش دارم.... ➕ 🎉اول اردیبهشت سالگرد تولد💚
وقتی معلوم شده که حرم ها کمترین سهم را در شیوع دارند، چرا باید هنوز حرم‌ها بسته باشند؟ وقتی متروها و خط واحدها و فروشگاه های بزرگ و کوچک با آن حجم از ازدحام جمعیت باز هستند و فعالیت دارند چرا مساجد و اماکن مقدسه همچنان باید تعطیل باشند . آیا جریان غربگرا به بهانه کرونا علیه دین و امکان دینی کودتا به راه انداخته اند؟ 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جهان در مقابا خدا زانو زن و آسمان را به کمک طلبید .... حتی تمدن هایی که خود را از خدا جدا کردند با شیوع ویروس کرونا به سمت خدا روی آوردند ... . . 🆔 @Clad_girls
‌ 🔪 از هم ! ‌ 🔻 رهبر انقلاب: آن روزی که زنان غربی راه غلط اهمیت ندادن به خانواده و فرزند را شروع نمودند، فکر نمی کردند که جامعه‌ی آنها، دچار چنین وضعی شود که نوجوان دوازده ساله، هفت‌تیر ببندد، یا چاقوی ضامن‌دار در جیب خود بگذارد و در گوشه و کنار خیابان، اگر توانست کسی را بدون هیچ ملاحظه‌ای بکشد! وقتی از هم پاشید، وضعیت این گونه می شود. ‌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_چهارم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و ز
✍️ 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :« و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»... ✍️نویسنده:
💌 پچ پچ پچ... صدای حرفهاشون رو می‌شنیدم یواش پشت سرم راه افتاده بودند و به همدیگه از من می‌گفتند قدم‌هام رو تندتر کردم... قدم‌های اونا هم تندتر شد...⚡ . دلم شکست ⛅ با خودم فکر می‌کردم من که کاری به اینها ندارم؛ من که شبیهِ اینا نیستم ... من که... . یهو نگاهم به لباسهام افتاد 🎨 خب راستش رنگهاش مدلش ... خب آخه اینا که... . . 🔆 امام علی (ع) می‌فرمودند: ... هرکی خودشو در موضع تهمت قرار بده، کسی که بهش بدگمان شده رو سرزنش نکنه . . خودمونیش اینه که: یه وقتایی خیلی هم تقصیر از دیگران نیست منم باید بیشتر مراقب رفتارهام باشم . . . 🌸🍃 . . 📗 . حکمت ۱۵۱ 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 بـیخــود بـــرایــم دلیـل و مــدرڪ نــیاوریـد مــن دخــتـرم🧕 مــیدانــم ڪــہ صـــلاح مـــن در حـجـاب اســـټ😊 براے مــن دلیلــے بــزرگتـــر از  ســخــن خــدايــم نــیســټ❤️🖐🏻 مــن حــجــاب میــڪنــم  چون خداۍ من ایــن گـونہ مــے خــواهــد😍 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
❤️🍃 💍 { امامـ خامنھ اے :❥• اېنطور نېسٺْ ڪ بگوېېمـ همہ جا خانمـ باېد از آقا تبعېٺ ڪند بالاخرهـ! 😌 『 دو ٺا شریڪـ ‌‌↺💜 و 「 دو ٺا رفېقـ 」 هسٺند ... یڪ جا مرد ڪوٺاہ بېاېد؛ یڪ جا زن ڪوتاہ بېاېد. 💓 💠 @Clad_girls 🌸🍃
🌹🍃 ✍🏻خوش به حال دل من؛ مثل تو آقا دارد طراح جوان 👨🏻‍💻 🌹 ✊🏻 🌸 💠طرح با کیفیت در کانال طراح جوان: 💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8 💠 @Clad_girls
❤️❤️ کدام را نمیخواهم! نه آغوش های باز خیابانی... و نه هایی که مفت میبرد ارزشم را...😄 تازه تو را پیدا کرده ام! در هیاهوی این شهر هستند مردهای پرادعا... دوست های به ظاهر خیر خواه...😏 و همیشه حاضر در صحنه! من از تمام این خوشی های پر زرق و برق ، تنها سیاهی را دوست دارم ☺️ 🆔 @clad_girls 🌹🌿
هدایت شده از فروشگاه چادر مشکی
🌹🌹شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ🌹🌹 همراهان عزیز به اطلاع میرسانیم که: بنا به درخواست مکرر شما بزرگواران در خصوص اجرای مجدد طرح ویژه ی حجاب بنی فاطمی در آستانه ماه بندگی خدا این طرح به شرح ذیل تقدیم شما میگردد.😍😍 به 700 نفر اولی که بعد از این پیام سفارش خودشون رو نهایی کنند.(واریز وجه انجام دهند) و خرید آنان بالای ۲۰۰ هزار تومان باشد. 👇👇👇👇👇 1-یک عدد نخی درجه یک😍 2-حرز کامل و شریف امام جواد(ع)روی پوست اصل😍 3-طلق روسری همراه با فیکسر😍 4-عضویت در باشگاه مشتریان😍 5-کد قرعه کشی 😍😍 6-کد قرعه کشی ۵ عدد کتاب مذهبی دنیا 😍😍 6-متبرک حرم امام رضا(ع)😍 7-پد بهداشتی و سلامت😍 8-صلوات شمار مخصوص ماه مبارک رمضان😍😍😍 تقدیم میگردد. حجم ها بالا هست لذا فقط به 700 نفر اول این تعلق خواهد گرفت.☺ نکته: ارزش ریالی حرز امام جواد(ع) که روی پوست نوشته شده مبلغ 60 هزار تومان میباشد. -ارزش ریالی روسری نخی بیش از ۴۵ هزار تومن بوده که در جهت فرهنگ سازی حجاب رایگان تقدیم میشه. -کتاب عاشقانه ی مذهبیمون سوپرایزه😍 -همراه هر چادر کد قرعه کشی ارسال میشه😍 و زمان قرعه کشی هم شب عید فطر هست. ماشاءالله طلا هم این روزااا شده.😊 -راستی برای خرید های زیر ۲۰۰ تومنم هدیه هایی داریم. بی هیچ نیست😍 😍😍😍😍😍😍😍 *این پیام بعد از تکمیل شدن 700 نفر خواهد شد* مشاور فروش: @hejab1010
🔥‌ این روزها چقدر شبیه قوم شده‌ایم آن که حاضر نبود تار مویی را از ترس خدا از یک نامحرم بپوشاند امروز از احتمال ابتلا به یک ویروس حاضر است تمام روز را نقاب و دستکش,کلاه بپوشد. آنکه روزی نمی‌توانست پنج بار دست و صورتش را برای نماز خدا بشورد,امروز چهل بار از خوف ویروس میشورد. آنکه هنگام ذکر و دعای مومنان فاز روشنفکری میگرفت و حتی تمسخر میکرد امروز در به در دنبال دعا و ذکر دفع کرونا است... براستی چرا به خودمان تکانی نمی‌دهیم؟ تا خدا تکانمان نداده 🆔 @Clad_girls
♨️ واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهید: ازدواجت جهاد بود حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه دار شدید؟ 📌 آنچه خواهید خواند روایت سارا عجمی همسر شهید است که خاطره مهمان‌شدن حاج قاسم سلیمانی را در خانه‌شان این‌گونه روایت می کند:  👇👇👇👇👇
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
♨️ واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهید: ازدواجت جهاد بود حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی ک
📞 الو؛ با حاج قاسم سلیمانی صحبت می کنید من همیشه دوست داشتم سردار سلیمانی را از نزدیک را ببینم. اتفاقا در اوایل مرداد 96 بود، می خواستیم مراسم اولین سالگرد شهادت همسرم را برگزار کنیم که به همین منظور نامه ای نوشتم و در آن از حاج قاسم دعوت کردم تا ضمن آمدن به مراسم همسرم دقایقی سخنرانی هم بکنند. ✉️ نامه را به دوست شوهرم دادم تا به دست سردار سلیمانی برساند. راستش اصلا فکر نمی کردم نامه به دست او برسد و یا اگر برسد اصلا بازش کند و بخواند. 📨 تقریبا 4-5 روز بعد دیدم آقایی زنگ زد و گفت گوشی دستتان باشد سردار سلیمانی می خواهد با شما صحبت کند.😍 آنقدر از شنیدن این جمله هیجان زده شده بودم که زبانم بند آمده بود.😶 وقتی حاج قاسم شروع کرد به صحبت باور نمی کردم دارم الان به صدای او گوش می کنم. خیلی صمیمی و گفت: دخترم نامه‌ات را خواندم ممنونم که نامه نوشتی و برایم باعث افتخار هست به مراسمتان بیایم اما من یک ماموریت کاری دارم و باید بروم اما یک نفر را به جای خودم می‌فرستم حتما. من آن‌قدر هول شده بودم که فقط هر چه حاج قاسم می گفت: می گفتم خیلی ممنون. تنها کلمه ای که من در آن چند دقیقه مکالمه می گفتم همین بود. 🤦‍♀ صحبت با چنین شخصیت بزرگی آن هم غیر منتظره باعث شده بودم اصلا نتوانم حرفی بزنم. در مراسم ما سردار قاآنی لطف کرد و از طرف حاج قاسم آمد. ☕️ مهمانی که حضورش را باور نمی کردم روز 7 فروردین سال 98 آقایی با تلفن خانه ما تماس گرفت و گفت: اگر آمادگی دارید قرار است سردار فردا به منزل شما بیاید. تلفن را قطع کردم و فکر کردم منظورشان از سردار همان برادر پاسداری است که از محل خدمت همسرم گاهی به خانه ما و بقیه شهدا سر می زد.  دوباره صبح روز 8 فروردین همان آقا ساعت 8 صبح تلفن زد و گفت: حدود یک ساعت دیگر خدمت می رسیم. آن موقع تازه فهمیدم سردار سلیمانی قرار است تشریف بیاورد. 😍 یک لحظه استرس و شوق باورنکردنی همه وجودم را گرفت سریع بلند شدم تندتند خانه را مرتب تر کردم و میوه مختصری هم آماده کردم. شنیده بودم حاج قاسم ناراحت می شود اگر پذیرایی از او مفصل باشد. فرزند دومم هم 50 روزش بود و خیلی بی قراری می کرد اما در همان حین کارهایم را کردم و سریع زنگ زدم منزل پدر شهید و گفتم قرار است مهمان بیاید برایمان شما هم خودتان را برسانید. از محمود یاد گرفته بودم پشت تلفن رعایت مسائل امنیتی را بکنم برای همین به آنها نگفتم مهمان چه کسی است.  🔔 زنگ خانه به صدا در آمد ... ... دلمان برای هایت تنگ است 😔💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هر کسی رو در جامعه الکی بزرگ میکنیم نتیجه‌اش همین میشه. این سلبریتی نما قطعا الگوی تعدادی از نوجوون های جامعه مونه و بدا به حال جامعه‌ای که الگویی مثل این توش باشه! واقعیت اینجاست که ارزش و کارایی اون رفتگر زحمت‌کش خیلی بیشتر از این دزد مالیاته ولی افسوس که... ° علیرضا گرائی° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔻اگر قدیم‌ترها رگ غیرت رقبای عشقی دربرابر هم باد می‌کرد، حالا هر دو بالای سر معشوقه مشترکشان، در حال همکاری برای گرفتن انتقام او از آقای رئیس مسن‌اش هستند، که مدتی باهم در رابطه بودند! (کرگدن) 🔻اگرقدیم‌ترها «مادر» در فیلم‌های ایرانی نماد تقدس و احترام بود حالا پسر به مادرش که با لباس ورزشی به منزل برگشته می‌گه: چرا با این تیپ میری بیرون مادر؟ اینجوری منم بیرون ببینمت...«عصبانی» می‌شم [هر دو می‌خندند و مادر به پسر می‌گه «بی حیا»] (هم‌گناه) 🔻اگر قدیم‌ترها عشق‌های مثلثی خط قرمز رسانه‌هابودحالا پیرمردِ پولدار عاشق دختر جوانی شده که شوهرش در زندان طلاق غیابی را به رسمیت نمی‌شناسه! شوهر مرخصی می‌گیره و وارد منزلی می‌شه که پیرمرد برای معشوقه جوانش گرفته و دوروز در را بروی پیرمردبیچاره باز نمیکنند!(دل) پ‌ن: به شکل شفاف وغیرقابل انکاری کارتل‌های لیبرالِ به اصطلاح فرهنگی چونان اختاپوسی بیرحم درسینما، تلویزیون و شبکه‌ خانگی، بر حیاوغیرت ایرانی چنبره زده‌اند! دختروپسرِ کوچک و بزرگ درکنار پدر و مادر، بی هوا و بی چاره و بی جایگزین، مظلومانه سیبل این شکارچیان بی‌رحم «خانواده ایرانی» شده‌اند . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057